«شَرَف الشّمس» یکی از طلسمهای رایج و شایع است که در میان مسلمانان رواج یافته و برخی آن را سنگ عقیق زرد رنگ انگشتری و برخی دیگر دعایی منسوب به امام علی بن ابیطالب میدانند. مروجان آن معتقدند که در روز ۱۹ فروردین و در ساعتی خاص و با آدابی خاص، حروف و نشانهایی (که نام خداوند در ادیان مختلف میباشد) را با حروف ابجد بر روی سنگ، حکاکی میکنند که مدعیاند آثاری دارد.
نویسنده: محمد جعفری باکلانی
فهرست
معنای لغوی
«شَرَف» به معنای «بهترین مکان» و «الشّمس» به معنای «خورشید» میباشد.
معنای اصطلاحی
به اولین تابش خورشید در روز 19 برج حَمَل (ماه فروردین)، «شَرَف الشّمس» میگویند که برخی افراد در این ساعت و روز خاص، حروف و نشانهایی را با حروف ابجد و برخی علائم منسوب به علوم غریبه و طلسمات، بر روی سنگی زرد رنگ، حکاکی میکنند که مدعیاند آثاری دارد.
وجه تسمیه
ادعیه نویسان و ارباب طلسمات، بر اساس علم نجوم و با اعتقاد به خواص ساعات نجومی، برای هر یک از کواکب سبعه، مقامی از شَرَف و هبوط، قائل بودند و برای ساعات آغازین تا انتهای شرافت شمس، مصادف با 19 برج حَمَل (فروردین) در هر سال، برکات و فیوضات بسیاری را نوید میدادند. نقل است که روز 19 فروردین روزی است که خداوند، به همه چیز شرافت داد تا ارزش یابند و نزد یکدیگر منزلت داشته باشند. ساعات ارزانی شَرف به عالم، سحرگاه روز 19 برج حَمَل است، لذا به اولین تابش خورشید در آن روز، «شَرَف الشّمس» میگویند، زیرا در این روز، خورشید نسبت به سایر کواکب، قدرت بیشتری دارد و موکِلین خورشید، در روز 19 فروردین روی زمین میآیند و این رویداد فقط یکبار اتفاق میافتد، آن هم فقط در شرف خورشید مهیا میباشد که ساعتی سَعد و نیکو است.
بنابراین شرف الشمس، نگین زرد رنگ نیست، بلکه توصیه شده که در بازه زمانی مذکور، عبارتی که به امیرالمومنین علیه السلام منسوب است، روی نگین زرد رنگی حک شود که دارای آثار و خواصی میباشد، اما خود عقیق زرد به تنهایی خاصیتی ندارد.[1]حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج3، ص401؛ سید بن طاووس، علی بن موسی، الامان من اخطار، ص34.
مستندات
مصباح کفعمی
برخی مدعیاند که اولین بار، روایت «شرف الشمس» در کتاب «المصباح» کفعمی (متوفی 905ق) نقل شده که امیرالمومنین آن را نشانه پیروزی در جنگ معرفی کردهاند، اما چنین روایتی در کتاب مذکور یافت نشده است. تنها مطلب مرتبطی که در کتاب مذکور نقل شده، چند بیت شعر است. « ابراهیم کفعمی» در بابی که اختصاص به ذکر اسم اعظم دارد، مینویسد:
«إن هذه الأحرف صفه الاسم الأعظم و هی:
ثلاث عصی صفقت بعد خاتم ****علی رأسها مثل السهام المقوم
و میم طمیس أبتر ثم سلم****الی کل مأمول و لیس یسلم
و أربعه مثل الأنامل صففت****تشیر إلی الخیرات من غیر معصم
و هاء و واو نکس الخط رأسه ****کانبوب حجام و لیس بمحجم
خطوط علی الأعراف لاحت رسومها ****علیه براهین من النور فاعلم
فعدتها من بعد عشر ثلاثه**** فلا تک فی احصائها ذا توهم
فمن احرف التوراه منهن أربع ****و أربع من انجیل عیسی بن مریم
و خمس من القرآن و هی تمامها **** فذلک اسم الله و اسمع و افهم
نریک من الایات ما فیه عبره ****و امرا عظیما بالقضیه فاعلم
فیا حامل الاسم الذی لیس مثله****توق به کل المکاره تسلم
و تنجو من الافات و الضر و الاذی ****و من مرض الحمی التی تشرب الدم
و لا حیه تسعی و لا عقرب تری****و لا اسد یسطو بصوت مهمهم
فذلک اسم االله جل جلاله****الی کل انسان فصیح و اعجم
روی انه اسم جلیل معظم**** علی کل اسم للجلیل معظم
و ان به کان ابن عباس فاتحا **** لاقفال اسرار الحوامیم مبهم.[2]کفعمی عاملی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص358.
در این کتاب، هیچ اثری از 19 فروردین و نگین زرد رنگ و آداب عجیب و غریب نیست.
این ابیات، درباره همان حروف و أشکالی است که روی نگین زرد حک میشود و خواصی نیز برایش ذکر شده، اما بدون ذکر منبع و مصدر، منسوب به امیرالمومنین و همچنین منسوب به ابن عباس است[3]نایینی نیستانکی، محمدحسن، گوهر شب چراغ، ص184. که در منابع روایی و قابل اعتنا، هیچ روایتی دربارهاش مشاهده نمیشود.
برخی گفتهاند: «کفعمی در حاشیه کتاب گفته: «در بعضی از کتابهای علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمومنین نقل شده است، زمانی که عازم جهاد بود و در بین راه استراحت میکردند، این شکلها را بر روی سنگی حک نموده و فرمود: «این رمز پیروزی ماست»، اما به نظر میرسد نقل چنین بیانی، مستند و محکم نیست، زیرا سند این روایت تا امیرالمومنین ذکر نشده است.» با این حال، چنین مطلبی نیز در برخی نّسخ کتاب مصباح یافت نشده است و بدون این تذکر نیز، واضح است که سند و مدرکی ندارد.
شمس المعارف
پیش از کفعمی، ابیاتی مشابه ابیات مذکور، در کتاب «شمس المعارف الکبری» تألیف یک صوفی سٌنّی مذهب از صوفیان آفریقا به نام «احمد البونی» (متوفی حدود 627ق) نقل شده است. او به علوم غریبه و طلسمات اهتمام جدی داشته و بیش از 40 کتاب در «علم حروف و اعداد و جفر» نگاشته است. وی بخشی از کتاب «شمس المعارف»[4]بونی، احمد، شمس المعارف، ص99-105. را به بحث « اسم اعظم» اختصاص داده و ذیل همین بحث آورده است:
«و قال الشیخ: محمد قنبرس أنه وجد هذا الخاتم فی جامع الصوفیه علی هذه الصفه شمخیال خال إسرافیل بلویائیل سیططرون، توکلوا یا خدام هذه الأسماء المبارکه، بکذا و کذا، و اذکر ما ترید من خیر أو شر یحصل المطلوب. و هذه العزیمه تقرأ علی الأعمال کلها، و فیها اسم الله الأعظم و هی هذه العزیمه المشهوره:
بدأت ببسم الله روحی به اهتدت **** إلی کشف أسرار بباطنه انطوت…
ثلاث عصی صفقت بعد خاتم****علی رأسها مثل السهام تقومت
و میم طمیس أبتر ثم سلم **** و فی وسطها بالجرتین تشربکت
و أربعه مثل الأنامل صففت**** تشیر إلی الخیرات و الرزق جمعت
و هاء شقیق ثم واو مقوس ****کانبوب حجام من السر التوت
و آخرها مثل الأوائل خاتم**** خماسی أرکان و للسر قد حوت
فهذا هو اسم الله جل جلاله**** و أسماؤه عند البریه قد سمت
و هذا هو اسم الله یا جاهل اعتقد **** و لا تشککن کی تتلف الروح و الجتت
فخذ هذه الأسما الشریفه و اخفها**** ففیها من الأسماء ما للبها حوت
بها العهد و المیثاق و الوعد و اللقا**** و بالمسک و الکافور حقا تختمت
و إن کان حاملها من الخوف آمنا **** فاقبل و لا تخش الملوک لما حوت
و إن کان مصروعا من الجن واقع **** نصب حمیم جثه العون قطعت
فقابل و لا تخش و حاکم و لا تخف**** واسع علی الأرزاق تأمن من الغلت
فمن أحرف التوراه منهن أربع**** و أربع من إنجیل عیسی بن مریمت
و خمس من القرآن هن تمامها **** إلی کل مخلوق أفصیح و أبکمت…»
احمد البونی میگوید: «این دستور العمل برای خاتم، در جامع صوفیه یافت شده که برخی جنها را طلب میکند و آنان را موکل قرار میدهد و آنان برای انجام اعمال خیر و شر، حاضر میشوند. این حروف و اسماء، از اسم اعظم محسوب میشوند و معروف است.» سپس آن اسماء و حروف را به شکل رمز در قالب شعر آورده که برخی از آنها همان اشعاریست که از مصباح کفعمی نقل شد. سپس میگوید «اینها از اسرار و غوامض است و نباید هر کسی برآن اطلاع یابد» و شرح و بسط میدهد و در نهایت، خواص و برکات فراوانی برای این دستور ذکر کرده و دعایی برای شرف الشمس نقل میکند که قابل توجه است:
«اللهم انی أسألک بالهاء من اسمک الأعظم و بالثلاث العصی و الالف المقوم و بالمیم الطمیس الأبتر و بالسلم و بالأربعه التی هی کالکف بلا معصم و بالهاء المشقوقه و الواو المعظم صوره اسمک الشریف أن تصلی علی سیدنا محمد بعدد کل حرف جری به القلم و تقضی حاجتی و هی کذا و کذا.»
در این دعا، خداوند را به همان حروف موجود در شعر سوگند داده است اما چنین دعایی از معصومین علیهم السلام نقل نشده است. در این دعا اثری از مضامین عالیه ادعیه اهل بیت علیهم السلام دیده نمیشود، زیرا جاعل آن، خداوند فقط را به حروف الفبا سوگند داده تا حاجاتش برآورده شود. در این دعا فقط بخش صلوات، دارای محتوا و مضمون ارزشمند است که آن نیز تحریف شده، زیرا عبارت «آل محمد علیهم السلام» را از قلم انداخته است، به این دلیل که وی سُنی مذهب است و در جای جای کتابش همین رویه را دارد.
نظر برخی متاخرین
حسن حسن زاده آملی مینویسد:
«شرف شمس در 19 درجه حَمَل است و این حروف عالیات را که هفت و سیزدهاند و به همین اسم شریف شرف شمس شهرت دارد، بر نگین انگشتری نقش کنند. و در شرح و خواص آن به نظم و نثر بیاناتی دارند، صورت آن این است. «محمود دهدار عیانی» در چند جای «مفاتیح المغالیق» که أم الکتاب کتب او در اسرار حروف است، آن را شرح فرموده است. و بعضی از پیشینیان رسالهای جداگانه در شرح آن نوشته است که آخرین رساله، کتاب «اربعه کتب اسماعیلیه» است و همگی آن را اسم اعظم دانستهاند و خاتم آن را که اولین کلمه است، خاتم سلیمانی گفتهاند و آن را به عوالم خمسه – که حضرت خمس در اصطلاح عارفان است – تفسیر فرمودهاند. و باز عیانی را در مفاتیح، بیان اسراری در شرح این کلمات است. و در صفحه 92 و 93 و 222 و 223 حظ و لذ در تأثیر آن از «جفر خابیه» امام صادق از امیر المؤمنین علیهما السلام، اموری را برشمرد و انتساب آنها را به تورات و انجیل و قرآن ذکر نمود. در دیوان منسوب به امیر علیه السلام که فرمود: «ثلاث عصی صفقت بعد خاتم، علی رأسها مثل السنان المقوم» الی آخر الابیات، در بیان این اسم اعظم، شرف شمس است. نائینی در گوهر شب چراغ گفته است (صفحه 184): این اشعار از ابن عباس است که به مولی علیه السلام نسبت داده شد. راقم گوید: این ابیات در دو قصیده صغرای و کبرای منبع اصول حکمت «احمد بونی» (متوفی 622ق) آمده است. مطلع صغری این است: «بدأت ببسم الله روحی به اهتدت، الخ (صفحه 95-97 ط مصر)، و مطلع کبری این: بدأت «ببسم الله ربی و مالکی، مطالع اسراری بسری اعلنت» الخ (صفحه 383-195) و آن را شرح کرده است و نیز بونی در همین کتاب و کتاب «شمس معارف کبری» جداول اوفاقی بسیار در خواص آن آورده است که ضحکه للمغفل و عبره للمحصل. کلام «فاضل میبدی» نیز در شرح دیوان یاد شده در بیان اشعار مذکور، مفید است. و در متن یک نسخه از دیوان خطی منسوب به امیر علیه السلام که در تملک راقم است، مکتوب است که: «ذکر الامام ابوعلی الطبرسی ان الرئیس ابا البدر کتب له هذه الاشکال (یعنی همین اسم اعظم شرف شمس) و ذکر انه سمع من الثقه ان علی بن ابی طالب وجدها علی صخره منقوشه فأخبر انها اسم الله الاعظم و فسرها بهذه الابیات: ثلاث عصی الی آخر الابیات». این ابوالبدر رئیس در مجلد هفتم «ریحانه الادب» تالیف مرحوم «مدرس تبریزی» مذکور است (صفحه 23 ط 2) [5]در کتاب ریحانه الادب نیز ذیل نام «ابو البدر» از عالمان قدیم شهر اردبیل، به نقل از او شرح مفصلی دربارهٔ شرف … ادامه پاورقی و مدرس نیز در پیرامون این اسم اعظم، به تفصیل بحث و از «ریاض العلماء» نقل کرده است. در وصف و تعریف و تأثیر آن به فارسی گفته شده است که:
اولی خاتمی همی باید **** که بود پنج گوشه آن خاتم
لیک شرط نوشتنش این است **** که نراند بر آن دوباره قلم
بنویسد عقیب آن سه الف**** که صد و یازده بود برقم
بر سر هر سه چون سنان مدی**** بکشد آنچنان که نبود خم
بعد از آن میم بید میباشد****که بود کور و چشم او بر هم
پس بود نردبان سه پایه**** که نباشد از آن زیاد و نه کم
بعد از آن چار الف بود همسر**** چو انامل ستاده پهلوی هم
هست آنگاه ها و پس واوی**** که بود کج به هیأت محجم
سیزده حرف باشد این صورت**** هر یکی در صفا چو باغ ارم
چار حرف وی است از تورات**** چار ز انجیل عیسی مریم
پنج حرف دگر ز قرآن است**** اسم اعظم همین بود فافهم
ای تویی حامل چنین اسما **** ایمنی از همه بلا و سقم
نگزد مار و عقربت هرگز**** نشوی تا تویی غمین و دژم
از وبا و علل تو آزادی****وز تب و درد و جملگی الم. انتهی.»[6]حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص797.
خلیل مبشّر کاشانی، شاگرد عبدالکریم کشمیری، مبحث شرف الشمس را جزء علوم غریبه دانسته و معتقد است:
«شرف الشمس از علوم غریبه است، لکن در کتب متقدّمین – اعم از روایی و ادعیه و اذکار – اثری نیافتم، فقط متأخرین در چند قرن اخیر معتبر میدانند و بیاناتی درباره شرف الشمس و طریقه تکسیر آن به صورت مربّع یا مسبّع (هفت ضلعی) و غیره، و نیز آثار و برکات آن مطالبی متذکر شدهاند، و بعضی آن را مأخوذ از اسم اعظم تلقی کردهاند و در کتاب «جواهر مکنونه» که از کتب خطی اذکار است و همچنین در کتاب «السحاب الّلئالی» تألیف «سید عبدالله بوشهری» و کتب دیگر، آثاری از جمله دفع فقر و بیماریها و حفظ از گزند جانوران و ایمنی از بلایا و کسب عزّت و بزرگی متذکر شدهاند. کفعمی هم در کتاب «جنت الواقیه» آورده که این حروف شکل اسم اعظم است و در بعض کتب علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمۆمنین میباشد ولی سندی برای ادعای خود ذکر نکردهاند.»[7]منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
تصویر شرف شمس
آداب و أشکال
آنچه جالب توجّه و قابل تأمل است، اختلاف نظرات متعدّد پیرامون نحوه نوشتن و معانی أشکال شرف الشمس است. دلیل آن نیز واضح است، زیرا مستند به منبعی نیست و برخی شیعیان سعی کردهاند معانی مطابق با عقاید تشیّع را در آن دخیل کنند تا خوشایند شیعیان باشد، و اعتباری به شرف الشمس بدهد، در حالی که علوم غریبه به اعتراف خود شارحان این علوم، اصلا مأخوذ از روایات نمیباشد. به عنوان نمونه گفتهاند:
«تمامی این اعمال در روز 19 فروردین بعد از نماز ظهر و عصر و تا غروب آفتاب صورت میگیرد، تا دلها تنها متوجه ارادۀ مطلقه الهی باشد:
- غسل به نیت حاجت و شرف شمس صورت بگیرد.
- دو رکعت نماز به نیت حاجت و شرف شمس.
- پنج مرتبه سوره و الشمس و یک بار دعای توسّل.
- صدقه به نیت ایتام کنار گذاشته میشود.
- بعد از این اعمال حاجتهای خود را در برگه حاجت که همراه آن است نوشته و تا سال آینده باز نشود.
- هیچ خطی دوبار کشیده نشود.
- سوراخهای ستاره و میم و هاء و واو بسته نشود.
- خطوط ابتدا و انتهای ستاره، یگدیگر را قطع نکنند.
- اندازه الفها یکسان باشد.
- واو آخر روی تمام نقش کشیده شود.
- اگر روی کاغذ نوشته میشوند با گلاب و زعفران نوشته شوند.
- اگر از نگین استفاده میکنید، سعی کنید هر سال در ساعت ذکر شده و با آداب کامل، به وسیله یک سوزن، روی نقش کنده شده را دوباره خراش دهید.
- اگر روی کاغذ نوشتید، آن را باز نکنید و به کسی نشان ندهید و در آخرین چهارشنبه سال، به آب روان بسپارید.
- شکل اول: اشاره به مقام حضرت ختمی رسل محمد مصطفی است که مطهّر مقامات پنجگانه توحید میباشد.
- شکل دوم: اشاره به مقام مولای متقیان حضرت علی و دو فرزند ایشان امام حسن و امام حسین است، که به ترتیب بعد از پیامبر قرار دارند.
- شکل سوم: اشاره به مقام والای بیبی دو عالم حضرت فاطمه، که حکم نگین بر آن سه معصوم است.
- شکل چهارم: اشاره به مقام حضرت سجّاد در تقیّه و انزوا و خضوع و خشوع ایشان است.
- شکل پنجم: اشاره به امام محمّدباقر و امام جعفرصادق، و بیان موقعیّت ایشان که از آن زمان، شیعه توانست به واسطه تعالیم آن دو امام، ترقّی کند و به احکام دین و شریعت آشنا شود. و اشاره به مقامات امامان کاظم، رضا، جواد و هادی علیهم السلام، که موقعیّتشان یکسان بوده و روز چهارشنبه هر هفته نیز متعلّق به این چهار معصوم است که زیارتی مشترک دارند.
- شکل ششم: اشاره به مقام امام حسن عسکری که هادی و راهنمای مردم به دین حقّ بود.
- شکل هفتم: اشاره به مقام و موقعیت ولیّ عصر و الزمان و قطب عالم امکان و شریک القرآن که احیاء کننده دین مبین است.
اما در روایات بسیار معتبر از اولیاء الهی وارد شده است که دعای شرف شمس تاثیرات وصف ناپدیر و شگفت آوری دارد و به تجربه، بر دارندگانش به اثبات رسیده است که دعای شرف الشمس اگر بر نگین زرد حکّ شود و به صورت انگشتر یا گردنبند همراه باشد، خواصّ زیادی دارد.» إنتهی.[نیازمند منبع]
نقد و بررسی
أولا: اعمال عبادی، توقیفی است. غسل و نماز و دعایی که برای شرف الشمس ذکر شده، اگر منتسب به دین شود، مصداق بارز بدعت است، زیرا هیچ پشتوانه دینی ندارد و جعل در عبادات محسوب میشود.
ثانیا: در نوع کشیدن و نوشتن این أشکال، نظرات، مختلف است، نحوه پر و خالی شدن میم و هاء، مدّ روی ألف، میم قوس دار و… مورد اتّفاق نیست و هرکس به شکلی گفته است، که این امر دالّ بر غیر مستند بودن آن است. برخی ستاره اولی را 5 پَر و برخی 6 پَر (ستاره داود) نقش میکنند و برخی تمدید را در هر سال شرط کردهاند، برخی خلاف آن را معتقدند، برخی گفتهاند نویسنده طلسم باید عامل و مؤمن باشد و برخی دیگر شرط ندانستهاند. برخی گفتهاند باید مزاج اختری شخص بر اساس طوالع استخراج شود برخی گفتهاند روی لوح برنجی نوشته شود و برخی گفتهاند روی طلا، منقش شود، درحالیکه هر یک از این صاحب نظران، گفتهاند اگر مطابق نظر وی عمل نشود، این طلسم نتیجه معکوس خواهد گذاشت و شخص را به خاک مذلت مینشاند. حال از کجا باید نسبت به صحت این اشکال، اطمینان حاصل کرد؟
ثالثا: تطبیق دادن آن أشکال، با اهل بیت علیهم السّلام، ذوقی و بدون پشتوانه بوده، و متأخرین، چنین ارتباطی را جعل کردهاند، و اصلا جاعلین این حروف و رموز (مانند احمد البونی) سُنّی مذهب بوده و حتّی ذکر صلوات را بدون «آل محمد» مینوشتند که این امر شاخهای از ناصبیگری محسوب میشود.
رابعا: اهل بیت علیهم السلام حتی در یک روایت ضعیف، به این مطلب اشاره نکردهاند، و صرفاً استفاده از عقیق و یاقوت و درّ نجف و فیروزه را به شیعیان خود توصیه فرمودهاند.[8]مجلسی، محمدباقر، حلیه المتّقین، فصل دوم.
خامسا: شرف الشمس یک طلسم است که مستنَد آن، کتب صوفیان اهل سنت میباشد.
سادسا: علمای شیعه دستور به پرهیز از این گونه اعمال و طلسمات و نقوش را دادهاند. علامه مجلسی رحمه الله مینویسد: «آنچه به طلسمات و اعداد باشد، سِحر است، و أشکالی که در آنها تکسیر (شکستن و پراکنده کردنِ) اسماء اللّه و آیات کریمه میکنن،د محل اشکال است، و احتیاط آن است که آنها را انجام ندهند.»[9]مجلسی، محمدباقر، رساله اختیارات، ص54.
نظر مراجع تقلید
آیتالله مکارم شیرازی: نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، اما دعا نویسی حرفهای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتابهایی که به آن استناد میکنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، اما شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند. همچنین فالگیری از خرافات است و گرفتن پول برای گرفتن فال، جایز نیست.
آیتالله صافی گلپایگانی: نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهمالسلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، اما مراجعه به فالگیرها یا دعانویسانی که به صورتهای مختلف، از منابعی که اعتبار شرعی ندارد نقل میکنند یا مینویسند، جایز نیست و پول گرفتن این گونه، اکل مال به باطل و حرام است. والله العالم.[10]منبع: خبرگزاری دانشجو؛ فتاوای مراجع عظام تقلید درباره رمالی، فالگیری و دعانویسی.
آیتالله مکارم شیرازی: انگشتر و حرز شرفالشمس، در روایات معتبر نیامده است و اعتباری ندارد. سزاوار است مومنین برای حفظ خود، از آیات و روایاتی که از معصومین علیهم السلام در کتب معتبر وارد شده است، استفاده نمایند.
آیتالله نوری همدانی: سند صحیحی در انتساب آن به ائمه معصومین علیهمالسلام رؤیت نشده است.
آیتالله شبیری زنجانی: سندی بر این مطلب نیافتیم. البته منقول است مرحوم کفعمی در مصباح در مورد این حروف فرموده اسم اعظم است اما سند معتبری بر این مطلب ذکر نکرده است.[11]منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)؛ نظر مراجع شیعه درباره «شرفالشمس» چیست؟.
منابع و مآخذ
- بونی، احمد، شمس المعارف الکبری، مؤسسه النور للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1427ق/2006م
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1409ق
- حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، بوستان کتاب، چاپ سوم، قم، 1381ش
- حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، 1365ش
- سید بن طاووس حلّی، علی بن موسی، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، قم، 1409ق
- کفعمی عاملی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، موسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت، لبنان، 2003م
- مجلسی، محمدباقر، حلیه المتّقین، ترجمه خلیل رزق العاملی، ذوی القربی، قم، 1424ق
- مجلسی، محمدباقر، رساله اختیارات (بیست وپنج رساله فارسی: اعتقادی، فقه، تفسیر، حدیث، هیئت و…)، تحقیق مهدی رجائی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش
- نایینی نیستانکی، محمدحسن، گوهر شب چراغ، نشر وجدانی، 1379ش
پاورقی ها
↑1 | حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج3، ص401؛ سید بن طاووس، علی بن موسی، الامان من اخطار، ص34. |
---|---|
↑2 | کفعمی عاملی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص358. |
↑3 | نایینی نیستانکی، محمدحسن، گوهر شب چراغ، ص184. |
↑4 | بونی، احمد، شمس المعارف، ص99-105. |
↑5 | در کتاب ریحانه الادب نیز ذیل نام «ابو البدر» از عالمان قدیم شهر اردبیل، به نقل از او شرح مفصلی دربارهٔ شرف الشمس و حروف آن و اشعاری که به علی بن ابیطالب در مورد این حروف منسوب است و طرز نوشتن این حروف دادهاست. [ریحانه الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۲۳–۲۴». |
↑6 | حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص797. |
↑7 | منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی. |
↑8 | مجلسی، محمدباقر، حلیه المتّقین، فصل دوم. |
↑9 | مجلسی، محمدباقر، رساله اختیارات، ص54. |
↑10 | منبع: خبرگزاری دانشجو؛ فتاوای مراجع عظام تقلید درباره رمالی، فالگیری و دعانویسی. |
↑11 | منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)؛ نظر مراجع شیعه درباره «شرفالشمس» چیست؟. |