پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » نقد چشم برزخی

نقد چشم برزخی

    صوفیان معتقدند چشم برزخی (کشف و شهود) راهی مطمئن و مشروع برای رسیدن به علم و حقیقت است درحالیکه این راه، آفات و آسیب‌های متعددی دارد.

    چشم برزخی از نگاه صوفیه

    دیدگاه صوفیه درباره چشم برزخی یا مکاشفه شامل سه گزاره ذیل است:

    1_ انسان می‌تواند با استفاده از کشف و شهود، تمام حقایق عالم و دین را بشناسد و به این منظور، باید با انجام مقدماتی و اعمالی (سیر و سلوک) به جایی برسد که اهل کشف و شهود شود.[1]قونوی، صدر الدین، اعجاز البیان، ص35؛ قیصری، داود، رسائل قیصری، رساله فی التوحید و النبوه و الولایه(رسائل … ادامه پاورقی

    2_ کشف و شهود هیچگاه خطاپذیر نیست و در ذات خود معصوم است و خطا صرفاً در مقام تطبیق و تفسیر است.[2]قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص537؛ ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏2، ص523.

    3_کشف و شهود چون حق الیقین و علم حضوری است، بر راه عقل و نقل که علم حصولی و علم الیقین است، ترجیح دارد و آنچه دین اسلام از مسلمین می‌خواهد، رسیدن به این نوع علم است[3]قونوی، صدر الدین، إعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، ص22. و کسانی که فاقد شهود هستند، عبادات شان نیز صحیح نیست.[4]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏3، ص539.

    شش اشکال به صوفیه

    لزوم تصریح اسلام

    1-معرفی یک ابزار معرفتی و معتبر و حجت قرار دادن آن برای رسیدن به معرفت، به حدی اهمیت دارد که می‌بایست با الفاظ مختلف و عبارات متعدد بدان تصریح شود. زیرا این ابزار معرفتی است که انسان را به ایمان و باور به اصول پنج گانه دینی می‌رساند پس اهمیت آن مافوق دیگر مباحث مطرح در دین است. به همین جهت اگر کسی مدعی است که دین اسلام، یک ابزار معرفتی به نام مکاشفه را معتبر می‌داند، باید بتواند بدون لکنت و تشکیک، با روایات صریح آن را ثابت کند.

    در متون وحیانی، تنها دو منبع حجت و معتبر شمرده شده‌اند که عبارتند از ثقلین(قرآن و روایات) و عقل که اینها به عنوان ابزاری برای درک معارف والای دینی معرفی شده‌اند لذا با جزئیات تمام و با تکرار فراوان آن را بیان کرده و حتی گفته‌اند در موارد تعارض اینها با همدیگر باید چه کرد و کدام را مقدم کرد.[5]کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص67. یا حدود و ثغور حجیت و معرفت بخشی آن را با دقت مشخص کرده‌اند. مثلا ابزار ادراکی عقل، نمی‌تواند ذات خدا را درک کند.[6]کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص93.

    حال همانطور که با ده‌ها بلکه صدها آیه و روایت، عقل به عنوان یک ابزار معرفتی معرفی شده و تعقل را یک راه مطمئن برای درک حقیقت و معرفت دانسته‌اند، به همان وزان و ترتیب باید درباره مکاشفه و حدود حجیت آن هم چنین روایاتی وجود داشته باشد.

    توصیه به مقدمات

    2.هنگامی که دین، یک راه و ابزار معرفتی را معتبر می‌شمارد، طریق رسیدن به آن را هم باید بیان کند. مثلا اگر عقل را معتبر می‌داند، به کرات توصیه به تعقل و تفکر، تدبر و برهان و استدلال و… می‌کند. یا اگر دعوت به کتاب و سنت می‌کند، به فقاهت دستور داده و می‌فرماید العلم بالتعلم.[7]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط – دار الحدیث)، ج‏1، ص37. پس اگر ابزار شهود را معتبر بداند، باید مقدمات و راه رسیدن به آن را نیز معتبر می‌شمرده و به آن دعوت کند.

    صوفیان به دنبال اکتساب و به دست آوردن مکاشفه هستند[8]ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏1، ص31. و به کرات تصریح کرده‌اند که رسیدن به مکاشفه، منوط به انجام مقدماتی است.[9]زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف از ایران، ص١٩. مقدماتی که از آن تحت عنوان تروک اربعه یاد می‌شود. یعنی عزلت، جوع، صمت، و سهر یا ترک خواب.[10]باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲ص۳۰۰؛ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، 1981م، ج9، ص337؛ بحر العلوم، … ادامه پاورقی لذا گفته‌اند:

    صمت و جوع و سهر و ذکری به دوام****ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

    اگر دست یافتن به شهود عرفانی مورد تاکید دین بود باید راه به دست آوردنش که مبتنی بر سختی دادن به جسم و ریاضت است هم تاکید و توصیه می‌شد[11]فناری، محمد بن حمزه، مصباح الانس، ص596. اما نه تنها چنین چیزی صورت نگرفته است، بلکه توصیه به عکس آن یعنی نفی رهبانیت و تضعیف جسم شده است![12]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط – دار الحدیث)، ج‏11، ص130. این نشان می‌دهد که تلاش برای کسب کردن این موضوع، از نظر اسلام صحیح نیست باری تنها گاهی اوقات ممکن است خداوند بر خلاف سنت همیشگی خود، پرده را از پیش چشم نوادری از مومنین کنار بزند و غیب را مشهود آن‌ها کند درحالیکه آن‌ها خودشان تلاشی برای این منظور نکرده‌اند.

    دین نه تنها مقدمات و راه رسیدن به آن را تایید نمی‌کند بلکه برخلاف آن دستور داده است. به عنوان نمونه یکی از اهم موارد سلوک و چله نشینی، عزلت و جوع (گرسنگی و تشنگی) است و اگر جوع کامل امکان پذیر نبود، دست کم ترک حیوانی یعنی نخوردن گوشت واجب و ضروری برای یک یا چند اربعین است. اما در متون دینی ما اولا عزلت و جوع اختیاری به شدت نهی و مذمت شده است و ثانیا گفته‌اند گوشت سید طعام الدنیا و الاخره[13]ابن بابویه صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص35. است و اگر چهل روز گذشت و نتوانستی گوشت بخورید، قرض کرده و آن را میل کنید.[14]عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنِ الْحَکمِ بْنِ أَیمَنَ عَنْ أَبِی أُسَامَهَ … ادامه پاورقی

    مغالطه در استنادها

    1. کیفیت استناد صوفیان به آیات و روایات برای مستندسازی شهود به دین، چنین است که آن‌ها به متونی که از مطلق رویت مغیبات سخن گفته است، استناد می‌کنند مثلا درباره آیه «کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض» می‌گویند این دیدن به معنای شهود است پس شهود هم یک منبع برای رسیدن به علم و معرفت است.[15]قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص108.

    درحالیکه ادعای صوفیان در بحث حجیت مکاشفه دو جزئی است، جزء اول دعوت به شهود و جزء دوم نفی دیگر ابزارهای معرفتی و ناتوان دانستن آن‌ها از وصول به حقیقت است. صوفیان مدعی اند که علومی که از عقل و نقل حاصل شود حصولی است و انسان را به حقیقت نمی‌رساند و این شهود است که برتر از دیگر ابزار هاست و انسان را به تمام حقایق واصل می‌کند. حال اگر بخواهند از آیات و روایاتی که صرفا از شهود سخن گفته شده، جزء دوم ادعای خود را هم ثابت کنند، مرتکب مغالطه شده‌اند.

    بر اساس بخش دوم ادعای صوفیان، تنها از طریق شهود می‌توان به تمام حقایق و معارف رسید درحالیکه از صرف عقل و شرع نمی‌توان به این مسائل دست یافت. این چیزی است که باید نص و دلالتی از شرع مقدس برای آن ذکر کنند. باید برای این ادعا دلیل آورد نه اینکه صرف اشاره به دیدن مغیبات و حقایق نهان را دلیل بداند که انسان باید شهود را بر عقل و شرع حاکم کرده و ترجیح دهد و به وسیله شهود، حکم عقل و شرع را فهم و تفسیر کند.

    استناد به متشابهات

    4.اگر یک لفظ، دارای چندین معنای مختلف بود و به طوری که هرکس می‌توانست ظاهر لفظ را در معنای مورد نظر خود حمل کند، آن لفظ متشابه خواهد بود و ما نمی‌توانیم با تمسک به یک لغت متشابه، یک نظام معرفت شناسی عظیمی را بپذیریم که پیامدها، لوازم و بایسته‌های فراوان و متفاوتی را نسبته به دیگر ابزار معرفتی به دنبال دارد و دیدگاه‌های اصولی و اعتقادی فرد را به کلی دگرگون می‌کند بلکه در این موارد باید به حد محکم و یقینی که مشترک بین دیگر فهم هاست بسنده کرد. ممکن است یک روایت در زمره متواترات لفظی باشد اما معنای آن واژه خاص، متشابه باشد.

    بسیاری از استنادات صوفیه به آیات و روایات، در زمره همین متشابهات قرار می‌گیرد. مثلا در واژه لقاء الله و امثالهم، آن اندازه‌ای که محکم است و همه پذیرفته‌اند، یک نوع یقین درونی به پروردگار متعال و برپایی روز قیامت است. یقینی که در اعمال انسان بازتاب پیدا می‌کند و شخص را به نهایت مرتبه تقوی و زهد و ایمان می‌رساند. واژه لقاء الله که باید دید در آیات و روایات در چه معنایی به کار رفته است و مقصود چه موضوعی است؟ آیا مقصود صرف یقین و قطع به توحید و حشر است؟ یا مقصود شهود ذات خدا یا فانی شدن در ذات خدا یا موارد دیگر می‌باشد؟ معنای لقاء در روایات بیان شده است و هرگز به معنای شهود ذات خدا نیست درحالیکه عرفا چنین معنایی را لحاظ کرده‌اند. در کتاب شریف توحید شیخ صدوق، امیرالمومنین علی علیه السلام به صراحت لقاء را نهایت یقین و ایمان دانسته‌اند: «مَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ‏ یعْنِی مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِأَنَّهُ مَبْعُوثٌ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَآتٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَاللِّقَاءُ هَاهُنَا لَیسَ بِالرُّؤْیهِ وَ اللِّقَاءُ هُوَ الْبَعْثُ.»[16]ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، التوحید، ص267.

    اشکالِ دور

    5.استناد به آیات و روایات برای حجیت کشف و شهود یک نوع دور منطقی است. زیرا ماحصل ادعای عرفا این است که می‌گویند در آیات و روایات از یک معرفتی سخن گفته شده است که فراتر از معارف حصولی است که از عقل و نقل و مفاهیم و وسائط حاصل می‌شود.

    این معرفت چون دیدن عین واقع است، دیگر نیازی به سنجش و راستی آزمایی ندارد.[17]قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص537. از طرف دیگر آن‌ها اذعان دارند که برخی از مکاشفات شیطانی است و برای سنجش آن‌ها باید با آیات و روایات تطبیق داده شود[18]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج3، ص7. و این سخن با ادعای اولین آن‌ها مبنی بر رسیدن به یک معرفت بی‌واسطه و محض در تضاد است و نشان می‌دهد این معرفت شهودی نیز مانند دیگر معارف، نیاز به سنجش دارد. پس نمی‌توان ادعا کرد که متن واقع دیده می‌شود. مثلا یکی از آیات مورد استناد آن‌ها «الفرقان» در آیه شریفه اَنفال 29: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا. می‌گویند خداوند به انسان فرقان یعنی شهود را عرضه می‌کند تا به وسیله آن، حق را از باطل تشخیص دهد.[19]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏3، ص401. جدای از متشابه بودن و مشخص نبودن مصداق فرقان، حال چطور ممکن است این فرقان، خودش آمیخته‌ای از حق و باطل باشد و همین نیاز داشته باشد به سنجیدن با یک منبع دیگر!

    اشکالات روشی

    6.یکی از اصلی‌ترین اشکالاتی که به عمده استنادات دینی متصوفه وارد است، اشکال روشی و مِتدی است. آن‌ها به صورت روشمند و بر طبق قواعد موجود علمی، به متون وحیانی استناد نمی‌کنند. رویه آن‌ها استناد به یک آیه یا روایت یا جمله‌ای از روایت، بدون در نظر گرفتن قرائن پیرامونی و بدون نظاره مجموعه روایات هم خانواده و هم راستا است که این روش نزد اهل فن مردود است زیرا برای استناد یک مطلب به خدای متعال، باید تمام دستورات صادره از او پیرامون موضوع مورد بحث را ملاحظه کرد[20]خدای متعال در قرآن کریم این روش استناد را با عبارت ذیل مذمت می‌کند: إِنَّ الَّذینَ یکفُرُونَ بِاللَّهِ وَ … ادامه پاورقی چه اینکه دین هم تدریجی نازل شده و ممکن است دستورات بعدی کامل کننده یا ناسخ آن باشد. در بحث از مکاشفه یا ارتباط با امور غیبی دسته‌های زیادی از روایات مذمت هم وجود دارد اما صوفیان معمولا هیچ اشاره‌ای به دسته‌ای از روایاتی که در نفی و مذمت مکاشفه وارد شده است ندارند.

    روایات متعارض

    روایات مذمت و نفی شهود، اولا امکان و وقوع مکاشفه و غیب گویی را تایید می‌کند اما از نظر معرفتی، اعتبار آن را رد کرده و از جهت فقهی، بعضا حکم حرمت بر آن بار کرده و از جهت الهیاتی، به جهت دخالت شیطان آن را گمراه کننده می‌خوانند. در ادامه به برخی از این نقل‌ها اشاره می‌شود.

    مذمت غیب گویی

    مجموعه‌ای از روایات، مطلق کهانت (به معنای غیب گویی یا پیشگویی) را مذمت کرده و آن را حرام اعلام می‌کند.[21]قمی، عباس، سفینه البحار، ج‏7، ص552.[22]در روایت اهل بیت علیهم السلام تصریح شده است که یکی از راه‌های غیب بینی و غیب گویی کاهن، «فِتْنَهِ الرُّوحِ» … ادامه پاورقی

    مذمت شهود غلات

    در دسته دیگر روایات، مکاشفات غلات مذمت شده است. در زمان اهل بیت علیهم السلام، طائفه غلات به عنوان اهل شهود شناخته می‌شدند. یکی از آن‌ها شخصی به نام ابن ظبیان بود که فرستاده او برای امام رضا علیه السلام نقل می‌نمود که یونس بن ظبیان گفته است: در یکی از شبها که در حال طواف خانه خدا بودم ناگهان شنیدم صدایی از بالای سرم می‌آید که می‌گوید: یا یونُسُ‏ إِنَّنِی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکرِی‏. اما رضا علیه السلام به شدت عصبانی شدند و کلام او را قطع کرده و فرمودند: از اینجا برو بیرون، هزاران هزار لعنت خدا بر تو و یونس بن ظبیان…[23]مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏69، ص215.

    جالب اینجاست که محتوای مکاشفه ابن ظبیان نیز مانند دیگر صوفیان مثل حلاج (انا الحق) و بایزید (سبحانی سبحانی ما اعظم شانی) می‌باشد[24]سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ص390. با این تفاوت که ابن ظبیان در اینجا ادعای فناء فی الله ندارد و می‌گوید این صدا را از بالای سرم شنیدم اما حلاج خود این ندا را می‌داد.

    تصرف شیطان

    دسته‌ای دیگر از روایات، اشاره دارد که شیطان در عالم بیداری، برای انسان تمثل پیدا می‌کند و مطالبی به او القا می‌کند.[25]مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏25، ص281 إِنَّ شَیطَاناً یقَالُ لَهُ المذهب یأْتِی فِی کلِّ صُورَهٍ إِلَّا … ادامه پاورقی در گزارشی بلافاصله پس از نقل مکاشفه ای، امام معصوم علیه السلام می‌فرماید: ابلیس عرشی در بین آسمان و زمین دارد که هرکس او را اجابت کند، براو ظاهر می‌شود و به طرفش می‌رود.[26]عَنْ حَفْصِ بْنِ عَمْرٍو النَّخَعِی قَالَ: کنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام). فَقَالَ … ادامه پاورقی

    مذمت تکیه بر خواب

    دسته‌ای از این روایات، درباره تصرف شیطان در خواب سخن می‌گوید. از آنجایی که صوفیان در بحث از مکاشفه، خواب را هم قسمی از کشف و شهود می‌دانند و حجم زیادی از مکاشفات صوفیان در عالم خواب رخ داده است، می‌توان این دسته روایات را نقد مکاشفه هم به حساب آورد.[27]گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، ص55؛ نورعلیشاه ثانی، ملاعلی، رساله سعادتیه، ص46، پاورقی 71. چه اینکه در خواب هم انسان نه با قوای جسمانی، که با قوای روحانی امور غیبی را می‌بیند.[28]«خواب سد حواس ظاهر است و فتح حواس قلب….» [باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب، ص289.]

    لذا صوفیان می‌گویند هرچقدر انسان در سلوک و مراتب ایمان بالاتر رود، خواب‌های بیشتر و پرمحتوا تری می‌بیند اما در مکتب تشیع، امام صادق علیه السلام کاملا عکس این جمله را بیان می‌کنند و می‌فرمایند:

    «فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا رَسَخَ فِی الْإِیمَانِ رُفِعَ عَنْهُ الرُّؤْیا.»[29]زمانی که ایمان در مومن ریشه دار و با ثبات گردد، خواب از او برداشته می‌شود.[حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر … ادامه پاورقی

    در برخی روایات آمده است که یک شیطان، مخصوص تصرف در منامات انسان وجود دارد حتی اسم این شیطان هم المتکون ذکر شده است.[30]مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏25، ص281.

    با دیدن مجموع روایات این باب، به این نتیجه می‌رسیم که ممکن است گاهی پرده‌ها کنار رفته و مغیباتی بر انسان نمایان شود یا به صورت کلی، معرفتی غیر از طریق عقل حاصل می‌شود اما به دلیل مخاطرات این مسیر و غیر قابل سنجش بودن حق از باطل، نمی‌توان همانند صوفیان، اصل را بر شهود قرار داد و این شهود را مطلقا معتبر دانسته و حاکم بر عقل و نقل کرد.[31]اگر گفته شود بعد از تطبیق محتوای شهود با آیات و روایات، می‌توان درباره رحمانی یا شیطانی بودن آن نظر داد، گفته … ادامه پاورقی

    منابع و مآخذ

    1. ‏استیس، والتر، عرفان و فلسفه، ترجمه خرمشاهی، تهران، سروش، 1388ش
    2. ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی (للصدوق)، 1جلد، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376ش
    3. ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی (للصدوق)، توحید، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398ش
    4. ­ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، تصحیح عثمان یحیی‏، 14جلد، دار احیاء التراث العربی‏، بیروت‏ 1994م‏
    5. ‏­ابن عربی، محیی الدین، فصوص الحکم‏، 1جلد، دار إحیاء الکتب العربیه قاهره‏، چاپ اول‏، 1946م‏
    6. ­ابن عربی، محیی الدین، مجموعه رسائل ابن عربی، 3 جلد، دار المحجه البیضاء، بیروت، چاپ اول، 1421ق
    7. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 15جلد، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق
    8. اسپنسر، سیدنی، ترجمه محمدرضا عدلی، هرمس، تهران، 1399ش
    9. اسیری لاهیجی، محمد بن یحیی، مفاتیح الإعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح محمد ملک الکتّاب‏، 1جلد، بمبئی‏ 1312ش
    10. اصفهانی، مخزن الاسرار، تهران، خانقاه نعمت اللهیه، 1350ش
    11. اقبال لاهوری، محمد، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام، نشر پژوهش‌های اسلامی، بی‌تا
    12. باخرزی، یحیی، أوراد الأحباب و فصوص الآداب‏، تصحیح ایرج افشار، انتشارات دانشگاه تهران‏، تهران‏ چاپ دوم، 1383ش
    13. بقلی شیرازی، روزبهان‏، شرح شطحیات‏، تصحیح هانری کربن‏، 1جلد، طهوری‏، چاپ سوم، تهران،‏ 1374ش
    14. پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی، چاپ سوم، تهران، طرح نو، 1379ش
    15. جامی، عبد الرحمن، نفحات الأنس‏، به تصحیح ولیام ناسولیس، مطبعه لیسی‏، کلکته‏، 1858م
    16. جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح جلال الدین آشتیانی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1جلد، چاپ دوم، تهران، 1370ش
    17. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، 1369ش
    18. زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف، امیرکبیر، تهران، 1380ش
    19. سهروردی، شهاب الدین ابو حفص، عوارف المعارف‏، تصحیح احمد عبد الرحیم السایح و توفیق علی وهبه، مکتبه الثقافه الدینیه، قاهره، چاپ اول، 1427ق‏
    20. عابدی و تاراچند، جوگ بشست، دانشگاه اسلامی علیگره، هند، 1986م
    21. عطار نیشابوری، فرید الدین، تذکره الأولیاء، 2جلد، مطبعه لیدن، لیدن، چاپ اول، 1905م
    22. غزالی، ابوحامد محمد، کیمیای سعادت، 2جلد، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ یازدهم، 1383
    23. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، تهران، زوّار، 1380ش
    24. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، 1389ش
    25. قیصری‏، ­داود، رسائل قیصری، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی‏، 1جلد، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،‏ تهران،‏ 1381ش
    26. ­کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، دار الکتب الإسلامیه، تهران،‏ 1407ق‏
    27. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، بحار الأنوار(ط- بیروت)، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، بیروت‏، 1403ق‏
    28. نورعلیشاه اصفهانی، محمدعلی، چهاررساله عرفانی از نورعلیشاه، تصحیح محمد ابراهیم ضرابیها، چاپ اول، کهکشان علم، 1398ش
    29. نورعلیشاه اصفهانی، محمدعلی، دیوان، کتاب فروشی میرکمالی، 1374ش
    30. نورعلیشاه اصفهانی، محمدعلی، جنات الوصال، به سعی نوربخش، جواد، انتشارات خانقاه نعمت اللهیه، تهران، 1348ش
    31. هجویری‏، ­ابو الحسن علی، کشف المحجوب‏، تصحیح و. ژوکوفسکی‏، 1جلد، طهوری‏، تهران‏، چاپ چهارم، 1375ش
    32. یثربی، یحیی، فلسفه و عرفان اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1370

    انگلیسی:

    1. F, schleiermachner,1928, the Christian Faith. 2d. trans. Hr. Mackintosh and j.s. Stewart
    2. Rudolf, 1976, The Idea Of the Holy, Trans By John Harvey New York
    3. james,William ,1961, The Varietiesof Religious Experience, NewYork: Macmillan

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1 قونوی، صدر الدین، اعجاز البیان، ص35؛ قیصری، داود، رسائل قیصری، رساله فی التوحید و النبوه و الولایه(رسائل قیصری)، متن،‏ ص۷-۲۳-۶۹؛ قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص346؛ ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏2، ص645 و 644؛ طهرانی، محمدحسین، رساله لب اللباب (طبع قدیم)، ص144؛ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، 1981م، اسفار، ج9، ص337؛ گنابادی، سلطان محمد، تنبیه النائمین، ص۲۲؛ باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب، ص289.
    2 قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص537؛ ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏2، ص523.
    3 قونوی، صدر الدین، إعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، ص22.
    4 ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏3، ص539.
    5 کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص67.
    6 کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص93.
    7 کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط – دار الحدیث)، ج‏1، ص37.
    8 ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏1، ص31.
    9 زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف از ایران، ص١٩.
    10 باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲ص۳۰۰؛ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، 1981م، ج9، ص337؛ بحر العلوم، محمد مهدی بن مرتضی، رساله سیر و سلوک (تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ص216.
    11 فناری، محمد بن حمزه، مصباح الانس، ص596.
    12 کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط – دار الحدیث)، ج‏11، ص130.
    13 ابن بابویه صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص35.
    14 عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنِ الْحَکمِ بْنِ أَیمَنَ عَنْ أَبِی أُسَامَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أُتِی عَلَیهِ أَرْبَعُونَ یوْماً وَ لَمْ یأْکلِ اللَّحْمَ فَلْیسْتَقْرِضْ عَلَی اللَّهِ وَ لْیأْکلْهُ. [برقی، احمد، المحاسن، ج‏2، ص464.]
    15 قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص108.
    16 ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، التوحید، ص267.
    17 قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، ص537.
    18 ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج3، ص7.
    19 ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏3، ص401.
    20 خدای متعال در قرآن کریم این روش استناد را با عبارت ذیل مذمت می‌کند: إِنَّ الَّذینَ یکفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یریدُونَ أَنْ یفَرِّقُوا بَینَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یقُولُونَ «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکفُرُ…»[ النساء: 150.]
    21 قمی، عباس، سفینه البحار، ج‏7، ص552.
    22 در روایت اهل بیت علیهم السلام تصریح شده است که یکی از راه‌های غیب بینی و غیب گویی کاهن، «فِتْنَهِ الرُّوحِ» است.[رک: طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص339.]
    23 مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏69، ص215.
    24 سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ص390.
    25 مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏25، ص281 إِنَّ شَیطَاناً یقَالُ لَهُ المذهب یأْتِی فِی کلِّ صُورَهٍ إِلَّا أَنَّهُ لَا یأْتِی فِی صُورَهِ نَبِی وَ لَا وَصِی نَبِی وَ لَا أَحْسَبُهُ إِلَّا وَ قَدْ تَرَاءَی لِصَاحِبِکمْ….
    26 عَنْ حَفْصِ بْنِ عَمْرٍو النَّخَعِی قَالَ: کنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام). فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ حَدَّثَنِی أَنَّهُ رُفِعَ إِلَی رَبِّهِ وَ تَمَسَّحَ عَلَی رَأْسِهِ وَ قَالَ لَهُ بِالْفَارِسِیهِ یا پسر. فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: إِنَّ إِبْلِیسَ اتَّخَذَ عَرْشاً فِیمَا بَینَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ اتَّخَذَ زَبَانِیهً بِعَدَدِ الْمَلَائِکهِ فَإِذَا دَعَا رَجُلًا فَأَجَابَهُ وَطِئَ عَقِبَهُ وَ تَخَطَّتْ إِلَیهِ الْأَقْدَامُ تَرَاءَی لَهُ إِبْلِیسُ وَ رُفِعَ إِلَیهِ وَ إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ کانَ رَسُولَ إِبْلِیسَ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ ثَلَاثاً. حفص بن عمرو نخعی گفت: من در خدمت امام صادق (علیه السلام) نشسته بودم. مردی به آن جناب عرض کرد: فدایت شوم، ابو منصور برایم صحبت کرد که او را تا پیش خدا برده‌اند و خدا دست بر سرش کشیده و به زبان فارسی به او گفته است‌ای پسر! حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم از جدم نقل کرد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شیطان دارای تختی است میان آسمان و زمین و مأمورین به تعداد ملائکه دارد. هرگاه شخصی را دعوت به جانب خود کند و او بپذیرد و به جانب شیطان برود، شیطان برایش مجسم خواهد شد و به طرف او بلند می‌شود. ابو منصور یکی از سفرای شیطان است. خدا ابو منصور را لعنت کند. این سخن را سه مرتبه تکرار نمود. رک: [مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏25، ص282؛ تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ص39؛ جزائری، نعمت الله، الانوار النعمانیه، ج2، ص296.
    27 گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، ص55؛ نورعلیشاه ثانی، ملاعلی، رساله سعادتیه، ص46، پاورقی 71.
    28 «خواب سد حواس ظاهر است و فتح حواس قلب….» [باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب، ص289.]
    29 زمانی که ایمان در مومن ریشه دار و با ثبات گردد، خواب از او برداشته می‌شود.[حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر ج‏1، ص255.]
    30 مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏25، ص281.
    31 اگر گفته شود بعد از تطبیق محتوای شهود با آیات و روایات، می‌توان درباره رحمانی یا شیطانی بودن آن نظر داد، گفته می‌شود: شیطان هم می‌توان امور موافق دین و دستور به امور خیر را بر انسان القا کند به خاطر اهداف شوم دیگری که برای انسان دارد.
    خروج از نسخه موبایل