پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » نوروز در تصوف

نوروز در تصوف

    مقدمه

    عید نوروز مصادف با نخستین روز سال خورشیدی در یکم فروردین، یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از ایران باستان است که در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز مبارک و نیکو شمرده شده است[1]شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، (بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاهِ یَوْمِ النَّیْرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ … ادامه پاورقی به همین جهت شیعیان ایران همواره این روز را با جشن و سرور برپا می دارند. جمعی از صوفیان صاحب نام، نوروز را عید مجوس و از بدعت های ایرانیان خوانده و برپایی جشن و سرور در این روز را حرام می دانستند و در صدد حذف این فرهنگ و سنت قدیمی از رسوم ایرانیان بودند. (البته قابل انکار نیست که این دیدگاه در میان خود صوفیان هم مخالف هایی داشته است و برخی اصحاب تصوف به تعظیم عید نوروز برخواسته اند.)

    محمد غزالی

    محمد غزالی (م505) نوروز را «شعار گبران» دانسته و معتقد است که این فرهنگ «باید که مندرس شود و کسی نام آن نبرد» در کتاب کیمیای سعادت می نویسد:

    «… برای کودکان در عید، و شمشیر و سپر چوبین فروشند برای نوروز، و بوق سفالین برای سده و کلاه و قبای ابریشمین فروشند، برای جامه مردان، و جامه رفوکرده و گاز رشته فروشند و فرا نمایند که نو است و همچنین هر چه در آن تلبیسی باشد، و مجمره و کوزه و دیوان و اوانی سیم و زر فروشند و امثال این. و اما صورت حیوان حرام است و آنچه برای سده و نوروز فروشند چون سپر و شمشیر چوبین و بوق سفالین، این در نفس خود حرام نیست؛ ولیکن اظهار شعار گبران است که مخالف شرع است و از این جهت نشاید بلکه افراط کردن در آراستن بازار به سبب نوروز و قطایف بسیار کردن تکلف های نو ساختن برای نوروز نشاید، بلکه نوروز و سده باید که مندرس شود و کسی نام آن نبرد تا گروهی از سلف گفته‌اند که روزه باید داشت تا از آن طعام‌‌ها خوردن نیاید و شب سده چراغ فرانباید گرفت تا اصلا” آتش نبیند و محققان گفته‌اند روزه داشتن این روز هم ذکر این روز بود و نشاید که نام این روز برند به هیچ وجه؛ بلکه با روزهای دیگر برابر باید داشت و شب سده همچنین، چنان‌ که از او خود نام و نشان نماند»[2]غزالی، محمد، کیمیاى سعادت، ج‏1، ص522

    ابونعیم اصفهانی

    ابو نعیم اصفهانی (م430ق) در کتاب حلیه الاولیاء از طلحه بن مصرّف روایت می کند که گفت: «إِنِّی لَأَکْرَهُ الْخُرُوجَ یَوْمَ النَّیْرُوزِ، إِنِّی لَأَرَاهَا شُعْبَهً مِنَ الْمَجُوسِیَّهِ»

    (ترجمه: من بیرون شدن در روز نوروز را مکروه می شمارم؛ زیرا آن را شاخه ایی از مجوسیت می دانم)[3]ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج‏5، ص20

    ابن عربی

    ابن عربی (م638ق) در مدح یا ذم نوروز عبارات چندانی ندارد بلکه تنها با تکیه بر علم تنجیم، پیشگویی هایی را درباره ایام مختلف نوروز انجام می دهد. به عنوان نمونه در نوروز 1403 که قمر در برج فلکی أسد (که برجی آتشین است) واقع در روز چهارشنبه است ابن عربی برای چنین سالی، پیش گویی شوم و نحس کرده و می نویسد:

    «إذا کان النیروز، یوم الأربعاء و القمر فی برج ناری، یدل على شدّه عظیمه و تکثر الأمراض و الخصومات و قوّه الأریاح و تموت الرجال و السلاطین و الشبان و تتعب الحامل و على قوّه الشمس، و یوجد جوع عظیم و یکثر الغریب و مرض الحیوان و البطون و الجنون، و لا یوافق السفر و تکثر النمیمه و الکذب على النسوان و الناس السفهاء و یموت الشاعر و أهل النمیمه و لا یوافق الحرب و الزرع و اللّه أعلم.»[4]ابن عربی، مجموعه رسائل ابن عربى، (مجموعه ساعه الخبر)، ج3، ص470

    ملاعلی قاری

    ملاعلی قاری (م1014ق) از صوفیان حنفی مذهب در فرقه نقشبندیه بود که در عصر صفویه می زیست.نامبرده تلاش دارد مخالفت با نوروز را به رسول الله صلی الله علیه واله مستند کند بدین بیان که در منابع اهل سنت روایتی با این مضمون وجود دارد:

    «زمانى‌که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) وارد مدینه شد دید که مردم دو روزى داشتند که در آن دو مناسبت به بازى مى پرداختند. پیامبر فرمودند: «این چه روزهایى است؟». گفتند: ما در دوران جاهلیت در این دو روز به بازى و سرگرمى مى پرداختیم. پیامبر خدا در پاسخ فرمودند: «خداوند دو روز بهترى را جاگزین آنها کرده است: عید قربان و عید فطر» [5]«حدثنا موسى بن إسمعیل حدثنا حماد عن حمید عَنْ أَنَسٍ – رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ – قَالَ : قَدِمَ النَّبِیُّ – … ادامه پاورقی

    در این گزارش، سخنی از چیستی دو عید ایام جاهلیت نیست اما ملاعلی قاری این دو عید را بر عید نوروز تطبیق می دهد. او در المرقات می گوید این روایت دلالت بر این دارد که از تعظیم نوروز و مهرگان و سایر عیدهای کفار منع شده‌است.[6]ملاعلی قاری، المرقات، ج۳، ص۱۰۶۹

    محمد حسین طهرانی

    محمد حسین طهرانی لاله زاری (م1374ش) از سرسخت ترین مخالفان عید نوروز بود به طوری که آن را «عید بهائم[7]محمد حسین طهرانی، امام شناسی، ج9، ص201. بهائم: حیوانات» خوانده و حتی از صله رحم و دید و بازدید در این روز هم نهی می کرد. او رساله ای به نام «رسالۀ النیروز بدعه و ضلاله» در نقد آن نگاشته و در آثار مختلف خود تلاش داشت این روز را از فرهنگ ایرانیان محو نماید.

    فرزند ایشان آقای صادق طهرانی در احوالات پدر آورده است:

    «اگر کسى در محضرشان مى‌گفت: «عید نوروز»، فوراً میفرمودند: در اسلام عید نوروز نداریم و گاهى میفرمودند: اصلاً نوروز نگوئید، بگوئید: ایّام آغاز برج حَمَل. مؤمن باید مراقبه داشته باشد وکلامى را که رضاى خدا در آن نیست بر زبان جارى نسازد.

    در ایّام تعطیلات آغاز برج حمل مطلقاً دید و بازدید نداشتند و هرکس مى‌آمد حتّى اگر از علماء بود، میفرمودند: خدمتشان بگوئید ما در این ایّام ملاقات نداریم و دید و بازدیدمان ایّام عید غدیر یا نیمۀ شعبان یا دیگر اعیاد اسلامى ‌است.

    به شاگردانشان نیز فرموده بودند: در این ایّام مطلقاً در دیدارهاى خانوادگى و دوستانه شرکت نکنند و براى أداء صلۀ رحم، قبل یا بعد از آن در ایّام اعیاد اسلامى به دید و بازدید بروند….همینطور به شاگردان خود امر فرموده بودند در این ایّام به سفر نروند مگر به ضرورت…..علّامۀ والد میفرمودند: من تعجّب مى‌کنم از فقها که با وجود این همه تدقیقات در مسائل مختلف فرعیّه، چگونه در مسألۀ نوروز که اینقدر مهمّ‌ بوده و ثمرات و آثار بسیارى بر آن بار مى‌شود، اینقدر کوتاه آمده و با تمسّک به أخبار «مَن بلَغ» به راحتى از کنار آن گذشته‌اند…علّامۀ والد نیز بر اساس همین مدارک فقهى به نتیجه‌اى مخالف آن رسیده و حتّى در انجام اعمال مستحبّى در روز نوروز به قصد رجاء نیز اشکال مى‌نمودند؛ و بحمدالله در این بحث روشن شد که مقتضاى ادلّه همان فرمایش علّامۀ والد است.»[8]محمد صادق طهرانی، نور مجرد، ج3، ص400 و 482

    منابع

    1. ابوالطیب محمد شمس الدین عظیم آبادی، عون المعبود شرح سنن أبی داؤد، چاپ دوم، جزء سوم، صفحه ۴۸۵-۴۸۶، المکتبه السلفیه، المدینه المنوره، المملکه العریه السعودیه، ۱۹۶۸م
    2. قاری، علی، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح. چاپ اول، بیروت – لبنان: دار الفکر، ۲۰۰۲م
    3. ابوحامد محمد غزالى، کیمیاى سعادت، 2جلد، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى – تهران، چاپ: یازدهم، 1383ش
    4. ابو نعیم اصفهانی، احمد بن عبد الله‏. حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء. مصحح: محمد رضا شفیعى کدکنى‏. دار ام القراء للطباعه و النشر. قاهره. چاپ اول‏. بی تا
    5. تهرانى‏، سید محمد حسین، امام شناسى‏، انتشارات علامه طباطبایى‏، مشهد، 1418 ق‏
    6. تهرانى‏، سید محمد صادق، نور مجرد، علامه طباطبایی، مشهد، 1433ق
    7. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، الاسلامیه، تهران، 1372ش

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، (بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاهِ یَوْمِ النَّیْرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْسِ أَنْظَفِ الثِّیَابِ وَ الطِّیبِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فِیه‏) ج‏8، ص: 173
    2غزالی، محمد، کیمیاى سعادت، ج‏1، ص522
    3ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج‏5، ص20
    4ابن عربی، مجموعه رسائل ابن عربى، (مجموعه ساعه الخبر)، ج3، ص470
    5«حدثنا موسى بن إسمعیل حدثنا حماد عن حمید عَنْ أَنَسٍ – رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ – قَالَ : قَدِمَ النَّبِیُّ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – الْمَدِینَهَ، وَلَهُمْ یَوْمَانِ یَلْعَبُونَ فِیهِمَا، فَقَالَ: (مَا هَذَانِ الْیَوْمَانِ)؟ قَالُوا: کُنَّا نَلْعَبُ فِیهِمَا فِی الْجَاهِلِیَّهِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – قَدْ أَبْدَلَکُمُ اللَّهُ بِهِمَا خَیْرًا مِنْهُمَا: یَوْمَ الْأَضْحَى، وَیَوْمَ الْفِطْرِ.»عظیم آبادی، عون المعبود شرح سنن أبی داؤد، ص 485
    6ملاعلی قاری، المرقات، ج۳، ص۱۰۶۹
    7محمد حسین طهرانی، امام شناسی، ج9، ص201. بهائم: حیوانات
    8محمد صادق طهرانی، نور مجرد، ج3، ص400 و 482