پرش به محتوا
خانه » اقطاب و سرسلسله‌ها » محمد عنقا

محمد عنقا

    «محمد عنقا» (1266-1341ش) فرزند جلال الدین عنقا، در عالم رؤیا تحت تربیت پدرش قرار گرفته و بدین سان مدعی قطبیت شد. او قطب چهلم طریقت اویسیه به شمار می‌رود.

    زندگی‌نامه

    «قطب الدین محمد عنقا» در تهران متولد شد و مقدمات علوم را نزد پدرش جلال الدین عنقا فرا گرفت و در سپس در «مدرسه شرف»، زیر نظر «علی اکبر ناظم الاطباء» و «عبد الغفار نجم الدوله» (منجم و ریاضی‌دان) به تحصیل ادامه داد. پس از آن در »مدرسه دار الفنون» و خارج از دار الفنون به کسب علوم خاص و علوم غریبه پرداخت و اسرار و علوم مخفیانه صوفیانه را از « محمد حکیمیان»، « رحمت علیشاه شیرازی»، « مطهر علیشاه»، « عباسعلی کیوان قزوینی» و پدرش آموخت و علاقه وافری به احضار ارواح و ارتباط با جنیان داشت. نقل است که به تمام سلاسل صوفیه روی آورد و مدت زیادی با «انجمن روحی» تهران مراوده داشت و طبق گفته «نورالدین مدرسی چهاردهی»، معتاد به تدخین تریاک نیز بوده است.[1]مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف (1389ش)، ص315. او در حوزه ادبیات و شعر نیز سررشته‌ای داشته است و برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، مطالب خود را در قالب شعر ارائه می‌داد.[2]نصر، سیدحسین، جلوه‌های معنویت در جهان اسلام، ص422.

    تا اوائل مشروطیت، مدتی کاتب دفتر حکومت تهران و بعد از آن، چند سالی رئیس کتابخانه و دبیرخانه مجلس شورای ملی گردید. مدرسی چهاردهی آورده است که محمد عنقا مدت‌های مدیدی مرید «محمد حکیمیان» و سپس مرید «سید محمد رضا علوی سبزواری» بود و مدتی نیز در درس «عباسعلی کیوان قزوینی» شرکت می‌کرد.[3]مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص317.

    محمد عنقا در سال ۱۳۴۱ش درگذشت و در جوار پدرش در قبرستان این بابویه شهر ری مدفون گشت.[4]مدرّسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۴۳۲ الی ۴۳۶.

    قطبیت

    بعد از جلال الدین عنقا، پسرش محمد عنقا مدعی شد و فرقه را گسترش داد. در واقع محمد عنقا با بهره گیری از موقعیت پدرش به تدریج فرقه را پایه‌گذاری نمود، زیرا پدر او هم روضه‌خوان بود و هم از درویشی و مبانی آن تا حدودی اطلاعات داشت و بر این اساس محمد عنقا، آرام آرام مدعی شد که پدرش از اقطاب و اولیای الهی بوده و او نیز در عالم رؤیا تحت تربیت پدرش قرار گرفته و بدین سان ندای قطبیت سر داد و در اواخر عمر، فرزند ارشدش علی عنقا را به مریدی پذیرفت اما در اواخر عمرش بین علی عنقا و پسر دیگرش صادق عنقا نزاع و دشمنی درگرفت و نهایتا صادق عنقا بر برادرش فائق آمد و اعلام قطبیت کرد اما مورد انکار علی عنقا واقع شد.

    آثار

    دو اثر مهم و مشهور او عبارتند از: «از جنین تا جنان»، و «پدیده فکر» که به همت فرزند و جانشینش صادق عنقا گردآوری شده و در تهران به چاپ رسیده و به زبان فرانسه ترجمه شده است. او آثار دیگری نیز در زمینه علوم غریبه و هیپنوتیزم و کف بینی و قیافه شناسی و… دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از: «ارشاد نامه»، «اصول ادیان»، «تجلّیات»، «مراقبه و شهود».[5]عسکری، حسین، دائره المعارف تشیع، عنقای طالقانی، محمد، ج11، ص507.

    نورالدین مدرسی چهاردهی در این رابطه می نویسد: «صادق عنقا، کتاب‌های پدیده فکر و از جنین تا جنان که تألیف یک فرانسوی است، به نام پدر خود محمد عنقا چاپ نمود. این کتاب قبلاً توسط آقای نائینی طباطبائی در ایران ترجمه شده و اسناد آن در کتابخانه مجلس شورای اسامی موجود می باشد.»[6]مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۴۳۲ الی ۴۳۶.

    در کتاب «ارشادنامه»، آورده است که «برای تکمیل قوای باطنی و پی‌بردن به اسرار نهانی خلقت و کشف رموز طبیعت، انزوا و عزلت لازم است تا سالک بتواند با تقویت روح و تمرکز فکر و تملّک نفس، منشأ اثر شود. انزوا و عزلت نیز عبارتست از جلوگیری از آمیزش‌های بیهوده و تفرد در جامعه، یعنی در گوشه دل عزلت جوید، در خلق باشد و با خلق بدشان همراه نباشد که اهل عرفان آن حالت را «فرق در جمع» گویند، به عکس «جمع در فرق»، که شخصی در خلوتی نشسته و در فکر هزاران مطلب و غرق در پندار خوب یا بد باشد و چنین کسی را منزوی نگویند.»[7]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص77.

    شریعت‌گریزی

    محمد عنقا در کتاب «از جنین تا جنان» اشاره دارد که از راه عادی شریعت به حقیقت نرسیدم. او می‌نویسد:

    «…هر جا صاحب مسندی یافتم، با حسن نیّت به صحبتش شتافتم، به گفتارشان با دقّت رسیدم، اما از نظراتشان به مقصود نهائی نرسیدم. همین قدر فهمیدم که اعمال و عقاید اهل ظاهر بر ظن و تقلید، مبتنی است.»

    تا اینکه می‌نویسد:

    «طریق تصوف و عرفان را به مقصود نهائی و نهانی خود نزدیک‌تر دیده و آن را بر سایر طرق برگزیده و دریافتم که مذهب ایشان از سایر مذاهب جداست، عاشقان را مذهب و ملّت خداست، دم را غنیمت می‌­شمارند و جز حق را عدم. پیوسته در اسقاط اضافاتند و وارسته از آفات و مافات.»[8]پایگاه اینترنتی شاه مقصودی.

    سلسله اویسیه

    سلسله طریقتی محمد عنقا که در کتاب «انوار قلوب السالکین» آمده است، به «خاندان نائینی» می‌رسد که از شخصیت‌های برجسته فرقه نوربخشیه در ایران بودند، بدین شرح می‌باشد:

    «محمد عنقا، جلال الدین میرابوالفضل عنقا، عبدالقادر جهرمی، محمدحسن نائینی (کوزه کنانی)، عبد الوهاب نائینی، میر شمس الدین محمد، میر محمد علی، میر محمد تقی شاهی سبزواری، محمدمومن سدیری سبزواری، محمد کارندهی، محمدرضا سدیری، حسن سدیری، محمد علی جوینی، محمد سبزواری، کمال الدین جوینی، حسن ابرقوئی جان بخش، شاه قاسم فیض بخش، و غوث اعظم سید محمد نوربخش.»

    ادامه اقطاب تا امیرالمومنین علی علیه السلام به شرح ذیل است:

    «سید احمد ختلانی، میر سیدعلی همدانی، محمد مزدقانی، علاء الدوله سمنانی، عبدالرحمن اسفراینی، احمد ذاکر جوزجانی، رضی الدین علی لالا، نجم الدین کبری، روزبهان کبیر فارسی بقلی، ابوالفتح محمود الصابونی بیضاوی، حسن بصری، ابوالقاسم عبدالکریم بن علی بن سعد، ابواسحاق کازرونی، ابوعلی حسین بن محمد بن احمد، محمد بن خفیف شیرازی، ابومحمد جعفر حذاء، ابوعمر و ابورحیم اصخری، ابوتراب نخشبی، شقیق بلخی، ابراهیم ادهم، حبیب بن سلیم ابوموسی زید الراعی، سلمان فارسی و اویس قرنی، امیرالمومنین علی علیه السلام، محمد مصطفی صلی الله علیه واله.[9]باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، ص20.

    اما سلسله‌ای که صادق عنقا ذکر می‌کند چنین است:

     

    تصویر سلسله‌ای که صادق عنقا در کتاب چنته می‌آورد

    صادق عنقا در بیان رشته‌های طریقتی اویسیه مفصلا در کتاب خود توضیح داده است.[10]«اول) به واسطه خال خود زین الدین آقا سیدحسین قزوینی قریشی و او از حضرت پیر سید محمد قریش قزوینی و او از … ادامه پاورقی.

    ارادت‌ورزی یاران

    مرتضی سرافراز (اویسی)، از مریدان معاصر محمد عنقا در وصف او چنین سروده است:

    محمد قطب دین، عنقای همت*****گل بستان جانان، نور رحمت

    سلونی گوی، دور مرد پر ورد*****که در ملک ولایت، آمده فرد

    خطیر خطه ملک الهی*****که بر هستی بود واقف، کماهی

    امیر ملک جانان، شاه دل‌ها*****تجلی گاه انوارش، دل ما

    به چلتار محبت بند اوئیم*****چونی، در پرده سر عشق گوئیم

    ز عنقا، پر شده، اطراف و اکناف*****به معنی پرگشوده قاف تا قاف[11]سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1349ش، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، ص5.

    مرتضی سرافراز همچنین گفته است:

    مرا ساقی محمد قطب دین است*****دلم با نور جان او عجین است

    شراب از ساقی کوثر گرفته*****جهانی ار بزیر پر گرفته

    ندارد در غمش دل صبر و آرام*****بود آرام هر دل از دلارام

    که جان عاشق از معشوق باشد*****که عشق از چوب، عاشق می‌تراشد

    اویسی مسلک و انوار اخلاص*****فقیر و مرتضی را شیعه خاص

    امام اهل عرفان نور رحمان*****بزیر قبه حق جسم را جان

    محمد قطب دین پیر ره عشق*****خدای راز دان آگه عشق[12]سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1349ش، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، ص3.

    نگارخانه

    منابع و مآخذ

    1. باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، 1ج، امین، تهران، چ1، 1353ش
    2. سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1ج، بی­نا، چ1، 1349ش،
    3. عسکری، حسین، دائره المعارف تشیع، عنقای طالقانی، محمد، 15ج، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، بهاء الدین خرمشاهی و کامران فانی، تهران، نشر شهید سعید محبی، بی­تا،
    4. عنقا، صادق، اصول فقر و تصوف، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1365ش
    5. عنقا، صادق، اوزان و میزان، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1361ش،
    6. عنقا، صادق، چنته جهان عارف، 1ج، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1358ش،
    7. عنقا، صادق، زوایای مخفی حیاتی، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1359ش،
    8. عنقا، صادق، سر الحجر، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1359ش
    9. عنقا، علی، کنز السلوک و رازنامه، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، چ2، 1363ش
    10. عنقا، محمد، از جنین تا جنان، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، چ5، 1358ش
    11. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، 1ج، اشراقی صفار، تهران، چ3، 1390ش،
    12. معصوم‌علی‌شاه، محمدمعصوم بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، محمدجعفر محجوب، 1ج، سنایی، تهران، چ1، بی­تا،
    13. نصر، سیدحسین، جلوه‌های معنویت در جهان اسلام، 1ج، ترجمه فاطمه شاه حسینی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1392ش،
    14. الهامی، داود، فرقه‌های: ذهبیه و اویسیه و خاکساریه، 1ج، تابان، تهران، چ1، 1384ش،

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف (1389ش)، ص315.
    2نصر، سیدحسین، جلوه‌های معنویت در جهان اسلام، ص422.
    3مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص317.
    4مدرّسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۴۳۲ الی ۴۳۶.
    5عسکری، حسین، دائره المعارف تشیع، عنقای طالقانی، محمد، ج11، ص507.
    6مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۴۳۲ الی ۴۳۶.
    7عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص77.
    8پایگاه اینترنتی شاه مقصودی.
    9باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، ص20.
    10«اول) به واسطه خال خود زین الدین آقا سیدحسین قزوینی قریشی و او از حضرت پیر سید محمد قریش قزوینی و او از ملامحراب گیلانی و او از آقامحمد بیدآبادی (در ذهبیه) و همچنین از والد خود مولا میرعلی که از ماذونین حضرت سید قریشی است.

    دوم) در معروفیه و ذهبیه، به واسطه میر عین الدین حسین الدزفولی الذهبی (ظهیر الاسلام) که خلیفه است در طرائق فقر و اخذ کرده است، اولا از عاشق علیشاه کومالکی (شوشتری) و او از عین علیشاه هروی و او از خلفا نورعلیشاه اصفهانی است و در سلسله ذهبیه از والد خود سید محمد رضا الموسوی الدزفولی و او از خال خود سید جلیل میرصدرر الدین الدزفولی مشهور به کاشف و او از عارف کامل آقا محمد بیدآبادی اصفهانی او خلیفه سید قطب الدین نیریزی است (و می‌گویند سید صدر الدین داشته است از کوثرعلیشاه، خلیفه حسین علیشاه اصفهانی).

    سوم) در معروفیه، به واسطه عارف کامل آقا محمد جاسبی که درک کرده است، حسین علیشاه اصفهانی را و از خلفا و ماذونین مجذوب علیشاه کبودرآهنگی، خلیفه زین الدین حسین علیشاه اصفهانی است. همچنین در اویسیه از سیدتقی پشت مشهدی، تلمیذ ممتاز صاحب جواهر و مرید محمد حسن نائینی دریافته است.

    چهارم) در اویسیه، به واسطه عبدالقادر جهرمی شیرازی و او خلیفه حضرت محمد حسن کوزه کنانی نائینی اخذ کرده است از ولایت مآب حضرت عبدالوهاب نائینی و او از والد خود پیر عبد القیوم نائینی و هردو اخذ کرده‌اند از مولا پیرسید محمد نوربخشی و او از والد خود پیر اعظم میر محمد علی و او از میرمظفر علیشاهی و او اخذ کرده است از میر محمد تقی شاهی سبزواری و او اخذ کرده است از مولا میر محمد مؤمن سدیری سبزواری و او خرقه دارد از درویش محمد کارندهی (پیرپالان دوز) و او دریافته از دو پیر، اول درویش محمدرضا سدیری سبزواری و دوم تاج الدین حسین التفتازانی و درویش محمدرضا پوشیده است از درویش حسن سدیری و او دریافته از درویش ملک علی جوینی و او از محمد سوداخری سبزواری و او از کمال الدین جوینی و او از حسین ابرقوئی مشهور به جان بخش و او از شاه قاسم فیض بخش و او از والد خود حضرت غوث اعظم سید محمد نوربخش و او دریافته از محمد ختلانی که هردو دریافته‌اند از پیر ربانی علی ثانی حضرت امیر سید علی همدانی او از محمد مزدقانی و او از علاء الدوله سمنانی و او از عبدالرحمن اسفراینی و او از احمد جوزجانی و او از رضی الدین علی لالا غزنوی و او از نجم الدین کبری و او دریافته از چهار پیر در کمیلیه از اسماعیل القصری و در سلسله معروفی از عمار یاسر و ابونجیب عبدالقادر سهروردی و شیخ اخیر در معروفیه، از احمد غزالی و در اویسیه از شیخ عمو وجیه الدین عمر السهروردی و او از اخی فرج زنجانی و او از ابوالعباس نهاوندی و او از ابوعبدالله باکویه و هر دو از ابوعبدالله خفیف و نیز نجم الدین در سلسله اویسیه اخذ طریقه کرده است از روزبهان فارسی کبیر و او از ابوالفتح محمود با محمد المحمودی الصابونی و او از دو شیخ اول ابوعلی فارمدی و دیگر خرقه اصل دریافته از ابی الحسن علی بن محمد بصری و از خطیب ابوالفتح عبدالکریم بن حسین و او دریافته از ابواسحاق شهریار کازرونی و او دریافته از حسین اکار و او از شیخ کبیر ابوعبدالله محمد بن خفیف و او صحبت داشته با پیرانا بسیار و اخذ طریقه کرده است به واسطه رویم از جنید و در اویسیه خرقه اصل پوشیده از امام ابومحمد جعفر حذاء و او از ابوعمر اصطخری و او از ابوتراب نخشبی و او دریافته اولیا از بایزید بسطامی و او مرید امام جعفر صادق علیه السلام بوده است.

    و دیگر ابوتراب نخشبی پوشیده است از ابوعلی شقیق که او مرید امام موسی کاظم علیه السلام بوده است. و اخذ طریقت کرده است از ابراهیم ادهم و او مرید امام باقر علیه السلام بوده است. خرقه از دست ابوموسی زید الراعی مشهور به حبیب بن سلیم که او را حبیب الراعی نیز گفته‌اند و او دریافته اولا از حضرت سلمان فارسی و ثانیا از حضرت اویس قرنی و آن هردو پوشیده‌اند از حضرت علی مرتضی و ایشان از محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.» [عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص266].

    11سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1349ش، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، ص5.
    12سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1349ش، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، ص3.