پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » مقام اشفاق در تصوف

مقام اشفاق در تصوف

    «اشفاق» در تصوف به معنای «ترس همیشگی» است، بدین نحو که همواره در سالک اضطرابی وجود دارد که مبادا اعمالش به سوی تباهی رود و به پیروی از نفس گرایش یابد. اشفاق از مقاماتی که اکثر صوفیه در بحث اقسام و ابواب، آن را بحث کرده‌اند.

    در لغت و اصطلاح

    «اشفاق» از ریشه «شفق»، در لغت به معنای رقت شیء است.[1]مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج6، ص85.

    شمس الدین تبادکانی در تعریف اشفاق می‌گوید: «اشفاق‏، دوام حذر است از مکروه با ترحّم. گویند فلان بر فرزندان خود مشفق است، یعنی ایشان را از مواقع خطر حذر می‏‌فرماید، از جهت ترحّم بر ایشان. و گاه در ترحّم فحسب مستعمل می‏‌باشد و گاه در حذر فحسب نیز مستعمل می‌‏بود.[2]تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص144.

    عبدالرزاق کاشانی اشفاق را به خوف دائم، معنا کرده است.[3]کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین(کاشانی)، ص248.

    البته اشفاق در مقامات مختلف سیر و سلوک، معانی مختلفی دارد:

    «اشفاق در «بدایات» اشفاق است‏ بر عمل‏ که ضایع نگردد. و در «ابواب» حذر است از مهلکات از جهت ترحّم بر نفس. و در «معاملات»، اشفاق بر وقت که به تفرقه آمیخته نگردد. و در «اخلاق»، اشفاق بر نفس که غیر مراد حق خواهد، و بر خلق که به معاصی مؤاخذ گردند. و در «اصول»، اشفاق بر قلب که فترت یا شبهت‏ عارض شود. و در «اودیه»، اشفاق بر عقل که شیطان، وهم وی را راهزنی‏ کند و کون، حجاب وی شود. و در«احوال»، اشفاق بر سرّ که از محبوب، متسلّی شود و لهب شوق فرومیرد. و در «ولایات»، اشفاق بر وقت، از آنکه حکم علم بر وی غالب شود. و در «حقایق»، اشفاق بر روح در مقام خفی که در سکر از لذت‏ صحو محروم ماند. و در «نهایات»، اشفاق در مقام تحقیق که بقیه رسمیه از محض توحید باز دارد».[4]تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص146.

    جایگاه

    در اکثر کتب عرفانی، به مقام اشفاق اشاره شده است.

    در تعریف تصوف گفته شده است: «خیرخواهی در اشفاق و فسح در اخلاق».[5]مناوی، محمد عبدالرووف، الکواکب الدریه فی تراجم الساده الصوفیه، ج‏1، ص347.

    روزبهان بقلی می‌گوید: «اصل و خاستگاه دولت‌ها، جاذبه و کشف انوار الملکوت است. که دل‌ها را نرم و آنان را به تفکر و تامل و اندرز و تقوا و شور و هیجان وا می‌دارد و از آنان عزم و عشق و شفقت و خوف و رجا به دست می‌آید».[6]بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الأرواح، ص80.

    وی درباره جایگاه اشفاق در مقابل خوف، اشفاق را وصف ارواح و خوف را وصف قلب می‌داند.[7]بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرائس البیان فی حقائق القرآن، ج‏3، ص353.

    هجویری در ذکر موارد و درجات خوف، به مقام اشفاق اشاره می‌کند: «…مرتبه پنجم، شفقت است که برای راستگویان یعنی شهدا و عاشقان و مخصوصاً مقربان است و خوف این افراد از دانستن صفات برای موصوف است، نه به خاطر شهادت دستاوردها از ترس عقوبت‌ها.»[8]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج‏1، ص426: المقام الخامس هو الإشفاق و هو للصدیقین و هم الشهداء و … ادامه پاورقی

    درجات و اقسام

    عبدالرزاق کاشانی در یک تقسیم بندی، اشفاق را به «اشفاق عامه» که به خوف از ترک طاعات و معاضی بازگشت دارد و «اشفاق مریدین»، که به خوف از تفرق حواس از حضور بازگشت دارد، تقسیم می‌کند.[9]کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الأعلام فی إشارات أهل الإلهام، ج‏1، ص181.

    خواجه عبدالله انصاری و شارحان منازل السائرین اقسام درجات اشفاق را اینگونه بیان کرده‌اند:

    «و اشفاق بر سه درجه است:

    درجه اول، اشفاق بر نفس خود است از آنکه به سرکشی، میل عناد کند، و به پیروی طبع و هوی، میل فساد نماید. و ترسیدن است بر عمل، از ضایع شدن و عدم قبول، به جهت نقصان و ترک صدق و اخلاص. و ترسیدن است بر خلایق ترحّما علیهم، از جهت دانستن معاذیر ایشان که مغلوب حکم سابقند.

    درجه دوم، ترسیدن است بر وقت، که نباید که حضور وی به جهت التفات به ما سوی، به تفرقه آمیخته شود. و ترسیدن است بر حالت دل، که فترت یا شبهت، مزاحم وی شود، که از ترقی بازماند. و ترسیدن است بر یقین از آن جهت که سببی در میان بیند که یقین وی را سست و ضعیف گرداند که منافی توکل بوَد.

    درجه سیم، اشفاقی است که سعی بنده را از عُجب نگاه می‏‌دارد، به آنکه مساعی خود را به اقدار حق داند، و به نفس خود نسبت نکند، تا از عجب، مصون و محفوظ ماند. و باز دارد صاحب خود را از خصومت با خلق، چه عذر همه در سایر افعال، ظاهر است، چه در عصیان‏ حق و چه در طغیان با خلق. و مرید را بر آن دارد که محافظت، جِدّ کند تا به هزل نیامیزد. و جِدّ را به معنی جهد داشته‏‌اند. یعنی در اعمال، جِدّ و جهد نماید، و شکر توفیق به جای‏ آرد، تا به ذلّ بطالت مبتلا نشود».[10]انصاری، خواحه عبدالله، منازل السائرین، ص51؛ تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص145.

    نقد و بررسی

    در تبیین مقام اشفاق، بعض صوفیه مانند خواجه عبدالله انصاری و شارحین آثار او مانند عبدالرزاق کاشانی، با دو اِشکال و انحراف از معارف ثقلین مبتلا هستند:

    عبدالرزاق کاشانی در یکی از درجات اشفاق که «یقین به دخالت نداشتن اسباب باشد»، می‌گوید: «صاحب یقین در مقام اشفاق، توکل بر خدای متعال کرده، پس قطع اسباب می‌کند از خوف اتکال به اسباب.[11]کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین(کاشانی)، ص247. در حالی که مقوله «انقطاع از اسباب»، از اشکالاتی است که در طول تاریخ، از سوی متشرعین به صوفیه وارد بوده است.

    از دیگر اشکالات به مقام اشفاق در گفتار بعض تصوف، اعتقاد جبرگونه صوفیانی همچون خواجه عبدالله انصاری به درجات مقام اشفاق است. چنانکه خواجه انصاری و شارحین منازل السائرین وی، درباره اشفاق بر خلق می‌گویند: «و ترسیدن است بر خلایق ترحّما علیهم از جهت دانستن معاذیر ایشان که مغلوب حکم سابقند».[12]انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص51. تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص144.

    منابع و مآخذ

    1. انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، علی شیروانی، دارالعلم، تهران، اول، 1417ق
    2. بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرائس البیان فی حقائق القرآن، احمد فرید المزیدی‏، دار الکتب العلمیه، بیروت، اول، 2008م
    3. بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الارواح، عاصم ابراهیم الکیالی الحسینی الشاذلی الدرقاوی‏، دار الکتب العلمیه، بیروت، اول، 1426ق
    4. تبادکانی، شمس الدین محمد، تسنیم المقربین، سید محمد طباطبایی بهبهانی، کتابخانه موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی ایران‏، تهران، اول، 1382ش
    5. کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، محسن بیدارفر، بیدار، قم، سوم، 1385ش
    6. کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، احمد عبد الرحیم السایح / توفیق علی وهبه / عامر النجار، مکتبه الثقافه الدینیه، قاهره، اول، 1426ق
    7. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القران، مؤسسه الطباعه والنشر وزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی، تهران، اول، 1374ش
    8. مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحجوب، باسل عیون السود، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1417ق
    9. المناوی، محمد عبدالرووف، الکواکب الدریه فی تراجم الساده الصوفیه، محمد ادیب الجادر، دارالصادر، بیروت، اول، 1999م

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج6، ص85.
    2تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص144.
    3کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین(کاشانی)، ص248.
    4تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص146.
    5مناوی، محمد عبدالرووف، الکواکب الدریه فی تراجم الساده الصوفیه، ج‏1، ص347.
    6بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الأرواح، ص80.
    7بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرائس البیان فی حقائق القرآن، ج‏3، ص353.
    8مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج‏1، ص426: المقام الخامس هو الإشفاق و هو للصدیقین و هم الشهداء و المحبّون و خصوص المقرّبین و خوف هؤلاء عن معرفه الصفات لأجل الموصوف لا عن مشاهده الاکتساب لأجل العقوبات.
    9کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الأعلام فی إشارات أهل الإلهام، ج‏1، ص181.
    10انصاری، خواحه عبدالله، منازل السائرین، ص51؛ تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص145.
    11کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین(کاشانی)، ص247.
    12انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص51. تبادکانی، شمس الدین، تسنیم المقربین، ص144.