پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » موسیقی در تصوف

موسیقی در تصوف

    موسیقی و مجالس سماع یکی از محور‌های تبلیغ و جذب مرید در تصوف است و از این نظر بررسی جایگاه و اهمیت موسیقی در تصوف اهمیت شایانی دارد.

    معنا شناسی

    موسیقی در زبان عرب ترکیبی است از «موسی» به معنای نغمه و «قی» به معنی خوش و لذت بخشی. ارسطو موسیقی را از شعب علم ریاضی می‌دانست و ابوعلی سینا نیز در بخش ریاضی کتاب شفا بحث موسیقی را ذکر می‌کند.[1]محمد زاده، فرهام، بررسی وضعیت گرایش جوانان به موسیقی غربی و تبیین جامعه شناختی آن، ص5. موسیقی را علم صداهای ریتم دار یا تالیف لحن‌ها و ادوار و نغمات می‌دانند.

    موسیقی و تحریک عواطف

    امروزه موسیقی را هنر بیان احساسات و عواطف به وسیله «اصوات» می‌دانند به طوری که صنعت ترکیب اصوات موجب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد. موسیقی در میان تمام شاخه‌ها و فنون، بالاترین قابلیت را برای بیان و تحریک عواطف و احساسات بشری دارد به همین جهت است که طیف‌های مختلفی از مردم با عقائد گوناگون، با اقسامی از موسیقی خو گرفته‌اند. علامه جزائری درباره جذابیت این مسائل برای عامه مردم چنین می‌نویسد: «فأباحوا أفراد الغناء و أنواعه لمتابعیهم و کانوا من أهل العلم؛ و الناس یمیلون الی من یسهل علیهم مثل هذه الأمور التی یحصل النفس إلتذاذ؛»[2]جزائری، نعمه الله، انوار النعمانیه، ج2، ص194.

    شهید مطهری درباره نقش موسیقی در برانگیختن احساسات و عواطف روحی می‌نویسد: «این مطلب مسلّم است که موسیقی در روح بشر اثر عمیق دارد، به اعماق روح انسان نفوذ می‏کند و احساسات خفته و حتی افکار فراموش شده‏ای را قوّت و نیرو می‏بخشد و گاهی برعکس به دست فراموشی می‏سپارد، احساسات را تهییج می‏کند. در میان امور محسوس، هیچ محسوسی به‌اندازه این محسوس با فکر و روح و احساسات و عواطف سروکار ندارد.»[3]مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها جلد 7، ص256.

    خلسه و موسیقی عرفانی

    غالب مکاتب عرفانی دنیا، کمال نفسانی را در حالت خلسه و جذبه و انخلاع می‌جویند و به منظور تسریع در روند خلسه، از نغماتی بهره می‌برند که «موسیقی عرفانی» هم نامیده می‌شود. در دین اسلام اما برای موسیقی چنین کارکردی تعریف نشده است و علما و فقهای مسلمان، برای ازدیاد روح ایمان و معنویت از موسیقی استفاده نمی‌کردند مشایخ صوفیه اما چون به دنبال تلطیف باطن و شهود روحانی بودند، به مرور از دیدگاه قاطبه فقهای اسلام فاصله گرفته و مدعی شدند موسیقی می‌تواند برای عروج و خروج روح از بدن مدد رساند و تلاش کردند از ظرفیت موسیقی‌های مختلف برای تلطیف باطن بهره برند.[4]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، القسم‏الثانی، ص291 و 317.

    تاریخچه پیوند تصوف با موسیقی

    ورود موسیقی به دنیای تصوف امری متاخر بوده و پس از پیوند بین تصوف و شعر در قرون سوم و چهارم اتفاق افتاد. انتقال مفاهیم و تعالیم صوفیانه با زبان شعر و شاعری، در صورتی که توام و قرین با الحان زیبا و دلکش و نوای موسیقی و مطربی و غناء باشد تاثیری دو چندان در برانگیختن احساسات و تهییج و تحریک مخاطبین به تعالیم صوفیانه دارد. [5]کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات، ج‏1، ص252. از همین روست که صوفیان از دیرباز مجالس ذکر خود را توام با موسیقی و قوالی کرده و با بهره گیری از جذابت‌های سمعی و بصری احساسات مخاطبین را با خود همراه می‌کردند که نام این مجالس را سَماع می‌گذاشتند.[6]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، القسم‏الثانی، ص32؛ یثربی، سیدیحیی، آب طربناک، ص125. برخی از صوفیان قلندری و خاکسار، مدل‌هایی از تلفیق موسیقی و شعر را در قالب سخنوری در قهوه خانه‌ها و تکایا برپا می‌کردند.[7]پرتو بیضائی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران: زورخانه، ص24؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏3، ص255؛ … ادامه پاورقی بخشی دیگر از صوفیه هم در کوی و برزن به راه افتاده و با ندای چنگ و تار و نی و تنبک، قصائد و غزلیات عاشقانه‌ای خوانده و مخاطبین را مجذوب خود می‌کردند. این مدل از موسیقی خیابانی، چون محدود به مجالس و مکان‌هایی خاص نبود، مخاطبینی عام داشت و هر رهگذری در هر کسوتی، این نغمات را شنیده و بعضا مجذوب شان می‌گشت. از جمله می‌توان به داستان صوفی شدن شیخ الاسلام نائین – محمد رحیم منوچهری نائینی مشهور به نظرعلیشاه نائینی متوفی 1240 ه ق (شیخ الاسلام نائین و اجداد محمد حسین نائینی فقیه بزرگ عصر مشروطه) اشاره نمود که هنگام عبور نورعلیشاه اصفهانی از نائین در وقتی که در بازار شهر پرسه زنان می‌گشت و می‌نواخت و شعر می‌خواند، جذب او می‌شود.[8]معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج3، ص172.

    تعابیر اصحاب تصوف درباره موسیقی و سماع

    صوفیه بر این باورند که آهنگ و آوازخوش، مانند روح آدمی از جهان باطن و غیب است و انسان را به همانجا می‌رساند. گرایش برخی از صوفیه به مسئله موسیقی چنان بود که برخی آن را بهترین وسیله اظهار لطیف‌ترین اسرار الهی نامیده[9]نصر، حسین، هنر و معنویت اسلامی، 1389ش، نشر حکمت، تهران، ص175. و برخی دیگر آن را برترین عمل عبادی (حتی برتر از نماز و روزه) دانسته و از آن را برای رفع حُجُب و وصول به تجربه عرفانی ضروری می‌دانستند. شخصیت‌هایی مثل ابوسعید ابوالخیر[10]ابو روح، لطف الله، حالات و سخنان ابوسعید، ج1، ص99 به کوشش شفیعی کدکنی؛ نظامی باخرزی، عبدالواسع، منشأ الانشاء، … ادامه پاورقی، احمد غزالی[11]«گویند روزگاری مشکلی بر او حاجب شده بود و هر آنچه می‌کرد، آن حجاب بر نمی‌خاست. ریاضت‌های پنهان بسیار کشید و … ادامه پاورقی، روزبهان بقلی[12]بقلی شیرازی، روزبهان، رساله القدس، ص57.، اوحد الدین کرمانی، [13]گویی به سماع برنخیزد کامل**** کامل نبود چنین کسی سنگ بود [کرمانی، اوحد الدین، دیوان رباعیات، ص276. شمس تبریزی[14]شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات، تصحیح موحد (1375)، ص72-73. و مولوی[15]فروزانفر، بدیع الزمان، زندگانی مولانا، متن، ص101. و… در این دسته جای می‌گیرند. شیمل درباره این‌ها می‌گوید: «کسانی که در اشتیاق نوعی عبادت مبتی بر ابراز احساات و عواطف بودند، که عبادت رسمی و یومیه در واقع فاقد آن بود، احتمالا آن را در گوش دادن موسیقی یا شرکت در حرکات موزون و رقص صوفیانه به دست می‌آوردند»[16]شیمل، آنه ماری، ابعاد عرفانی اسلام، ص307.

    جلال الدین همایی

    جلال الدین همایی می‌نویسد:

    «حاصل سخن آنکه نغمات دلپذیر الحان موسیقی و ترجیعات روح نواز ساز و آواز خوش، که آدمی را بی‌اختیار به سوی خود می‌کشاند و روح را تازگی و نشاط و قدرت و قوت می‌بخشد پرتوی ضعیف و رقیقه‌ای اندک از موسیقی کلی روحانی عالم بالا که چون به صورت سفلی جسم تنزل کرده است و با این نشئه آب و گل آمیخته، طبعا تیره و گل آلود و ناصاف شده و از اثر اصلی روحانش اش کاسته است. با وجود این احوال باز می‌بینیم که از این باده دردآلود چه مستی‌ها و چه شور و غوغاها می‌زاید. صافت اگر باشد ندانم چون کند!»[17]همایی، جلال الدین، 1366ش، مولوی نامه، تهران، موسسه نشر هما، ص598.

    ملاصدرا

    ملاصدرا آورده است: «همانگونه که آتش در دل سنگ است و آن را با شیوه‌های خاص به در می‌آورند، سماع نیز آنچه را در درون انسان است به حرکت و هیجان در می‌آورد.»[18]ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، کسر اصنام الجاهلیه تهران، دانشگاه تهران، 1340ش، ص22.

    مولوی

    مولوی درباره موسیقی و سماع آورده است:

    لیک بد مقصودش از بانگ رباب****همچو مشتاقان خیال آن خطاب‏

    ناله‏ی سرنا و تهدید دهل****چیزکی ماند بدان ناقور کل‏

    پس حکیمان گفته‏اند این لحنها**** از دوار چرخ بگرفتیم ما

    بانگ گردشهای چرخ است این که خلق****می‏سرایندش به طنبور و به حلق‏

    مومنان گویند کاثار بهشت****نغز گردانید هر آواز زشت‏

    ما همه اجزای آدم بوده‏ایم****در بهشت آن لحنها بشنوده‏ایم‏

    گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی****یادمان آمد از آن‌ها چیزکی‏

    لیک چون آمیخت با خاک کرب****کی دهند این زیر و این بم آن طرب‏

    آب چون آمیخت با بول و گمیز****گشت ز آمیزش مزاجش تلخ و تیز

    چیزکی از آب هستش در جسد**** بول گیرش آتشی را می‏کشد

    گر نجس شد آب این طبعش بماند****کاتش غم را به طبع خود نشاند

    پس غذای عاشقان آمد سماع****که در او باشد خیال اجتماع‏

    قوتی گیرد خیالات ضمیر****بلکه صورت گردد از بانگ و صفیر

    آتش عشق از نواها گشت تیز****آن چنان که آتش آن جوز ریز[19]مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، متن، ص521.

    تصوف و موسیقی سنتی ایران

    موسیقی در میان هر قوم، نماینده احساسات درونی و عواطف مردمان آن ملت است و ذائقه فرهنگی آن‌ها را به نمایش می‌گذارد. اقوام مختلف در قالب وزن‌ها و آهنگ‌های متفاوت به بیان و یادآوری حکایات، روایات، خاطرات اسطوره‌ها و خصیصه‌ها و تمایزهای هویتی خود می‌پردازند.

    در این میان موسیقی ایرانی، شکل (فرم) و قالب خاصی دارد که آن را از موسیقی چینی، هندی یا غربی کاملاً متمایز می‌کند. به طور کلی، موسیقی یا در انسان‌ها شور و نشاط و هیجان و انسجام و اتحاد برقرار می‌کند یا آن‌ها را مغموم و سوگوار و متفرق نموده و در یک حالت خلسه و بی‌خیالی و عزلت و توهم فرو می‌برد. موسیقی سنتی ایرانی، بیشتر مورد دوم را در انسان ایجاد می‌کند یعنی احساس قبض و بی‌تفاوتی و غیره. به همین جهت اهل خانقاه که این فرم و قالب را با محتوا و باورهای خویش (چون عزلت، دنیا گریزی و ریاضت کشی) هم راستا یافته بودند، از موسیقی سنتی ایرانی نهایت استفاده را برده و در آیین‌ها و رسوم خود از آهنگ‌های خلسه آور و تمرکز آفرین بهره می‌بردند.[20]البته برخی دیگر از صاحب نظران این عرصه معتقدند که اساسا موسیقی سنتی ایران محصول و نتیجه فرهنگ صوفیانه و … ادامه پاورقی از همین روست که برخی از مشاهیر موسیقی سنتی ایرانی یا رسما در کسوت اهل خانقاه بوده و یا دست کم، ارتباط عمیق خود با رهروان طریقت را حفظ کرده و بر معرفی شخصیت خویش به عنوان نماینده هنری و هنرمندان این جماعت صحه می‌گذارند.[21]کارکرد موسیقی حزن انگیز سنتی ایرانی، منفک کردن انسان از فضای بیرونی و خارجی و فرو بردن و غرقه ساختن او در … ادامه پاورقیاز جمله می‌توان به این اسامی اشاره کرد که همگی عضو فرقه نعمت اللهیه گنابادی هستند: همایون خرم[22]همایون خرم (1309-1391ش) از نوازندگان و موسیقیدان و رهبران ارکست مشهور و صاحب نام ایران بوده است.، مرتضی عبدالرسولی[23]مرتضی عبدالرسولی (1373-1284ش) استاد خوشنویسی، موزیسین و استاد ادبیات دانشگاه تهران بود.، منوچهر آذر[24]منوچهر آذر (زاده ۱۳۱۶ در نمین از توابع استان اردبیل) بازیگر تلویزیون و سینمای ایران است. تحصیلات وی لیسانس … ادامه پاورقی، کیوان کلهر[25]کیهان کلهر (زادۀ ۳ آذر ۱۳۴۲ در کرمانشاه) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و نوازنده کرد اهل ایران می‌باشد. وی از شناخته … ادامه پاورقی، محمد اسماعیلی[26]محمد اسماعیلی متولد 1313، موسیقیدان و نوازنده تنبک اهل ایران است.، غلامرضا دادبه، [27]غلامرضا دادبه (1299-1380ش) نویسنده و استاد موسیقی و آواز ایرانی بوده است. تورج نگهبان[28]تورج نگهبان (1311-1387ش) موسیقیدان، ترانه سرا، شاعر و نویسنده و مجری ایرانی بوده است.، حسین سلیمانی و….[29]حسین سلیمانی دانش آموخته کارشناسی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد عرفان از دانشگاه تهران، … ادامه پاورقی

    نقد و بررسی

    راهکار ایجابی مقابله با مجالس سماع و موسیقی

    اما راه کار مقابله با مجالس رقص و سماع صوفیه چیست؟ آیا شریعت اسلام این اجازه را به ما داده است که برای جذابیت مکتب خود از چنین الگوها و شیوه‌های مرسومی بهره برده و مجالس خود را با موسیقی و رقص و سماع بی‌آمیزیم؟

    پاسخ ما به این سوال منفی است، در شریعت اسلام انجام چنین کارهایی روا نیست بلکه شیعیان نیازی هم به چنین ابزارهایی برای جلب مخاطب و جذابیت مکتب خود ندارند چراکه الگوها و شیوه‌های به مراتب بهتر و تاثیرگذار تری از آن‌ها را در مکتب خود دارند که کافی است بر همان امور تکیه کرده و با اصلاح و پیرایش و بعضاً بسط و گسترش آن‌ها به مصاف مقابله با مجالس صوفیانه برویم. اما این الگوهای اصیل شیعی چیست؟

    ترویج مجالس شادی و عزای شیعی

    برپایی مجالس عزاداری در ایام حزن آل الله و روزهای سوگواری اهل بیت علیهم السلام و به راه‌انداختن مجالس شادی و شور و فرح در اعیاد و موالید آل الله یک الگوی سنتی کارآمد و اصیل در مذهب تشیع است که تمام کارکارد‌های موثر مجالس موازی در فرقه‌های مختلف را داراست. کارکرد اصلی و مهم مجالس صوفیانه، تحریک احساسات و به شور و شعف و وجد آوری مخاطبین و برانگیختن عواطف آن‌ها به منظور ثبات اقدام و استواری در سیر عرفانی است و به نوعی چاشنی طریقت و نمک سلوک عرفان آن‌ها به حساب می‌آید. صوفیان اما برای رسیدن به این اهداف خود از مقدمات ناصوابی بهره بردند درحالیکه مجالس شیعیان هم در مقدمه و هم در ذی المقدمه از اصول استوار و صحیحی استفاده می‌کند که ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی آن‌ها دارد. ریشه دار بودن یک مساله در فرهنگ ملی و سنت مذهبی بسیار حائز اهمیت است و همین مهم سبب می‌شود که تمام مخاطبین از عالمان شرع مدار گرفته تا کسانی که پایبندی چندانی به شریعت ندارند در این محافل حاضر شوند حتی هرساله مشاهده می‌شود پیروان ادیان دیگر از گبر و کلیمی تا مسیحی و بودایی در ایران و هند و عراق و… شریک مواجید و اذواق شیعه مذهبان گشته، در این محافل شرکت می‌جویند و توشه راه خود را از سفره شیعیان بر می‌دارند.

    الگو مجالس مذهبی و شعائر سنتی شیعه به حدی کارآمد و اثرگذار است که صوفیان شیعه مذهب ایران، مجالس رقص و سماع خود را رها کرده و الگوی محافل شیعی را جایگزین الگوی خود (سماع) کردند. مثلا طریقت نعمت اللهیه گنابادی (پرجمعیت‌ترین فرقه صوفیه مدعی تشیع در ایران) با اینکه سر سلسله آن‌ها شاه نعمت الله ولی خود مجالس سماع برپا می‌کرد، اما امروزه خبری از مجالس سماع در این فرقه نیست. آن‌ها حتی نام مراکز تجمع شان را از خانقاه به حسینیه تغییر دادند.

    آسیب شناسی مجالس شادی و عزا

    اکنون اما چند معضل سبب شده است که این مجالس آن طور که باید مورد بهره بری و استفاده قرار نگیرد که در ادامه به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

    رعایت توازن در عزا و شادی

    1: چند صباحی است که تعادل و توازن این محافل بر هم خورده و غرق در معضله افراط و تفریط گشته ایم! یعنی کفه عزا و سوگواری سنگین‌تر از کفه شادی و فرح شده است درحالیکه برای سلوک الی الله، قبض و بسط و خوف و رجا و گریه و خنده تومامان با یکدیگر و همچون دو بال پرواز برای سالک جهت نیل به هدف نهایی مورد نیاز است. شیعه و پیرو امام زمان عجل الله فرجه یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحناست.[30]ابن بابویه صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج‏2، ص635. افزودن هر ساله بر ایام عزاداری‌ها امر نیکو و مطلوبی است به شرطی که در برابر آن به همان مقدار، بر ایام جشن و شادی و فرح هم بی‌افزاییم در غیر این صورت چه بسا مخاطب عام تعادل روحی خود را از کف داده و دچار سرخوردگی گشته و شبهه پراکنان چنین وانمود کنند که حزن و غم با پیکره تشیع عجین شده و در این مذهب جایی برای شادی و فرح و نشاط و وجد نیست.

    دوری از نمادها و تفکرات انحرافی

    2: دیگر آنکه هم قالب و هم محتوای مجالس عزا و شادی باید اصالت سنتی قویم خود را حفظ کرده و رنگ و بویی از گفتار و کردار اصحاب بدعت و صوفیان را به خود نگیرد. چنانچه اشاره شد، بسیاری از سلاسل صوفیه ایران، چون الگوی مجلس شیعیان را کارآمد‌تر دیدند، مجالس سماع خود را تعطیل کردند و همچون شیعیان گردهم جمع شده و شادی و عزاداری می‌کنند اما سخنانی گفته و کارهایی می‌کنند که باطل و بدعت است و این افعال متاسفانه چندی است که به مجالس شیعیان هم سرایت کرده است و آن‌ها را در معرض تحریف و در پرتگاه سقوط قرار داده است. هو کشیدن و چرخ زدن و پایکوبی در این مجالس و آمیختن آن به اشارات غلات و عبارات متصوفه و بهره گرفتن از میراث اصحاب ضلالت، موریانه‌ای است که به جان این محافل افتاده و از درون آن را تهی می‌کند. اگر در اسرع وقت فکری به حال پیرایش و اصلاح این موضوع نشود چه بسا سالیانی نه چندان دور تمیز مجالس سماع صوفیه از مجالس شیعیان ممکن نباشد.

    اصالت بخشیدن به محتوا

    3: دو پایه و رکن تشکیل دهنده این مجالس، مداحان و منقبت خوانان و دیگر اهل علم و اصطلاحا منبری‌ها هستند. یکی دست بر قلب نهاده و بر طبل عشق و محبت می‌کوبد و انسان را به هیجان می‌آورد و احساس و عاطفه را به محبوب پیوند می‌زند و دیگری پای در وادی خرد و منطق نهاده و چراغ عقل را روشن نگاه می‌دارد و بر معرفت حضار می‌افزاید. هر کدام از این ارکان باید وظیفه خود را به خوبی انجام دهند که اگر چنین اتفاقی نیفتد یکی به نفع دیگری ذبح می‌شود و این مجالس کارکرد و تاثیرگذاری خود را از دست می‌دهد. چه بسیار مجالسی که به دلیل فقدان یک عالم سخندان و زمان شناس، مخاطبی برای منبر نداشته و همگی در وقت سخن مداح و مرثیه خوان حاضر می‌شوند و چه مناطقی که به دلیل عدم توفیق از تربیت یک مداح پرشور و باسواد، مخاطبی برای این بخش مهم از محفل خویش جذب نکرده است.

    راهکار سلبی و انتقادی مقابله با مجالس سماع و موسیقی

    یکی از راهکار‌های مهم در مقابله با مسئله موسیقی و سماع در تصوف، ارائه نقدهای مبتنی بر آیات و روایات است.

    در روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام غناء و ابزار و آلات موسیقی به شدت مذمت شده است و اگر شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام از تعابیر تند این روایات آگاه باشند، سماع را وسیله‌ای برای عروج روح و کمال نخواهند دانست.در برخی از روایات، به آسیب‌های مادی و فیزیکی و دنیایی پرداختن به سماع و غناء اشاره شده است که این دسته از روایات نیز برای مخاطب عام سخت تاثیر گذار است.

    تعریف غناء

    مشهور علما در تعریف غناء گفته‌اند: «کشیدن یا کشش آوازی است که طرب انگیز و مناسب مجالس لهو باشد.»[31]وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، ج3، مسئله 1234و 17.

    غناء در قران

    در قرآن کریم اشاره صریح به غناء و تعریف آن نشده است اما آیاتی دیده می‌شود که اهل بیت علیهم السلام آن را به «غنا» تفسیر کرده‌اند از جمله: آیه سوم سوره مؤمنون: «والذین هم عن اللغو معرضون» و آیه ششم سوره لقمان: «و من الناس من یشتری لهوالحدیث» و آیه سی‌ام سوره حج: «واجتنبوا قول الزور».

    غناء در احادیث

    اهل بیت علیهم السلام احادیث فراوانی درباره غناء دارند که در کتب مربوطه مثل وسائل الشیعه به تفصیل وارد شده است.[32]شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، (بَابُ تَحْرِیمِ الْغِنَاءِ فِی الْقُرْآنِ وَ اسْتِحْبَابِ … ادامه پاورقی معصومین غناء را از گناهان کبیره می‌دانستند چنانچه در ضمن حدیثی معروف به «شرایع الدین» آمده است که گناهان کبیره حرام عبارتند از: شرک به خدا، جنگ با اولیاء خدا، پرداختن به غنا، سرگرمی‌های ناپسند و بازدارنده از یاد خدا (مثل غنا)، نوازندگی، اصرار بر گناه کوچک.[33]«عن جعفر بن محمد علیهما السلام: الکبائر محرمه، و هی الشرک بالله و المحاربه لاولیاءالله و الملاهی التی تصدعن … ادامه پاورقی

    غناء در سیره اهل بیت علیهم السلام

    سیره عملی اهل بیت علیهم السلام نیز احتراز از غناء و نهی از آن را نشان می‌دهد. ریان بن صلت می‌گوید به امام رضا علیه السلام گفتم: عباس از قول شما به من گفت که (شما) گوش دادن به غناء را تجویز می‌کنی… امام علیه السلام پاسخ داد: «کذب الزندیق»؛ «آن زندیق دروغ گفت» (و افزود: ) او همواره، از مسائل مربوط به غنا می‌پرسید من به او گفتم: مردی پیش ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) آمد و حکم گوش دادن غنا را سؤال کرد. امام از او پرسید هنگامی که خدا حق و باطل را یک جا جمع کند، غنا در شمار کدامیک خواهد بود؟ او پاسخ داد: در شمار باطل، امام(علیه السلام) فرمود: پس پاسخ مسئله خود را دریافت داشتی «حسبک فقد حکمت علی نفسک». امام هشتم سپس فرمود: «فهکذا کان قولی له» من نیز به عمر بن قره، بیش از این نگفتم.[34]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۲۳۶.

    مذمت بربط و عود

    بربط یا عود از دیگر سازهای زهی است که استعمال آن در طریقت‌های خراسان قدیم رواج داشت.

    ابو داود از امام صادق علیه السلام روایت می‏کند که فرمود:

    «هرکس چهل روز در خانه‏اش بربط نواخته شود، خداوند شیطانی به نام «قفندر» را بر وی مسلط می‏کند؛ پس هیچ عضوی از اعضای بدنش را باقی نمی‏گذارد مگر آن‏که روی آن می‏نشیند. هنگامی که این اتفاق افتاد، شرم و حیا از او گرفته می‏شود و از آنچه می‌گوید و آنچه به او گفته می‏شود، هیچ باکی ندارد».[35]عن ابی عبدالله علیه السلام: إِنَّ شَیطَاناً یقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ الرَّجُلِ … ادامه پاورقی

    مذمت تار و تنبورو رباب

    تار، طنبور و رباب از سازهای زهی است که اسامی مختلفی مثل چارپاره و غیره دارد و در طریقت‌های ایرانی و افغانستانی و پاکستانی رواج دارد و در متون کهن صوفیه هم به کرات از آن یاد شده است.[36]مولوی، جلال الدین، فیه ما فیه، ص231.

    امیر مؤمنان علیه السلام شنید شخصی با تنبور، طرب و شادی می‏کند. امام علیه السلام او را از این بازداشت و تنبور را شکست. آن‏گاه از وی خواست توبه کند و آن مرد توبه کرد. سپس علی علیه السلام به آن مرد گفت: آیا می‏دانی تنبور وقتی نواخته می‏شود، چه می‌گوید؟ آن مرد گفت: جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آگاه‏تر است.امام علیه السلام فرمود: تنبور می‌گوید: بزودی پشیمان خواهی شد! بزودی پشیمان خواهی شد!‌ای همنشین با من. به زودی داخل دوزخ خواهی شد!‌ای نوازنده من.»[37]أَنَّهُ سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا یطْرِبُ بِالطُّنْبُورِ فَمَنَعَهُ وَ کسَرَ … ادامه پاورقی

    مذمت دف و دایره

    دف و دایره را ساز خانقاه‌ها می‌نامند زیرا در بیشتر طرق صوفیه ایران و قفقاز و به ویژه طریقت‌های نواحی کرد نشین مثل قادریه، خاکساریه و نقشبندیه و البته اهل حق رواج دارد و آن‌ها از دف‌هایی بزرگ با مجموعه زنجیرهای مخصوص سه حلقه ای، در مجالس سماع و پایکوبی خود بهره می‌برند.

    اوحد الدین کرمانی گوید:

    عمری است که من حدیث وی می‏شنوم****و آوازه عشق از دف و نی می‏شنوم[38]کرمانی، اوحد الدین، دیوان رباعیات، ص276.

    اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره دف فرمود:

    «به راستی خداوند دف و تنبک و نی و هر بازیچه‏ای را حرام کرد.» [39]أَنَّهُ نَهَی عَنِ الضَّرْبِ بِالدَّفِّ وَ الرَّقْصِ وَ عَنِ اللَّعْبِ کلِّهِ وَ عَنْ حُضُورِهِ وَ عَنِ … ادامه پاورقی

    مذمت نی و ابزار موسیقی

    ساز نی از دسته سازهای بادی حزن انگیز است که استعمال بسیار شایعی در طریقت‌های ایران داشته و دارد و مشاهیر صوفیه در مدح و ستایش آن شعرهای زیادی سروده‌اند[40]دایه رازی، نجم الدین، مرصاد العباد، ص182. به طوری که این اشعار را به عنوان «نی نامه» می‌شناسند مانند نی نامه جامی.[41]رک: جامی، عبد الرحمن. مرقع نی نامه جامی. مولوی کتاب مثنوی را با یادکرد از این ساز آغاز می‌کند:

    بشنو از نی چون حکایت می‌کند ****از جدایی‌ها شکایت می‌کند

    کز نِیِستان تا مرا بُبریده‌اند****از نَفیرم مرد و زن نالیده‌اند[42]مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، متن، ص3.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند مرا به عنوان رحمت برای جهانیان مبعوث کرد و مبعوث کرد تا ابزار موسیقی و نی و امور جاهلیت را نابود کنم.[43]إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ وَ لِأَمْحَقَ الْمَعَازِفَ وَ الْمَزَامِیرَ وَ أُمُورَ … ادامه پاورقی

    حرمت غناء به گونه‌ای در سیره ائمه معصومین علیهم السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مردم، شایع و مطرح بوده است که حتی عاصم بن حمید از مسئله در میان نهادن این سؤال که آیا در بهشت غنا وجود دارد؟ در محضر امام صادق علیه السلام از فرط حیاء بسیار دچار دشواری شده بود. امام علیه السلام به او فرمود:

    «در بهشت، درختی است که خدا به باد دستور می‌دهد تا بر آن بوزد و شاخه‌های آن به یکدیگر اصابت کرده آهنگی ویژه از آن برمی‌خیزد که هیچ کسی به زیبایی آن آهنگ نشنیده است. امام علیه السلام پس از آن فرمود: این آهنگ دلربا و جذاب، برای کسی است که آهنگ غیرمجاز دنیا را به خاطر خدا رها کرده باشد.» [44]«ان فی الجنه شجراً یأمرالله ریاحها فتهب فتضرب تلک الشجره بأصوات لم یسمع الخلائق بمثلها حسنا»؛ امام علیه … ادامه پاورقی

    منابع و مآخذ

    1. ابو روح، لطف الله، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، محمد رضا شفیعی کدکنی، چاپ ششم، سخن، تهران، 1384ش.
    2. افشاری، مهران، فتوت نامه‌ها و رسائل خاکساری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1382ش.
    3. اوح‍دال‍دی‍ن‌ ک‍رم‍ان‍ی‌، ح‍ام‍د ب‍ن‌ اب‍ی‌‌ال‍ف‍خ‍ر، دیوان رباعبات اوحد الدین کرمانی، احمد ابو محبوب، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۶ش.
    4. بقلی شیرازی، روزبهان، رساله القدس‏‏، جواد نوربخش، نشر یلدا، تهران، ‏ 1381ش.
    5. پرتو بیضائی، حسین، تاریخ ورزش باستانی در ایران، تهران، 1337ش.
    6. جامی، عبد الرحمن، ‌بهارستان و رسائل جامی، عمر بن علی ابن فارض، اعلا خان افصح زاد، محمدجان عمروف و ابوبکر ظهورالدین، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، تهران، ۱۳۷۹ش.
    7. جزایری، نعمت الله بن عبد الله، الأنوار النعمانیه، دار القاریء، بیروت، ۱۴۲۹ق.
    8. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، الاسلامیه، تهران، 1372ش.
    9. راوندی، محمد بن علی، راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق، مجتبی مینوی، محمد اقبال، امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
    10. شیمل‌، آنه‌ماری‌، ابعاد عرفانی اسلام، عبدالرحیم‌ گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1394ش.
    11. صدوق، محمد بن علی‏، الخصال‏، علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین‏، قم، ‏ 1362ش‏.
    12. صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، نویسنده، تهران، 1353ش.
    13. غزالی طوسی، احمد بن محمد، بوارق الالماع فی‌الرد علی من یحرم السماع بالاجماع، سروش، تهران، 1373ش.
    14. کاشانی، عبدالرزاق، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبدالرزاق کاشانی)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1422ق.
    15. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، علی‌‌اکبر غفاری، محمد آخوندی، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۳ش.
    16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محمدحسین درایتی، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، قم، بی­تا.
    17. مطهری، مرتضی، یادداشت ها، صدرا، تهران، 1390ش.
    18. معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقایق، محمد جعفر محجوب، سنایی، تهران، 1382ش.
    19. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، کسر أصنام الجاهلیه، محسن جهانگیری، محمد خامنه‌ای، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، تهران، 1381ش.
    20. نصر، حسین، هنر و معنویت اسلامی، رحیم قاسمیان، چاپ سوم، حکمت، تهران، 1394ش.
    21. وحید خراسانی، حسین، ‏ منهاج الصالحین، مدرسه الامام باقر العلوم (علیه‌السلام)، قم، 1428ق.

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1محمد زاده، فرهام، بررسی وضعیت گرایش جوانان به موسیقی غربی و تبیین جامعه شناختی آن، ص5.
    2جزائری، نعمه الله، انوار النعمانیه، ج2، ص194.
    3مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها جلد 7، ص256.
    4عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، القسم‏الثانی، ص291 و 317.
    5کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات، ج‏1، ص252.
    6عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، القسم‏الثانی، ص32؛ یثربی، سیدیحیی، آب طربناک، ص125.
    7پرتو بیضائی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران: زورخانه، ص24؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏3، ص255؛ افشاری، مهران، فتوت نامه‌ها و رسائل خاکساریه، ص68.
    8معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج3، ص172.
    9نصر، حسین، هنر و معنویت اسلامی، 1389ش، نشر حکمت، تهران، ص175.
    10ابو روح، لطف الله، حالات و سخنان ابوسعید، ج1، ص99 به کوشش شفیعی کدکنی؛ نظامی باخرزی، عبدالواسع، منشأ الانشاء، ص۲۶۶، به کوشش رکن الدین همایون فرخ، تهران، ۱۳۵۷ش.
    11«گویند روزگاری مشکلی بر او حاجب شده بود و هر آنچه می‌کرد، آن حجاب بر نمی‌خاست. ریاضت‌های پنهان بسیار کشید و کارگر نیفتاد. تا اینکه از غیب ندا شنید که چاره اش نزد خواجه سنگان است. برخاست و نزدش رفت و او را در مجلس سماع یافت و در همان سماع، مشکلش حل شد.» [رک: راوندی، محمد بن علی سلیمان، راحه الصدور و آیه السرور، ص47؛ غزالی، احمد، بوارق الالماع فی رد علی من یحرم السماع، ص165.
    12بقلی شیرازی، روزبهان، رساله القدس، ص57.
    13گویی به سماع برنخیزد کامل**** کامل نبود چنین کسی سنگ بود [کرمانی، اوحد الدین، دیوان رباعیات، ص276.
    14شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات، تصحیح موحد (1375)، ص72-73.
    15فروزانفر، بدیع الزمان، زندگانی مولانا، متن، ص101.
    16شیمل، آنه ماری، ابعاد عرفانی اسلام، ص307.
    17همایی، جلال الدین، 1366ش، مولوی نامه، تهران، موسسه نشر هما، ص598.
    18ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، کسر اصنام الجاهلیه تهران، دانشگاه تهران، 1340ش، ص22.
    19مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، متن، ص521.
    20البته برخی دیگر از صاحب نظران این عرصه معتقدند که اساسا موسیقی سنتی ایران محصول و نتیجه فرهنگ صوفیانه و عرفانی است و از دل آن متولد شده است. به عبارت دیگر، تصوف نقش مادر را برای موسیقی ایرانی ایفا کرده است و نه نقش یک دوست و همراه که آن را اشاعه و ترویج می‌دهد.
    21کارکرد موسیقی حزن انگیز سنتی ایرانی، منفک کردن انسان از فضای بیرونی و خارجی و فرو بردن و غرقه ساختن او در اعماق وجود خویش و القای نوعی حس عدم مسئولیت و بی‌خیالی و بی‌تفاوتی است. شاید به همین جهت است که این موسیقی نه تنها در جهان خریداران زیادی ندارد بلکه نسل پرشور و پرنشاط جوان ایرانی نیز با روی آوردن به موسیقی‌های پاپ و سبک‌های دیگری مانند رپ و راک، بیزاری خود را از این موسیقی حزن انگیز و خلسه آور اعلام کرده‌اند. به طوری که امروزه غالب جوانان ایرانی از استماع سبک‌های سنتی موسیقی خودداری می‌کنند.
    22همایون خرم (1309-1391ش) از نوازندگان و موسیقیدان و رهبران ارکست مشهور و صاحب نام ایران بوده است.
    23مرتضی عبدالرسولی (1373-1284ش) استاد خوشنویسی، موزیسین و استاد ادبیات دانشگاه تهران بود.
    24منوچهر آذر (زاده ۱۳۱۶ در نمین از توابع استان اردبیل) بازیگر تلویزیون و سینمای ایران است. تحصیلات وی لیسانس می‌باشد. وی پیش از آنکه بازیگر سینما شود سال‌ها به عنوان گوینده در رادیو فعالیت کرده بود. وی با بازی در نقش حاجی بابا در فیلم اخراجی‌ها به شهرت دست یافت.
    25کیهان کلهر (زادۀ ۳ آذر ۱۳۴۲ در کرمانشاه) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و نوازنده کرد اهل ایران می‌باشد. وی از شناخته شده‌ترین چهره‌های هنری دراویش گنابادی می‌باشد و در سایت مجذوبان نور (رسانه مستقل دراویش گنابادی) به این مساله اشاره شده است. کلهر در زمینه موسیقی چهره‌ای جهانی است و موفق به اخذ جوایز بین المللی در زمینه موسیقی نیز شده است و کنسرت‌های او در ایران با استقبال مردم مواجه می‌شود.
    26محمد اسماعیلی متولد 1313، موسیقیدان و نوازنده تنبک اهل ایران است.
    27غلامرضا دادبه (1299-1380ش) نویسنده و استاد موسیقی و آواز ایرانی بوده است.
    28تورج نگهبان (1311-1387ش) موسیقیدان، ترانه سرا، شاعر و نویسنده و مجری ایرانی بوده است.
    29حسین سلیمانی دانش آموخته کارشناسی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد عرفان از دانشگاه تهران، نوازنده کمانچه و رهبر گروه موسیقی سایه سار است.
    30ابن بابویه صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج‏2، ص635.
    31وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، ج3، مسئله 1234و 17.
    32شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، (بَابُ تَحْرِیمِ الْغِنَاءِ فِی الْقُرْآنِ وَ اسْتِحْبَابِ تَحْسِینِ الصَّوْتِ بِهِ بِمَا دُونَ الْغِنَاءِ وَ التَّوَسُّطِ فِی رَفْعِ الصَّوْت‏)، ج‏6، ص210.
    33«عن جعفر بن محمد علیهما السلام: الکبائر محرمه، و هی الشرک بالله و المحاربه لاولیاءالله و الملاهی التی تصدعن ذکرالله عزوجل مکروهه کالغناء وضرب الاوتار و الاصرار علی صغایرالذنوب» [ابن بابویه صدوق، الخصال، ج‏2، ص610.]
    34مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۲۳۶.
    35عن ابی عبدالله علیه السلام: إِنَّ شَیطَاناً یقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ الرَّجُلِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِک الشَّیطَانُ کلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَی مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَیتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَهً فَلَا یغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّی تُؤْتَی نِسَاؤُهُ فَلَا یغَارُ. [کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏5، ص536.]
    36مولوی، جلال الدین، فیه ما فیه، ص231.
    37أَنَّهُ سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا یطْرِبُ بِالطُّنْبُورِ فَمَنَعَهُ وَ کسَرَ طُنْبُورَهُ ثُمَّ اسْتَتَابَهُ فَتَابَ ثُمَّ قَالَ أَ تَعْرِفُ مَا یقُولُ الطُّنْبُورُ حِینَ یضْرَبُ قَالَ وَصِی رَسُولِ اللَّهِ ص أَعْلَمُ فَقَالَ إِنَّهُ یقُولُ سَتَنْدَمُ‏ سَتَنْدَمُ‏ أَیا صَاحِبِی سَتَدْخُلُ جَهَنَّمَ أَیا ضَارِبِی. [نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص220.]
    38کرمانی، اوحد الدین، دیوان رباعیات، ص276.
    39أَنَّهُ نَهَی عَنِ الضَّرْبِ بِالدَّفِّ وَ الرَّقْصِ وَ عَنِ اللَّعْبِ کلِّهِ وَ عَنْ حُضُورِهِ وَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ إِلَیهِ…. [نوری، حسین، مستدرک الوسائل مستنبط المسائل، ج‏13، ص219.]
    40دایه رازی، نجم الدین، مرصاد العباد، ص182.
    41رک: جامی، عبد الرحمن. مرقع نی نامه جامی.
    42مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، متن، ص3.
    43إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ وَ لِأَمْحَقَ الْمَعَازِفَ وَ الْمَزَامِیرَ وَ أُمُورَ الْجَاهِلِیه.[کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏6، ص396.]
    44«ان فی الجنه شجراً یأمرالله ریاحها فتهب فتضرب تلک الشجره بأصوات لم یسمع الخلائق بمثلها حسنا»؛ امام علیه السلام سپس افزود: «هذا عوض لمن ترک السماع فی دنیا من مخافه الله» [مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج۸، ص۱۲۷.]