پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » زهد در تصوف

زهد در تصوف

    زهد از جمله فضائل اخلاقی مورد سفارش معارف اسلامی است. برای زهد ثمرات بسیاری مانند ثبوت حکمت در قلب و چشیدن حلاوت ایمان[1]کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج2، ص128. و به عنوان محبوترین خصال ذکر شده است.[2]کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج2، ص483. این موضوع در تصوف نیز جایگاه و اهمیت بسیاری دارد و از مهم‌ترین راه‌های سیر و سلوک شمرده شده است.

    زهد در لغت

    «زُهد» در لغت به معنای «ترک و اِعراض از چیزی است»، چنانچه «راغب اصفهانی» در معنای «زهد» می‌گوید: «زهد چیز کم را گویند و زاهد یعنی روی برگرداننده از چیزی و خشنود شونده به مقدار کم آن.»[3]راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن.ص 341.

    در «تاج العروس» در معنای زهد آمده است: «اکتفا کردن حداقلی (در تامین نیاز خود) به حلال و چشم پوشی کردن از مقدار زائد، برای رضای خداوند متعال.»[4]حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج4، ص480.

    زهد در اصطلاح صوفیه

    مشاهیر صوفیه زهد را به معانی مختلفی تعریف کرده‌اند که قدر مشترک آن‌ها را می‌توان دشمنی با دنیا و اهل آن و حقیر دانستن دنیا[5]قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم، .رساله قشیریه، ص 175. و کنترل شهوات و لذات دنیا دانست.[6]محاسبی، حارث، الوصایا، ص102.

    جایگاه زهد در صوفیه

    صوفیه یکی از مهم‌ترین ارکان رسیدن به مقامات را «زهد» دانسته و آن را جزء مقامات هفت گانه تصوف به شماره می‌آورند[7]به مقامات هفتگانه مختلف در بیان بسیاری از بزرگان صوفیه اشاره شده است اما می‌توان به این هفت مورد اشاره کرد: … ادامه پاورقی و با اینکه در بسیاری از مسائل باهم دچار اختلاف نظر هستند اما در اهمیت و فضیلت و جایگاه رفیع زهد، اتفاق نظر و اجماع دارند. ابونصر سراج در این مورد می‌نویسد:

    «مقام زهد مقامی شریف است و این مقام، زیربنای احوال پسندیده و مقامات عالی است. زهد اولین قدم است برای کسانی که شروع به سیر و سلوک الی الله می‌کنند، همان‌ها که از خداوند راضی و بر او توکل می‌کنند، پس آنان که اساس سلوکشان بر زهد استوار نباشد، مراحل بعدی را به سلامت طی نخواهند کرد، زیرا دنیا دوستی مسبب هر لغزشی است، اما زهد در دنیا مسبب تمام خیرات و طاعات می‌شود و گفته می‌شود هر کس در دنیا به وصف زهد نائل آید، مزین به هزار وصف نیک شده و هر کس به وصف دنیاگرایی شناخته شود به هزار وصف ناپسند گرفتار شده، و زهد منتخب پیامبر برای خودش بود به انتخاب خداوند.»[8] سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ص64.

    نکته قابل توجه در مورد جایگاه و تعریف زهد این است که مرور متون صوفیه در چند قرن اول اسلام و جملات منقول از بزرگان تصوف نشان می‌دهد که صوفیه زهد را غالبا به معنای ترک دنیا به صورت سلبی می‌دانسته‌اند. یعنی دنیا داشتن با زاهد بودن در نگاه آنان جمع نمی‌شود.[9]حاتمی‌کنکبودی و بوالحسنی و مرادی، تعریف زهد جایگاه و ارکان آن در نگاه معصومان (ع) و متصوفه، ص9.

    تاریخ زهد در اسلام

    اصولا زهاد در قرون اولیه اسلام جایگاه ویژه و خاصی داشته‌اند که زهاد ثمانیه،[10]هشت زاهد مشهور در صدر اسلام که عبارتند از عامر بن عبد قیس، هرم بن حیان، ربیع بن خثیم، اویس قرنی، ابومسلم … ادامه پاورقی عباد، قراء و بکائین و نساک، نمود این اهمیت بوده‌اند. نوشته‌ها و کتاب‌های مربوط به زهد در قرون اولیه اسلامی نیز موید این اهمیت هستند.[11]کتاب‌های مربوط به زهد چون: کتاب زهد عبدالله بن مروزی، معافی بن عمران موصلی، وکیع بن جراح، اسدبن موسی و احمدبن … ادامه پاورقی اصولا بستر ایجاد تصوف را باید در میان همین زهد و زهاد جستجو کرد که به مرور به آن سر و شکل افراطی داده و با پشمینه پوشی و رهبانیت، زهد را به تصوف تبدیل کردند و صوفیان ابتدایی تا مدت‌ها در واقع همین زهاد بوده‌اند.

    اقسام زهد

    متصوفه زهد را از منظرهای مختلف، به اقسام گوناگونی تقسیم کرده‌اند. غزالی زهد را از سه منظرِ «علم و حالت و عمل» بررسی کرده است. او زهد را انصراف فرد از خواستن چیزی، برای خواستن چیزی بهتر می‌داند. حالِ این فرد نسبت به آنچه از آن عدول کرده، زهد و نسبت به آنچه بدان تمایل یافته است، رغبت خوانده می‌شود.[12]غزالی، محمد، ترجمه احیاء العلوم الدین، ج4، ص232-230.

    از نظر غزالی، زهد بر سه گونه و درجه است: زهدی که ثمره مجاهده با نفس است به رغم علاقه و میل داشتن به دنیا، که کمترین درجه زهد است و فرد واجد آن زاهد نیست، بلکه متزهد است؛ زهدی که از روی اختیار و از سر حقیر شمردن دنیاست به طمع کسب ثواب، مثل کسی که درهمی را از دست می‌دهد تا دو درهم به دست آورد؛ و سرانجام، زهدی که شخص زاهد، زهد خود را به حساب نمی‌آورد زیرا دنیا را چیزی نمی‌داند که گذشتن از آن ارزشی داشته باشد و این زهد والاترین نوع زهد است.[13]غزالی، محمد، ترجمه احیاء العلوم الدین، ج4، ص240-239.

    او در ادامه، زهد را از حیث «آنچه زاهد بدان تمایل پیدا می‌کند» نیز سه درجه می‌داند: در درجه اول، زاهد برای رهایی از آتش و سایر دردها و رنج‌ها، مثل عذاب قبر، به زهد روی می‌آورد؛ در درجه دوم، انگیزه زاهد کسب ثواب الهی و نعمت‌ها و لذات بهشتی است؛ و در درجه سوم، که والاترین مرتبه است، زاهد فقط برای خدا و لقای او زهد می‌ورزد.[14]غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج4، ص241-240.

    وی همچنین زهد را از حیث «آنچه از آن روگردان می‌شوند»، به چند قسم تقسیم می‌کند: کل ماسوی اللّه، شهوت، غضب، کبر، مال و جاه، علم و قدرت.

    علامات باطنی زاهد از نظر غزالی سه چیز است: اینکه شخص نه از به دست آوردن چیزی شاد شود و نه با ازدست دادن چیزی اندوهناک؛ دیگر اینکه مدح و ذم دیگران برای او یکسان باشد و سوم اینکه با خدا انس داشته باشد و شیرینی ایمان را بچشد.[15]غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج4، ص256.

    در میان تقسیم بندی‌های تصوف درمورد زهد می‌توان به «زهد فریضه و فضیله» اشاره کرد، که این دیدگاه، یکی از علت‌های انحراف تصوف از زهد اسلامی است. در این مورد محاسبی می‌گوید: زهد واجب، ترک حرام است و زهد فضیلت، زهد در حلال است.[16]محاسبی، حارث، الوصایا، ص243.

    ابن عربی نیز در بیان مقام زهد عمر بن خطاب، ترک نه دهُم حلال از ترس واقع شدن در حرام را زهد معرفی می‌کند.[17]ابن عربی، محی الدین، مجموعه رسائل ابن عربی، ج2، ص65. این نوع مواجهه با موضوع زهد باعث افتادن تصوف در وادی رهبانیت و حرام کردن طیبات نعمات الهی شده است، در حالی که قرآن کریم به صراحت حرام کردن طیبات نعمات الهی را مذمت کرده است.[18]قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی … ادامه پاورقی

    رهبانیت در تصوف

    رویکرد تصوف نسبت به زهد، رویکردی با رهبانیت رهبانان مسیحی است. رهبانیتی که از «قدیس آنتونیوس» با بخشیدن اموال و در پیش گرفتن راه بیابان شروع شده و به مرور با ریاضت‌های شاقه در میان صومعه‌های مسیحیان توسط «قدیس پاچومیوس» به بلوغ و تکامل رسید.[19]فاریاب، محمدحسین، رهبانیت در مسیحیت، ص3.

    عزلت از مردم و بریدن از خلق و گرسنگی کشیدن‌های طاقت فرسا به منظور کشف حقیقت را می‌توان از ثمرات این تاثیر پذیری دانست.[20]مدنی، سلیمان، الموسوعه الصوفیه، ص127.

    به دلیل همین شباهت‌های زهد صوفیانه با رهبانیت مسیحی، بعض محققین منشا پیدایش تصوف را رهبانیت مسیحیت دانسته‌اند.[21]بعضی از محققان غربی مانند «گلدزیهر، آسین پالاسیوس، آ. مرکس و نیکلسون» معتقدند منشاء تصوف، زهد و عرفان مسیحی و … ادامه پاورقی و این در حالی است که رهبانیت در امت رسول الله صلی الله علیه و اله منع شده است.[22]حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج29، ص106.

    ریاضت در تصوف

    در میان صوفیان، زهد در قالب ریاضت‌های نفسانی بروز و ظهور پیدا کرده است و اصولا زهد، بدون ریاضت کشیدن امکان ندارد. به مصادیق مختلفی از ریاضت که شامل ترک طعام و مسکن و لباس و غیر آن در آثار متصوفه اشاره شده است.[23]رجوع شود به غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، کتاب فقر و زهد.

    به متصوفه در باب ریاضت‌های ایشان اشکالاتی وارد شده است که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    اضرار به نفس: در اسلام اضرار به نفس حرام و خلاف شرع اعلام شده است. مثلا روزه گرفتن که شرع برآن تاکید دارد، اگر موجب ضرر به نفس شود، ثوابی برآن متربت نیست بلکه حرام خواهد بود.

    انگیزه غیر الهی: در تمام ریاضت‌های شرعی، نیت باید خالصانه و به قصد قربت الی الله باشد و این در حالی است که در ریاضت‌های غیرشرعی، نیت، تقویت روح برای رسیدن به کرامات و علوم غیبی است.

    بریدن از اجتماع: ریاضت‌های صوفیان معمولا با نوعی رهبانیت و بریدن از اجتماع همراه است که نمود آن در ساخت خانقاه برای تربیت نفوس و ریاضت دیده می‌شود.

    منابع و ماخذ

    1. ابن عربی، محیی الدین، مجموعه رسائل ابن عربی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، اول، 1367ق
    2. حاتمی کنکبود، حبیب و رحمان بوالحسنی و وحید مرادی، تعریف زهد، جایگاه و ارکان آن در نگاه معصومان و متصوفه، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، شماره6، پاییز و زمستان 1395ش
    3. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، قم، 1409ق
    4. رازی، یحیی بن معاذ، جواهر التصوف، سعید هارون عاشور، مکتبه الاداب، قاهره، اول، 1423ق
    5. راغب اصفهانی، حسین محمد، معجم مفردات الفاظ القرآن، داوودی، صفوان عدنان، دارالشامیه، بیروت، 1412ق
    6. الزیبدی الحنفی، سید مرتضی، تاج العروس، شیری، علی، دارالفکر، بیروت، 1414ق
    7. سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، رینولد آلین نیکلسون، مطبعه لیدن، لیدن، 1914م
    8. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، عبدالرحیم بن الحسین حافظ عراقی، 16ج، دارالکتاب، بیروت، بیروت، بی‌تا
    9. فاریاب، محمدحسین، رهبانیت در آیین مسیحیت، معرفت، شماره 133، 1387ش
    10. قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، عبدالحلیم محمود، محمود بن شریف، بیدار، قم، 1374ش
    11. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، تهران، پنجم، 1363ش
    12. محاسبی، حارث، الوصایا، عبدالقادر احمد عطاء، درالکتب العلمیه، بیروت، 1986م
    13. مدنی، سلیمان، الموسوعه الصوفیه، الحکمه، دمشق، اول، 1428ق

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج2، ص128.
    2کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج2، ص483.
    3راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن.ص 341
    4حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج4، ص480.
    5قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم، .رساله قشیریه، ص 175.
    6محاسبی، حارث، الوصایا، ص102.
    7به مقامات هفتگانه مختلف در بیان بسیاری از بزرگان صوفیه اشاره شده است اما می‌توان به این هفت مورد اشاره کرد: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا. [رازی، محمدبن یحیی، جواهر التصوف، ص220].
    8 سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ص64.
    9حاتمی‌کنکبودی و بوالحسنی و مرادی، تعریف زهد جایگاه و ارکان آن در نگاه معصومان (ع) و متصوفه، ص9.
    10هشت زاهد مشهور در صدر اسلام که عبارتند از عامر بن عبد قیس، هرم بن حیان، ربیع بن خثیم، اویس قرنی، ابومسلم خولانی، مسروق بن اجدع، حسن بصری و اسود بن یزید.
    11کتاب‌های مربوط به زهد چون: کتاب زهد عبدالله بن مروزی، معافی بن عمران موصلی، وکیع بن جراح، اسدبن موسی و احمدبن حنبل و غیر آن.
    12غزالی، محمد، ترجمه احیاء العلوم الدین، ج4، ص232-230.
    13غزالی، محمد، ترجمه احیاء العلوم الدین، ج4، ص240-239.
    14غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج4، ص241-240.
    15غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج4، ص256.
    16محاسبی، حارث، الوصایا، ص243.
    17ابن عربی، محی الدین، مجموعه رسائل ابن عربی، ج2، ص65.
    18قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یوْمَ الْقِیامَهِ کذلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُون‏. [اعراف: آِیه32].
    19فاریاب، محمدحسین، رهبانیت در مسیحیت، ص3.
    20مدنی، سلیمان، الموسوعه الصوفیه، ص127.
    21بعضی از محققان غربی مانند «گلدزیهر، آسین پالاسیوس، آ. مرکس و نیکلسون» معتقدند منشاء تصوف، زهد و عرفان مسیحی و فلسفه نوافلاطونی اسکندریه و حکمت اشراقی فلوطین است و بعضی مانند «آ. فون کرامر، گلدزیهر» معتقدند تصوف به مرور از چند منبع آب خورده و در سیر تکاملیش عناصر متفاوتی مانند «زهد و رهبانیت مسیحی در آغاز و عقاید افلاطونی و بودیسم پس از آن» را به تحلیل برده است. به همین اعتبار «میگوئل آسین پالاسیوس» بعضی از مشایخ صوفیه را نمایندگان جریانی مسیحی در چارچوب فرهنگ اسلامی می‏‌داند و سیر و سلوک آنان را مأخوذ از سنن و طریقت رهبانان نصرانی مشرق زمین می‏‌پندارد». [عطارنیشابوری، فریدالدین، مقدمه حیدر خانی، لسان الغیب، ص15.
    22حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج29، ص106.
    23رجوع شود به غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، کتاب فقر و زهد.