پرش به محتوا
خانه » آداب‌وآموزه‌ها » حبس نَفَس

حبس نَفَس

    «حبس نَفَس» یکی از انواع مراقبه‌های رایج در فرق صوفیه است که زیر مجموعه آموزه ذکر و فکر قرار می‌گیرد.

    تعریف

    حبس نفس یا «پاس انفاس» به معنای نگاه داشتن نَفَس و تاخیر در بازدم است که در عرفان‌های شرقی به عنوان یک مراقبه و مدیتیشن انجام می‌شود و آثار مختلفی مثل ازدیاد عُمر و تمرکز و برون‌فکنی و غیره برایش شمرده شده است.[1]شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحه، ص542. در جهان اسلام نیز برخی فرقه‌های صوفیه مثل کبرویه، نقشبندیه، خاکساریه و نعمت اللهیه هنگام « ذکر و فکر» آن را انجام می‌دهند.[2]واعظ کاشفی، علی بن حسین، رشحات عین الحیات، ج1، ص164؛ مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسار و اهل حق، ص9.

    در عرفان‌های شرقی

    ذکر یک «اسم مفرد» توأم با «حبس نَفَس»، همراه با ضرب‌آهنگ خاص، از فنون تمرکز در سنت‌های شرق آسیاست. محمد داراشکوه (1615-1659م) از صوفیان قادری مسلک شبه قاره، به نقل از استادش «میانجو» به ممارست ذکر قلبی اسم اعظم «الله»، بدون حرکت زبان در حین حبس نَفَس اشاره می‌کند و استقامت در این روش را منجر به تحقق مرتبتی از آگاهی در مرکز و ژرفای وجود می‌داند که حتی در خواب نیز امتداد می‌یابد.

    کشیدن مقطع دوم اسم مفرد «الله» تاجایی‌که نَفَس در سینه نماند، نیز از دیگر نمونه‌های شایان توجه در روش‌های معمول ذکر در نزد صوفیه مسلمان است. ممارست در ذکر با تصور حروف و صورت اسم در ذهن و قلب – مثلاً حروف اسم «الله» – نیز از دیگر شیوه‌های رایج در میان برخی صوفیان بوده است.[3]مدرسی چهاردهی، نورالدین، اسرار خاکسار و اهل حق، ص149؛ داراشکوه، محمد، «رسالۀ حق‌نما»، منتخبات آثار، ص9.

    سالک هندو به حدی یک ذکر را تکرار کرده و مراقبه ذهنی را انجام می‌دهد که اصطلاحا چشمِ دل او باز می‌شود: «مشغول شونده به ذکر شریف «اوم»، پس از مراحلی صاحب کشف می‌شود و سخنان مردم را از راه دور می‌شنود و بر باطن‌ها مطلع می‌گردد و اشیاء دور را ببیند و مثل فرشته می‌شود»[4]داراشکوه، محمد، اوپانیشاد، ص۴۴۵.

    کیفیت حبس نَفَس

    حبس نفس نیاز به ممارست و تمرین بسیار دارد. درویش ابتدا از مدت زمان کم شروع کرده و به تدریج، نَفَس را برای مدت طولانی‌تری حبس می‌کند.[5]«فحتعلی بن میرزا بابا ذهبی» در بیان حبس نفسِ «محمد علی موذن» بر طریقه کبرویه ذهبیه، شعر زیر را سروده است: شیخ … ادامه پاورقی

    راز شیرازی با اشاره به سابقه این کار در میان مرتاض‌های هندو، می‌نویسد:

    « ذکر خفی قلبی را از برای حبس خیال قرار فرموده… طریق تلقین این ذکر خفی و طور حَبس نَفَس، موقوف به تعلیم و تلقین حضرت پیر عشق و ولی الهی بالمشافهه می‌باشد و تحریری نیست و حضرات جوکیان و مرتاضان هند نیز این ریاضت حَبس نفس را بدون ذکر خفی دارند از برای حبس قوه خیال خود در توجه به حق تعالی، و در کتاب جوک می‌گوید که جوهر کیان یعنی هوش، عجب جوهر لطیف سیال سیاری است که یک آن ثابت نمی‌شود و علی الدوام در تزلزل و حرکت است و اگر آدمی بخواهد او را بشناسد می‌باید اولیاء، او را حبس و ثابت نماید تا تواند به آن برخورَد. و طریقه ثابت کردن آن، آنست که می‌باید اولا نَفَس را به قدر دوازده حرف ضبط نماید که نَفَس دخول و خروج نکند و پس از آن کم کم آن دوازده حرف را مضاعف نماید و به آن عادت کند و همچنین بالا رود در تضاعف تا حدی که قوه ضبط نَفَس داشته باشد، آن‌وقت نَفَس قوّت می‌گیرد، و کیان ثابت می‌گردد و عارف به این جوهر، نظیف خواهد شد و آنچه معلوم می‌شود، دوازده حرف کلمه طیبه لا اله الا الله است.»[6]راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص597-606.

    ذکر با حبس نَفَس

    ابتدا به حالت مربع می‌نشینند (پنجه پای راست را بر روی ران چپ و پنجه پای چپ را بر روی ران راست قرار می‌دهند) و ذکر خفی نفی و اثبات را که جمله «لا اله الااللَّ»ه است (با حبس نَفَس) به جا می‌آورند. به این صورت که «لا اله» را از زیر پستان چپ با قلم خیال، نَفَس را حَبس کرده، دور زده به زیر نای گلو رساند و «الا اللَّه» را به دنبال آن قوس داده، از روی پستان راست به قلب بکوبد و بعد نَفَس تازه کند و در ترسیم ذکر، عجله به خرج ندهد، این ذکر تا آخرین مرحله تغییر نمی‌کند مگر ادعیه، افزوده می‌گردد، چون ادعیه لسانی بیشترِ اوقات، مرید را می‌گیرد، دیگر آن اثری که از ذکر خفی انتظار دارد انجام نمی‌گیرد.[7]مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های صوفیه ایران، ص172، مقاله ذهبیه.

    راز شیرازی مدعی است اقطاب این سلسله، حَبس نَفَس را انجام می‌دادند و در یک جلسه نشست، هزار مرتبه جمله «لا اله الااللَّه» را به زبان دل با قلم خیال ترسیم کرده و پس از اتمام هزار بار، نفس را تجدید می‌کنند:

    «شیخ ‌شیوخ العرفاء نجیب الدین رضا صاحب جلد هفتم مثنوی [سبع المثانی] که از ارکان و پایه‌های این سلسله علیه‌اند، شب را به دوازده نفس به سر می‌برده‌اند و در هر نفسی یک هزار دفعه ذکر تهلیل را می‌گفته‌اند. ولیکن:

    کار هر بافنده و حلاج نیست*****از کمان سست، سخت انداختن

    این، میدانِ ریاضت نفسانیه به ذکر خفی قلبی، معرکه ابطال [دلیران] و ‌شجاعان روزگار است که مستظهر [قوی دل] به نور ولایت [محمدیه علویه] باشند و کسی از حرارت قلب و عطش ایشان خبر ندارد.»[8]راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص۷۱۴.

    وی در جای دیگر می‌گوید:

    «بزرگان این طریقه حقه چه بسیار شده که یک نَفَس هزار دفعه کلمه طیبه لا اله الا الله را به خفاء و حبس نَفَس گفته‌اند و بعضی از ایشان که باور نمی‌کرده‌اند، در زیر آب رفته‌اند و دیگران شمرده و مراقب بوده‌اند، به قدر یک هزار مرتبه کلمه طیبه را که آن‌ها گفته در زیر آب توقف داشته‌اند.»[9]راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص597-606.

    در نعمت اللهیه

    در فرقه نعمت اللهیه نیز حبس نَفَس شایع است. صفی علیشاه در نامه به «هدایت الدین» متولی بقعۀ شاه نعمت الله ولی درباره مجالس فقری و نیاز، چنین می‌نویسد:

    «هر شب جمعه احیای مجلس نیاز کنند و در یک حلقه جمع شوند، اگر قربانی و دعوتی است بهتر و الا شام از خانه خود بردارند و مجلس حضرت نعمت الله را احیا نمایند. در مجلسِ نیاز، حرف دنیا نزنند و سخن جز به واجب نگویند و به ادب و حرمت نشینند و مشغول ذکر قلب باشند و حبس نَفَس کنند و حواس خمسه را به معنی و هیبت ذکر، حاضر دارند.»[10]همایونی، مسعود، تاریخ سلسله‌های طریقه نعمت اللهیه در ایران، ص304.

    منابع و مآخذ

    1. داراشکوه، محمد، اوپانیشاد، به اهتمام تارا چند و سیدمحمدرضا جلالی نائینی، تهران، طهوری، 1356
    2. داراشکوه، محمد، منتخبات آثار: رساله حق‌نما، مجمع البحرین، اپنکهت مندک، به کوشش محمدرضا جلالی، چاپ تابان، 1335ش
    3. راز شیرازی، ابوالقاسم، تصحیح و شرح کتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار، پایان نامه خیر الله محمودی، دانشگاه شیراز، 1379ش
    4. شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحۀ، حسین بدارالدین، سعدی، تهران، 1361ش
    5. واعظ کاشفی، علی بن حسین، رشحات عین الحیات، تصحیح عاصم ابراهیم الکیالی الحسینی الشاذلی الدرقاوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 2008م
    6. مدرسی چهاردهی، نورالدین، اسرار خاکسار و اهل حق به انضمام سه رساله خطی، پیک فرهنگ، تهران، 1369ش
    7. مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسار و اهل حق، تهران، اشراقی، 1360ش
    8. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های صوفیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1393ش
    9. همایونی، مسعود، تاریخ سلسله‌های طریقه نعمه اللهیه در ایران از سال ۱۱۹۰ هجری قمری تا سال۱۳۹۶هجری قمری، تهران، ۱۳۵۸ش،

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحه، ص542.
    2واعظ کاشفی، علی بن حسین، رشحات عین الحیات، ج1، ص164؛ مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسار و اهل حق، ص9.
    3مدرسی چهاردهی، نورالدین، اسرار خاکسار و اهل حق، ص149؛ داراشکوه، محمد، «رسالۀ حق‌نما»، منتخبات آثار، ص9.
    4داراشکوه، محمد، اوپانیشاد، ص۴۴۵.
    5«فحتعلی بن میرزا بابا ذهبی» در بیان حبس نفسِ «محمد علی موذن» بر طریقه کبرویه ذهبیه، شعر زیر را سروده است: شیخ محمد علی نامدار*****گشت پیر آن شه با اقتدار/از سر شب تا صبح آن پیر دین*****ذکر حق با پاس دم بودش قرین/ساعتی کردی نفس را حبس او*****وندر آن ساعت به لا بد ذکر گو.[نیازمند منبع]
    6راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص597-606.
    7مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسله‌های صوفیه ایران، ص172، مقاله ذهبیه.
    8راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص۷۱۴.
    9راز شیرازی، ابوالقاسم، قوائم الانوار، ص597-606.
    10همایونی، مسعود، تاریخ سلسله‌های طریقه نعمت اللهیه در ایران، ص304.