نیاز جنسی را خداوند متعال در وجود انسان به عنوان یک غریزه هدفمند قرار داده است. ادیان مختلف در پاسخ به این نیاز، راه اعتدال یعنی ازدواج و روابط زناشویی را توصیه کردهاند. معارف اسلامی به حُسن ازدواج در عین اعتدال در زناشویی تاکید دارد. این در حالی است که بسیاری از بزرگان صوفیه در ازدواج، راه افراط و تفریط را در پی گرفتهاند.
فهرست
دیدگاه صوفیه
سه دیدگاه در تصوف در مورد ازدواج وجود دارد:
اول: حَسن بودن ازدواج؛
دوم: حَسن بودن تجرد؛
سوم: تفصیل، بر اساس حالات سالک.
حُسن ازدواج
بعض از صوفیه به حُسن ازدواج و کثرت زن خواهی حکم کردهاند. شهاب الدین سهروردی در این مورد مینویسد:
جنید گفته است که احتیاج من به تزویج، زیادتر از آنست که احتیاج من به طعام خوردن. و سفیان ثوری گفت: زن بسیار خواستن، نه از طلب دنیاست، که امیر المؤمنین علی زاهدترین جمله صحابه بود، و او را چهار زن و هفده سریت بود. عبداللّه عبّاس خیر امّت بود و بسیار زن خواستی. البته این حُسن ازدواج را علاوه بر رفع شبق و شهوت، صبر بر آزار و اذیت زن و در نتیجه این صبر، به درجات عالیه رسیدن، دانستهاند».[1]سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص89ـ88.
علاوه بر این، صوفیه برای حسن ازدواج شرایط و دلایل دیگری من جمله؛ راحتی روح و فررندآوری، اشاره کردهاند.[2]هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، ص471. این نوع نگاه را ابن عربی به شکل افراطی سر و سامان داده و نکاح و جماع مرد و زن را با تفکر وحدت وجودی خویش تفسیر کرده و « شهود حق در زن، هنگام جماع» را اتمّ و اکمل شهودات حق، دانسته است.[3]ابن عربی، محی الدین، فصوی الحکم، ج1، ص431.
حُسن تجرد
برخی از صوفیه با ازدواج مخالف هستند. آنها بر این باورند که عُزوبت (مجرد ماندن) بر همسرگزینی، ارجحیت دارد و این عقیده را جزء سنت خود قرار میدهند. حسن بصری، ابراهیم بن ادهم و رابعه عدویه جزء افراد مشهور این گروهند. لذا این دسته از صوفیان، ازدواج را باعث عدم رستگاری و عیال را همچون جلادی ایستاده بر روی پل دانسته[4]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص401. و جمع بین سلوک و ازدواج را ناممکن میدانند.[5]غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج8، ص188. «ابوسلیمان دارانی»[6]ابوسلیمان دارانی (د ح۲۱۵ق)، از نخستین صوفیان سده سوم و بزرگان صوفیه، از شاگردان مکتب حسن بصری و از تربیت … ادامه پاورقی در کنار طلب معاش و کسب علم، ازدواج را تمایل به دنیا دانسته و موجب سقوط کردن از مقامات میداند.[7]سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف، ج1، ص181. سالک مستعد در دید صوفیه با ازدواج، تنزل پیدا می کند. سهل تستری از مشایخ بزرگ صوفیه در این مورد میگوید: «مرید مستعدّ، خود را به زن خواستن مبتلا کند، او را حدث و حیض مردان خوانند. همچنانکه زنان مستحاضه از نماز و طاعت باز مانند، او نیز به سبب زن، از مقام و حال مردان محروم ماند«.[8]سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص85. و بزر/ان دیگر صوفیه نیز، ازدواج را بزرگترین حجاب، مایه تفرقه، اصل تشویش، و ماده شرها و فتنهها معرفی کرده اند.[9]سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص86.
مبانی حسن تجرد
صوفیان دلایلی همچون: ضیق مکاسب، قلت کسب حلال، کثرت فساد زنان و ناتوان بودن در پرداخت حقوق ایشان، عجز از معاشرت نیکو با آنان، زهد در دنیا و فناء فی الله را از جمله دلائل حسن تجرد برشمردهاند.
قلت کسب حلال
صوفیان موافق حسن تجرد، از جمله دلائل آن را فساد در کسب و کارها و قلت مال حلال و اکل به دین، شمرده اند.[10]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص402.
کثرت فساد و عجز از پرداخت حقوق زنان
صوفیه مخالف ازدواج، از جمله دلائل ترک ازدواج را قلت دین و ناصالح بودن زنان دانستهاند، چرا که غالباً زنان را جاهل و صاحبان هوی میدانند و ازدواج کردن را «معالجه شیطان به شیطان دیگر» معرفی کرده اند.[11]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص: 400. این دسته از صوفیان به روایات «اباحه تجرد در آخر الزمان و بعد از سال 200 قمری» که تربیت سگ هار را از تربیت فرزند بهتر میداند، استناد کردهاند که در آن، هلاک مرد در آخر الزمان به دست زن و فرزند و والدین است و بهترین مردم بعد از سال 200 قمری کسانی هستند که نه اهل و نه وُلد دارند.[12]غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج4، ص101. گروه دیگری از بزرگان صوفیه، عدم پرداخت حقوق زنان را دلیل بر ترک سنت ازدواج دانسته اند. لذا وقتی از بشر بن حارث از بزرگان صوفیه، دلیل ازدواج نکردن را میپرسند، در جواب چنین میگوید: «من مشغول شدم به یک واجبی (بندگی خدا) و این امر موجب میشود من نتوانم حقوق زن را ادا کنم». و برای توجیه کار خود به آیه 228 سوره بقره تمسک میکند که فرموده است: «برای آنها مثِل شما حق و حقوقی وجود دارد.»[13]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص399.
زهد و فناء فی الله
بعض از صوفیان که ازدواج نکردهاند، علت این تَرک را قطع علائق و ترک لذات دنیا دانستهاند. در حالات رابعه عدویه میتوان به خوبی این رویه را جستجو کرد. وقتی به او گفتند که چرا شوهر نکنی در جواب میگوید: «در غم سه چیز متحیر ماندهام. اگر مرا از آن غم بازرهانید، شوهر کنم: اوّل آن که در وقت مرگ، ایمان به سلامت برم یا نه؟ دوّم آن که نامه من به دست راست دهند یا نه؟ سیوم [آن که] در آن ساعت که جماعتی به دست راست به بهشت بَرند، و جماعتی به دست چپ به دوزخ، من از کدام باشم؟» گفتند: «ما ندانیم». گفت: «چون مرا چنین ماتم در پیش است، چگونه پروای شوهر کردن بوَد؟»[14]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج1، ص66. و در زمان دیگری در جواب خواستگاری یکی از ثروتمندان بصره مینویسد:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم. اما بعد، بدان که زهد در دنیا راحت تن و دل است، و رغبت در آن غم اندوه بار آرد، پس چون نامه من به تو رسد، زاد خود بساز و برای معاد خود تقدیم کن و وصی نفس خود شو، و دیگران را وصی مکن که میراث تو را قسمت کنند، و همه عمر روزه دار و به مرگ افطار کن. و اما حال من: اگر خدای امثال و أضعاف آنچه تو را داده است، مرا دهد، خوش نیاید که طرفه العینی از خدای – عز و جل – مشغول شوم. و این اشارتی است بدان که هر چه از خدای – عز و جل – مشغول گرداند، آن نقصان است.[15]غزالی، محمد، احیاء علوم الدین(ترجمه)، ج3، ص216.
در حالات رابعه ازدیه نیز ذکر کردهاند که وقتی «عبدالواحد بن زید» از او خواستگاری میکند، او از وی روی گردانیده و بعد از مدتی در جواب میگوید: ای شهوانی، چه چیز در من دیدی که نشانه شهوت یا تمایل من به تو باشد؟ چرا شهوانیای چون خود را انتخاب نکردی؟[16]سلمی، عبدالرحمن، نخستین زنان صوفی، ص247.
و در جای دیگر وقتی حسن بصری از رابعه عدویه سوال میپرسد که چرا ازدواج نمیکنی؟ بر مبنای فناء فی الله چنین جواب میدهد: «عقد نکاح بر وجودی وارد بوَد. اینجا وجود کجاست؟ که من از آنِ من نِیَم، از آن اویم و در سایه حکم او. خطبه از او باید کرد».[17]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج1، ص66.
تفصیل حالات سالک
بعض صوفیه در مورد ازدواج حالات مختلف سالک را مدنظر داشتهاند. «ابوطالب مکی» درباره دیدگاه برخی از صوفیه در مورد ازدواج مینویسد:
«در دین دو طریق عزیمت و رخصت وجود دارد. ازدواج نیز از مسائل دینی است و در ترک آن دو طریق است: طریق اقویاء که اهل ازدواج هستند، که بر احکام آن و معاشرت زنان صبر میکنند. و طریق دیگر در اقویاء، صبر بر زنان و وجود عصمت از آنان که از زنان فراغت حاصل کردهاند و به آخرت مشغول شده اند. طریق دیگر وجود وسوسه و خوفِ افتادن در زنا به علت قوّت طبع و ضعف حال، در اختلاط با زنان است که ایشان به ازدواج مبادرت ورزیده به طلب استقامت و صلاح».[18]مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص421.
«ابوالحسن هجویری» نیز در حُسن یا عدم حُسن ازدواج، حالات سالک را مدنظر داشته میگوید:
«پس درویش را باید که نخست اندر کار خود تامّل کند و آفتهای تجرید و تزویج اندر پیش دل صورت کند تا دفع کدام آفت بر دلش سهلتر باشد، متابع آن شود و در جمله در تجرید دو آفتست، یکی ترک سنّتی از سنن و دیگر پروردن شهوتی در دل و در تن و خطر افتادن اندر حرامی، و تزویج را نیز دو آفتست یکی مشغولی دل به دیگری و دیگر شغل تن از برای حظّ نفس، و اصل این مسئله به عزلت و صحبت بازگردد، آنک صحبت اختیار کند با خلق و را تزویج شرط باشد و آنک عزلت جوید از خلق و را تجرید زینت بود».[19]هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، ص472.
ازدواج بدون زناشویی
برخی صوفیه ازدواج را به طور کلی نهی نمیکنند بلکه خواسته یا ناخواسته تغییراتی درآن دادهاند. این گروه، یکی از اصولیترین پایههای ازدواج یعنی جماع و زناشویی را از ازدواج حدف میکنند و به نوعی ازدواج معنوی روی آوردهاند. یکی از محقیقن معاصر در این مورد مینویسد:
«رفتاری که در میان زنان صوفی سوریه بیش از همه به ریاضتهای مسیحیان شباهت داشت، ازدواج معنوی (که در منابع مسیحی به آن ازدواج سفید، marriage blanc میگویند.) «رابعه بنت اسماعیل دمشقی» و همسرش «احمد بن ابی الحواری» بود. در قرن چهارم در آسیای صغیر و سوریه این امر رایج بود که زنان و مردان مسیحیِ زاهدی که هیچ نسبتی با یکدیگر نداشتند مانند برادر و خواهر در اتّحادی معنوی که فاقد روابط جنسی بود، در کنار هم زندگی کنند. در چنین روابطی، از زن انتظار میرفت که مانند خدمتکار مسیح، در خدمت همراه مذکّرش باشد. «ابن جوزی» روایت کرده است که «رابعه بنت اسماعیل» و همسرش چنین رابطهای داشتهاند. وی در «صفه الصفوه» آورده است که رابعه، «احمد بن ابی الحواری» را برادر خطاب میکرد، تمایلات عاشقانه او را رد میکرد و او را تشویق میکرد که برای ارضای نیازهای جنسیاش، همسران دیگری اختیار کند. رابعه به صراحت به او میگوید: «تو را چون همسر دوست ندارم بلکه علاقهام به تو همانند علاقه ایست که به برادری صوفی دارم. با تو بودن را تنها برای خدمت به تو میخواستم، سایر تذکره نویسان نیز معاشرت وی با احمد را چون خواهر و برادر نوشتهاند.»[20]حسینی، مریم، مقدمه نخستین زنان صوفی، ص155.
نقد
آن گروهی از صوفیان که ازدواج را به حالات سالک ربط داده و تجرد را به ازدواج برتری دادهاند، با اشکالات عدیدهای از جانب معارف اسلامی مواجه هستند، که از جمله این اشکالات میتوان به موراد ذیل اشاره کرد:
حسن ازدواج و ترک عزوبت
در روایات، استحباب ازدواج به صورت مطلق ذکر شده است و هیچ قیدی برای آن قرار داده نشده است. آن دسته از روایاتی که صوفیه برای ترک ازدواج و حسن تجرد به آن متمسک شدهاند، علاوه بر اینکه در روایات شیعه نمونهای برای آن پیدا نمیشود و از روایات اهل سنت به شمار میآیند با روایات قوی و قطعی شیعه و سنت قطعی رسول الله صلی الله علیه اله در تعارض است. لذا ازدواج در روایات، از محبوبترین اعمال شمرده شده[21]حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص13. و ترک ازدواج و اختیار عزوبت، مکروه دانسته شده[22]حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص18. و شدیدترین تهدید را رسول الله صلی الله علیه واله نسبت به کسانی که ترک ازدواج و سایر حلالهای الهی را میکنند، به کار برده وفرمودهاند: «فمن رغب سنتی فلیس منی»[23]حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص21..
در روایات اهل بیت علیهم السلام ترک ازدواج به علت تزکیه نفس و فراغت باری برای عبادت، حُسن شمرده نشده است و علت آن را سیره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در ازدواج دانستهاند[24]عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ: دَخَلَتِ امْرَأَهٌ عَلَی أَبِی عبداللّه ع فَقَالَتْ أَصْلَحَک اللَّهُ … ادامه پاورقی و دو رکعت نماز کسی که ازدواج کرده است، افضل از عَزَب شب زندهدار و روزهدار معرفی شده است.[25]حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص19.
نوع نگاه منفی صوفیان به عیالوار بودن به دلیل نبود رزق و پذیرش مسئولیت خانواده نیز از جمله مخالفتهای ایشان با قرآن کریم و سنت رسول الله صلی الله علیه واله و معارف اهل بیت علیهم السلام است. آیات قرآن کریم به صراحت امر به ازدواج در تنگ دستی میکند و وعده گشایش میدهد[26]نور:32. و روایات، ازدواج را یکی از راهکارها برای کثرت رزق معرفی میکنند[27]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص331. و ترک ازدواج به علت ترس از فقر را سوء ظن به خداوند دانستهاند.[28]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص330.
منبع و مآخذ
- ابن عربی، محیی الدین، فصوص الحکم، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، اول، 1946م
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1409ق
- سلمی، ابوعبدالرحمن، نخستین زنان صوفی، مریم حسینی، نشرعلم، تهران، اول، 1385ش
- سهروردی، شهاب الدین ابوحفص، عوارف المعارف، ابومنصور اصفهانی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، دوم، 1375ش
- عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، رینولد نیکلسون، لیدن، 1905م
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، عبدالرحیم بن الحسین حافظ عراقی، 16ج، دارالکتاب، بیروت، بیتا
- غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، مویدالدین خوارزمی، حسین خدیو جم، 4ج، نشر علمی فرهنگی، تهران، 1386ش
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، تهران، پنجم، 1363ش
- مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحجوب، باسل عیون السود، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1417ق
- هجویری، ابوالحسن علی، کشف المحجوب، والنتین آلکسی یویچ ژوکوفسکی، طهوری، تهران، 1375ش
پاورقی ها
↑1 | سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص89ـ88. |
---|---|
↑2 | هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، ص471. |
↑3 | ابن عربی، محی الدین، فصوی الحکم، ج1، ص431. |
↑4 | مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص401. |
↑5 | غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج8، ص188. |
↑6 | ابوسلیمان دارانی (د ح۲۱۵ق)، از نخستین صوفیان سده سوم و بزرگان صوفیه، از شاگردان مکتب حسن بصری و از تربیت یافتگان عبدالواحد بن زید بود که در شام به نشر تصوف و تربیت مریدان همت گماشت که مهمترین آنان، احمد بن ابی الحواری (د ۲۳۰ق) بود. وی بر زهد، ریاضت، توکل و نیز جوع تأکید بسیار داشت و مراتب سلوک را عبارت از خوف، رجا، تعظیم و حیا میدانست. |
↑7 | سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف، ج1، ص181. |
↑8 | سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص85. |
↑9 | سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف(ترجمه)، ص86. |
↑10 | مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص402. |
↑11 | مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص: 400. |
↑12 | غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج4، ص101. |
↑13 | مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص399. |
↑14 | عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج1، ص66. |
↑15 | غزالی، محمد، احیاء علوم الدین(ترجمه)، ج3، ص216. |
↑16 | سلمی، عبدالرحمن، نخستین زنان صوفی، ص247. |
↑17 | عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج1، ص66. |
↑18 | مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج2، ص421. |
↑19 | هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، ص472. |
↑20 | حسینی، مریم، مقدمه نخستین زنان صوفی، ص155. |
↑21 | حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص13. |
↑22 | حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص18. |
↑23 | حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص21. |
↑24 | عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ: دَخَلَتِ امْرَأَهٌ عَلَی أَبِی عبداللّه ع فَقَالَتْ أَصْلَحَک اللَّهُ إِنِّی امْرَأَهٌ مُتَبَتِّلَهٌ فَقَالَ وَ مَا التَّبَتُّلُ عِنْدَک قَالَتْ لَا أَتَزَوَّجُ قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ أَلْتَمِسُ بِذَلِک الْفَضْلَ فَقَالَ انْصَرِفِی فَلَوْ کانَ ذَلِک فَضْلًا لَکانَتْ فَاطِمَهُ ع أَحَقَّ بِهِ مِنْک إِنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ. [حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص165]. |
↑25 | حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج20، ص19. |
↑26 | نور:32. |
↑27 | کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص331. |
↑28 | کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص330. |