پرش به محتوا
خانه » شخصیت‌ها و اقطاب » معروف کرخی

معروف کرخی

    معروف کرخی (متوفی200ق) از مشایخ صاحب‌نام صوفی سده دوم هجری است که غالب سلسله‌های تصوف، ادعای انتساب به وی را دارند. نعمت اللهیه و ذهبیه وی را اولین قطب و سرسلسله خود معرفی کرده و خود را متعلق به سلسله معروف کرخی مشهور به « سلسله السلاسل» می‌دانند. برخی وی را آغازگر مکتب تصوف بغداد و حلقه اتصال تصوف و تشیع معرفی کرده‌اند که نقش مهمی در انتقال تصوّف از زهد به عرفان دارد.

    زندگی‌نامه

    «ابومحفوظ معروف بن فیروز (یا فیروزان) کوهی»، مشهور به «معروف کرخی» از شخصیت‌هایی است که درباره او ابهامات بسیاری وجود دارد. تاریخ تولد او مشخص نیست اما وفاتش را به اتفاق، سال 200ق دانسته اند، چنانچه از نام ایرانی پدر او (فیروز یا فیروزان) مشخص است، اصلیتی ایرانی (یا زرشتی) داشته و برخی نیز آن‌ها را صابئی دانسته‌اند[1]ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص231؛ سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص۸۳-۸۴؛ ذوالفقاری، حسن، … ادامه پاورقی [2]نوربخش در کتاب «چهار پیر طریقت» می‌نویسد: «پدرش معروف بن فیروزان صابئی از اهالی نهروان از قرای واسط بود» … ادامه پاورقی. نام پدرش بعد از اسلام آوردن «علی»[3]سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص84. و طبق برخی منابع صوفیه والدین معروف، مسیحی بوده و به دست امام رضا مسلمان شدند[4]ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج5، ص231؛ قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج3، ص110؛ قشیری، عبدالکریم، رساله … ادامه پاورقی. نقل است که وی از مدرسه مسیحیان فرار کرده و مسلمان گشته و سپس پدر و مادر خود را مسلمان کرد[5]تابنده گنابادی، علی، خورشید تابنده، ص41؛ تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، ص60.. وی در کرخ بغداد متولد شد و به همین سبب به کرخی معروف است.

    تحصیل و تدریس

    معروف در علوم رسمی و ظاهری دستی نداشت و قرائنی وجود ندارد که بگوید علوم رسمی را نزد استاد یا استادانی فرا گرفته باشد. در کتب صوفیان، معروف کرخی به صفت زهد و فتوت ستوده شده و او را «کرخی زاهد» نامیده[6]سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص84. و از او به عنوان «مستجاب الدعوه» و صاحب مقام طی الارض[7]عطار درباره معروف کرخی می‌‏نویسد: «از بغداد می‌رفت مکه تا از آب زمزم بخورد و این کار به یک روز صورت … ادامه پاورقی یاد کرده‌اند و داستان‌های فراوانی درباره استجابت دعاهای وی در در حق محتاجان ذکر کرده‌اند.

    اساتید و شاگردان

    به شهادت متون کهن صوفیه، داوود طائی (م165) و فرقد سبخی (م131) از اساتید معروف کرخی در تصوف و سلوک عرفانی بودند. [8]قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه فی علم التصوف، ص297؛ سلمی، عبدالرحمن، طبقات‌الصوفیه، ص85. گفته‌اند گشایش و تحول کار معروف، از سخنان ابن سماک (متوفی ۱۸۳ق‌) بود[9]«ابوالعباس محمد بن صبیح عجلی سماک» متوفی 183ق از زهاد زمان خود و معاصر هارون الرشید بود.. اِسناد حدیث او نیز به «بکر بن خنیس» و «عبدالله بن موسی» و «ابن سماک» بود[10]معروف کرخی از «یحیی بن المری» (متوفی 233ق) و «احمد بن حنبل» (متوفی 241ق) نیز حدیث روایت کرده است. [ابن جوزی، … ادامه پاورقی [11]نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص85.. برخی او را شاگرد امام رضا دانسته‌اند اما هیچ منبع تاریخی به این موضوع اشاره نکرده و کتاب «ابن ندیم»، قدیمی‌ترین نوشته درباره سلسله سند معروف کرخی است که اشاره‌ای به این رابطه نکرده است[12]ابن ندیم، ندیم بن محمد بن اسحاق، الفهرست، ص234.. شاگرد و جانشین معروف، سری سقطی، اولین فردی بود که بحث از توحید و حقائق را در بغداد آغاز کرده و از کودکی با معروف کرخی همراه بود.

    مذهب

    از آنجایی که علمیت و سواد دینی معروف کرخی مشخص نبوده و نمی‌توان از او عبارات دینی و فقهی پیدا نمود، و از آنجایی که معروف کرخی را استاد سری سقطی و سرسلسله‌ای معرفی کرده‌اند که رشد و نمو آن پس از سری سقطی به جنید بغدادی رسیده است، می‌توان این نکته را نتیجه گرفت که وی تابع اهل سنت می‌باشد.

    یکی از قرائنی که نشان از اعتقاد وی به مکاتب فکری اهل سنت می‌دهد، اعتقاد کرخی به عدم مخلوقیت قرآن می‌باشد، چنانچه از برادرزاده او نقل شده است که «قرآن کلام خداوند بوده و خلق نشده است»[13]ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب معروف الکرخی وأخباره، ص56.. این درحالی است که در تراث روایی شیعه، همه چیز مخلوق خداوند بوده و هیچ چیزی قدیم نیست تا تعدد قدماء را در بر داشته و نیازمند اعتقاد به قدیمی غیر از خداوند گردد.

    امام عسکری علیه السلام نیز زمانی‌که یکی از یارانشان در مسئله خلق یا قدم قرآن تردید داشت، تصریح نمودند که هر چیزی غیر از خداوند متعال، مخلوق می‌باشد[14]«سأل محمد بن صالح الأرمینی لأبی محمد علیه السلام عن قوله تعالی (لله الامر من قبل ومن بعد) فقال: الامر من قبل أن … ادامه پاورقی.

    جایگاه وی

    معروف در فرقه صوفیان جایگاهی کم نظیر دارد. منابع صوفیه، او را آغازگر مکتب تصوف بغداد و شیوه صحو در سیر و سلوک می‌دانند[15]ذوالفقاری، حسن، آراء و عقاید معروف کرخی، ص۶۶.. «ابن جوزی» نیز اشخاصی مانند «فضیل عیاض» و « ابراهیم ادهم» و «معروف کرخی» را از جمله زهاد می‌داند و نه صوفی و کار «عبدالرحمن سلمی» در داستان پردازی حول شخصیت معروف کرخی را شرم آور می‌خواند[16]ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، ص137..

    سلسله معروفیه

    سلسله‌ای مهم از صوفیان، خرقه یا سند طریقتی خودشان را به معروف کرخی می‌رسانند و سپس از معروف به امام رضا علیه السلام متصل می‌نمایند که این سلسله به « معروفیه» شهرت دارد. بعدها طریقت‌های مهمی از این سلسله منشعب شد و به همین جهت «معروفیه» را «ام السلاسل» عنوان داده‌اند[17]زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص58.. معصوم علیشاه از چهارده سلسله مهم نام می‌برد که همگی از «معروفیه» منشعب شده‌اند که عبارتند از:

    « سهروردیه (منسوب به ضیاءالدین سهروردی مولویه (منسوب به مولوی نوربخشیه (منسوب به سیدمحمد نوربخش صفویه (منسوب به صفی الدین اردبیلی نعمت اللهیه (منسوب به نعمت الله ولی ذهبیه کبرویه (منسوب به نجم الدین کبری ذهبیه اغتشاشیه (منسوب به سیدعبدالله مشهدی بکتاشیه (منسوب به حاجی بکتاش ولی رفاعیه (منسوب به سیداحمد رفاعی نقشبندیه (منسوب به بهاء الدین نقشبند بخاری جمالیه (منسوب به جمال الدین اردستانی قونویه (منسوب به صدرالدین قونوی قادریه (منسوب به عبدالقادر گیلانی) و سلسله پیر حاجات[18]معصوم علیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، ج2، ص306..

    در نگاه دیگران

    معروف کرخی از معدود چهره‌هایی است که نزد تمام صوفیان اعم از صوفیه متقدم و متاخر و شیعه و سنی و… چهره‌ای مقبول داشته و از منزلتی بس عظیم و برجسته برخوردار است و تمام صوفیان به فضل و زهد و عرفان او شهادت داده‌اند[19]عطار نیشابوری درباره معروف می‌نویسد: «آن همدم نسیم وصال، آن محرم حریم جلال، آن مقتدای صدر طریقت، آن رهنمای … ادامه پاورقی. «هجویری» او را از قدمای مشایخ دانسته[20]هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، متن، ص141. و «یافعی» او را« ولی کبیر و عارف بالله و صاحب کرامات عالیه» عنوان کرده[21]یافعی، عبدالله، مرآت الجنان، ص23؛ نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص86. و « قشیری» اورا «مستجاب الدعوه‌ای که به قبرش نیز استشفاء می‌کنند» خوانده[22]قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، ص41. و شاه نعمت الله ولی نیز از او تمجید کرده است[23]شاه ولی، نعمت الله بن عبد الله، رسائل شاه نعمت الله، ج3، ص101..

    معروف کرخی در میان اهل سنت شهرتی به سزا دارد و قریب به اتفاق طوائف اهل سنت اعم از رجالیون، فقها و مورخان و… در ستایش او سخن گفته و قلم زده‌اند[24]بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص199.. «احمد حنبل» وی را از ابدال دانسته است[25]ابن‌ ابی‌ یعلی‌، محمد، طبقات الحنابله، ج1، ص383.، «عبدالله بن حنبل» نیز داستانی در فضیلت معروف کرخی از پدرش نقل می‌کند[26]بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص200..

    ارتباط با امام رضا

    اولین فرد از نویسندگان صوفی که مدعی است «معروف کرخی، با امام رضا علیه السلام مرتبط بود و به دست ایشان اسلام آورد»، ابو عبدالرحمن سلمی (متوفی 412ق) است که نزد علمای رجال و حدیث، به جعل روایت و دروغ گویی به نفع صوفیان شهره است. وی بدون اینکه کوچک‌ترین سند و دلیل یا منبعی برای این ادعای خود ذکر کند، مدعی رابطه معروف و حضرت رضا می‌شود[27]سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه ص: 82.. قبل از سلمی هیچ کس این داستان را نقل نکرده و پس از او نیز تماما به نقل گزارش وی اکتفا کرده و هریک جمله‌ای به آن افزوده‌اند[28]ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۳۱..

    برخی نوشته‌اند که معروف در جریان فرار از استادش که سعی در آموزش عقاید مسیحیت به وی را داشت، به دست امام رضا علیه السلام مسلمان شده و در بازگشت به خانه، والدین او نیز بلافاصله تغییر دین داده‌اند[29]سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص۸۳-۸۶..

    «مناقب ابن شهرآشوب» از اولین کتب شیعیان است که از معروف کرخی نام می‌برد. «ابن شهر آشوب» نیز داستان معروف را از منابع اهل سنت نقل می‌کند[30]ابن شهرآشوب، محمد بن علی، ‌مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج‏4، ص361..

    در برخی منابع کلامی نیز از باب احتجاج، به این واقعه اشاره شده است[31]حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص396؛ حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، ص۲۰۴. اما همان علما در کتب رجالی خود، سخنی از چنین داستانی به میان نیاورده‌اند.

    برخی شیعیان، به دلیل تمایلات صوفیانه یا تساهل و تسامح در نقل حکایات، این گزارش صوفیان را با استناد به کتب صوفیه و اهل سنت، در کتب خود نقل کرده‌اند، از جمله « سید حیدر آملی»[32]آملی، سید حیدر بن علی، تفسیر المحیط الأعظم، ج۱، ص۵۱۹-۵۲۰. ، « ابن ابی جمهور احسائی»،[33]خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج8، ص136. « قاضی نورالله شوشتری»، « شیخ بهایی» و « فخرالدین طریحی». اما برخی علمای شیعه، هنگام ورود به این بحث، جعلی بودن چنین حکایتی را تصریح کرده‌اند، همانند «آیت الله خوئی»[34]خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال، ج19، ص253. و «علامه مجلسی»[35]علامه مجلسی می‌نویسد: «معروف کرخی معلوم نیست که به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رسیده باشد. و اینکه … ادامه پاورقی.

    نظریه شباهت اسمی

    حتی برخی صوفیان، نظیر جواد نوربخش نیز چنین حکایتی را درست نمی‌دانند[36]نور بخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص84.. برخی نیز اساسا وجود معروف کرخی را مبهم دانسته و گوناگونی و تناقض نظرات مطرح شده درباره این شخصیت را جعل شده و ناشی از شباهت اسمی وی با «معروف بن خَرَّبوذ» یا «خربوذان»، صحابه امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام عنوان کرده‌اند[37]معروف الحسنی، هاشم، تشیع و تصوف، ص45. که از اصحاب اجماع بوده است.[38]معصوم‌علی‌شاه، محمدمعصوم، طرایق الحقایق، ج۲، ص۲۹۹.

    کتاب روضات الجنات احتمال شباهت اسمی را در جانب دیگری می‌داند به این صورت که در منابعی که معروف را از اصحاب امام رضا (علیه السلام) ذکر می‌کنند ممکن است به علت خطای نگارشی ابن رضا به رضا تبدیل شده باشد.[39]خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات، ج۸، ص۱۳۶.

    برخی نیز به این موضوع که «دربان حضرت رضا علیه السلام، «معروف» دیگری بوده» اشاره داشته‌اند[40]نوربخش، جواد، چهار پیرطریقت، ص84.. برخی عرفان پژوهان نیز به جعلی بودن آن تصریح کرده‌اند[41]زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص۱۱۳..

    اشکالات انتساب به امام

    حکایت دربانی و اسلام آوردن معروف به دست امام رضا (علیه السلام) دارای اشکالات متعددی است که مختصرا به آن‌ها اشاره می‌شود:

    1. عدم ورود امام به بغداد

    طبق نقل‌های موجود، برخی به این اشکال اشاره داشته‌اند که معروف کرخی هرگز از بغداد خارج نشده و امام رضا (علیه السلام) هرگز به بغداد سفر نکرده‌اند و ایشان تا سال 200ق در مدینه بوده و پس از آن به خراسان عازم شده و هیچ مورخی، گزارش حضور حضرت در بغداد را ثبت و ضبط نکرده است[42]مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج3، ذیل واژه «معروف بن فیروزان کرخی». [43]نبهانی، یوسف ابن اسماعیل، کرامات الاولیاء، ج٢، ص۴٩٠. [44]الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف، ص۹۹..

    1. محل دفن

    طبق نقل صوفیان، معروف کرخی در سال 200ق در خانه حضرت رضا از دنیا رفته است[45]جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس ص 39 و 38؛ خوئی، ابوالقاسم، معجم الرجال، ج18، ص231 و 232.، اما محل دفن و مقبره کنونی وی در بغداد است[46]خاوری، اسدالله، ذهبیه: تصوف علمی_آثار ادبی، ص۱۷۱. و هیچ گزارشی مبنی بر انتقال جسد وی از خراسان به بغداد نیز وجود ندارد.

    1. مشکلات تاریخی

    امام رضا در 148ق متولد شده و اگر ایشان در سن 20 سالگی معروف 8 ساله را مسلمان کرده باشد و معروف در سال 200ق فوت کرده باشد، یعنی معروف هنگام فوت، 40 سال داشته، درحالیکه طبق اقوال صوفیان، معروف در سن پیری از دنیا رفته است[47]هاشمی، ایوب، نقد و بررسی خرقه‌گیری معروف کرخی از امام رضا علیه السلام، مجموعه مقالات برهان مبین، مقاله17.. اگر مسلمان شدن وی در دوران امامت حضرت رضا(182ق) باشد، یعنی وی هنگام اسلام آوردن، 26 سال داشته که باز در تناقض با پیر بودن وی حین وفات است.

    «ابن فهد حلی» نقل قولی از معروف از امام صادق ذکر می‌کند که نشان از حیات وی قبل از حضرت رضا می‌دهد[48]ابن فهد حلی، احمد بن شمس الدین محمد، التحصین فی صفات العارفین، ص11؛ نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، ج11، … ادامه پاورقی.

    داشتن دربان نیز مربوط به دوران ولایتعهدی امام بوده که از سال 200ق تا 203ق نقل شده، درحالیکه معروف در سال 200ق از دنیا رفته است. به فرض اگر گفته شود که وی هنگام فوت 70 ساله بوده، می‌بایست در حدود سال 130ق (یعنی 20 سال قبل از امام رضا) متولد شده باشد که مخالف با موضوع «مسلمان شدنش در دوران کودکی» خواهد بود.

    1. قطبیت معروف

    اشکال دیگر آنکه، انتقال منصب قطبیت به قطب بعد، در زمان حیات امام و قطب وقت ممکن نیست[49]کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه، مقدمه، ص30.، چنانچه «جلال الدین همایی» نیز مفصلا به آن اشاره کرده است[50]همایی، جلال الدین، تاریخ اصفهان (رجال و دانشمندان)، ج2، ص1016-1014.. در نتیجه، طبق شواهد تاریخی و اقرار و گفتار برخی صوفیه و تاریخ‌نگاران و موثقین فنون مربوطه، منسوب کردن معروف کرخی به ائمه طاهرین علیهم السلام – بنا بر آنچه که گروهی از صوفیه ادعا می‌کنند – باطل است و در نتیجه سلسله معروفیه و زیرشاخه‌هایش جمیعا از اعتبار ساقط می‌شوند[51]زرین‌کوب می‌نویسد: «اینکه صوفیه مقرر نموده تا خرقه‌ای خاص را حتما باید از دست قطب و شیخ گرفت، و برای آن اسناد … ادامه پاورقی.

    همسر و فرزندان

    از احوالات خانواده‌ معروف کرخی اطلاعی در دست نیست، جز اینکه دو برادر به نام‌های عیسی و موسی داشته است و خود نیز همانند بسیاری از صوفیان قرن دوم (مثل حسن بصری و رابعه عدویه) تا پایان عمر مجرد زیسته است[52]تابنده گنابادی، سلطان حسین، قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی، 1365..

    وفات

    معروف کرخی عاقبت در سنه 200ق درگذشت و در شونیزیه کرخ بغداد دفن شد. مقبره او از احترام و تقدس خاصی نزد اهل سنت برخوردار است و آن را «تریاق مجرب» می‌نامند[53]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص273. و در بوستان سعدی آمده است:

    نبینی که در کرخ تربت بسی است***** به جز گور معروف، معروف نیست[نیازمند منبع]

    عقاید دینی

    توحید و خداشناسی

    معروف کرخی یکی از باورمندان به نظریه وحدت شهود بود. به این معنا که مدعی بود در مکاشفات خود، غیر از خدا را نمی‌دید و همه چیز را پرتو و جلوه‌ای از ذات خدا می‌دانست[54]عین القضات، همدانی، عبدالله بن محمد، تمهیدات، متن، ص256؛ نسفی، عزیزالدین بن محمد، بیان التنزیل، متن، ص263.. وی خود را فاقد صفات بشری و عبودی[55]عین القضات همدانی، عبدالله بن محمد، شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البلدان، رساله شکوی‏ الغریب، ص31. و بهره‌مند از اوصاف الوهی و ربوبی می‌دانست و نقل است که به یعقوب پسر برادرش می‌گفت: «هرگاه به خدا حاجتمند شدی، آن حاجت را از من بخواه»[56]ابن‌ ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، ص283..

    محبت و سلوک عاشقانه

    معروف کرخی در عصری می‌زیست که جریان تصوف در حال تغییر نگرش از تزهد و تقدس به تعشق و سلوک عاشقانه بود. وی از نخستین کسانی است که درباره مقوله محبت و عشق سخن گفته و آن را در تصوف وارد کرده است. وی خداپرستی را مبتنی بر محبت دانسته[57]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص328. و از شاگردش سری سقطی نقل است که در خواب، معروف را دیده که خداوند وی را مست محبت خودش ساخته است[58]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص274..

    استخفاف بهشت و جهنم

    یکی از نکات محل اتفاق صوفیان از قدیم تا بدین روز، مسئله کم ارزش بودن بهشت و جهنم در آثار صوفیه می‌باشد. معروف کرخی نیز در همین مسیر و ترتیب دادن نمایشی دروغین، مسئله بهشت و جهنم را تمسخر کرده و خود را عاشق خداوند می‌داند[59]میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار وعده الأبرار، ج‏10، ص؛ 330نخشبی، ضیاءالدین، سلک السلوک، ص33.. بی‌اعتنایی به بهشت و جهنم به بهانه شوق خداوند نیز در احوال وی نقل شده است[60]غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ص351..

    جبرگرایی

    در اندیشه و نظام فکری صوفیان، آموزه توکل بر خداوند به گونه‌ای معنا می‌شود که از آن مساله جبر حاصل می‌شود. زمانی که معروف کرخی به همراه سیاحی به مهمانی دعوت شد و سیاح با دیدن انواع طعام‌ها لب به اعتراض گشود، معروف گفت: «من بنده‌ای هستم که تدبیر کارم بر دیگری است، آنچه می‌دهندم می‌خورم و در جایی که فرود می‌آورندم، می‌آیم»[61]ابونعیم اصفهانی، عبدالله بن احمد، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج‏8، ص363.. داستان دیگری نیز به همین مضمون از وی نقل شده است[62]باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب وفصوص الآداب، ص336. [63]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص99..

    سیره عملی

    شریعت‌گریزی

    جریان تصوف در قرن دوم حدالمقدور گزاره‌های شرعی و احکام تکلیفی را رعایت می‌کرد و معضل شریعت‌گریزی در تصوف، بیشتر از قرن سوم پدید آمد. با این حال، می‌توان در سیره صوفیان سده دوم نیز مطالبی دال بر انجام اعمال خلاف عرف و رسوم شرعی پیدا کرد. به عنوان مثال، بی‌اعتنایی معروف کرخی به قبله[64]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص326.، تیمم کردن در حال وجود آب[65]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص327. و وصیت به برهنه دفن کردنش[66]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص273.، که جملگی مخالف صریح شرع می‌باشند[67]بهبهانی کرمانشاهی، محمدعلی بن وحید، خیراتیه در ابطال صوفیه، ج2، ص239..

    زهد افراطی

    «رینولد الین نیکلسون» درباره معروف کرخی می‌نویسد:

    «او در جوانی به حدی در عبادت افراط می‌کرد که هنگام سجده، از فرط خستگی از حال می‌رفت، روزی مادرش به او گفت: اینگونه که تو عبادت می‌کنی، خواهی مُرد، معروف کرخی به مادر جواب داد که چه سعادت برتر از این که انسان هنگامی که مشغول عبادت باشد بمیرد»[68]نوربخش، جواد، چهارپیر طریقت، ص84 و ص104.. همچنین نقل است که وی کل سال را روزه می‌گرفته است[69]ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفوه الصفوه، ج2، ص320..

    به نظر می‌رسد که عبادت معروف کرخی، چیزی مانند ریاضت‌های رایج و شاقه صوفیه بوده و نه نماز خواندن و ذکر گفتن به رسم سایر مسلمانان. چنانچه «عبدالله بن محمد وراق» می‌گوید: معروف کرخی را هرگز ندیدم که نافله بخواند، مگر روز جمعه آن هم دو رکعت ساده بود[70]ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب معروف کرخی، ص166..

    وی ازدواج را ترک گفته[71]ابن ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، ص582. و از کوتاه کردن موی سر و رویش و عوض کردن پیراهن چرکین، اباء می‌کرده است[72]نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص84.. گرسنگی کشیدن‌های مداوم[73]ابن القضاعی، ابوالحسن علی‌بن‌احمد، ترک الاطناب و شرح الشهاب، ص760.، تعریف فقر و مذمت پاکیزه سازی لباس[74]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص223. و دوری جستن از رعایت بهداشت شخصی[75]«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی بْنِ مَنْدَهٍ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ … ادامه پاورقی ، جزء مواردی است که در احوالات معروف کرخی نقل شده است.

    کشف و کرامت

    معروف کرخی در متون صوفیه، چهره‌ای اثیری و افسانه‌ای دارد و اهل تصوف، کرامت‌ها و خوارق عادات زیادی را بدو نسبت داده‌اند، که برخی از آن‌ها عبارتند از:

    فشار دادن ستون[76]ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفه الصفوه، ج1ص183.، طی الارض[77]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص325. ، باریدن باران به دعای وی[78]خاتمی پور، حامد، هزارحکایت صوفیان، ص148.، بخشیده شدن مردمان به دعای معروف[79]رجائی، احمدعلی، منتخب رونق المجالس وبستان العارفین، ص225.، حضور در عرش خداوند و محبوب الهی بودن[80]قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، ص42.، تصرف در حیوانات[81]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص271.، راه رفتن بر روی آب[82]بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص207. و سخن گفتن با مردگان[83]میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج‏2، ص357؛ نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص92. بخشی از این کشف و کرامت‌های نقل شده درباره معروف کرخی است.

    سیره اخلاقی

    خودستایی

    خودستایی و تکبر و غرور از جمله رذائل اخلاقی است که بسیاری از اصحاب تصوف بدان گرفتار بودند و معروف کرخی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. عطار نیشابوری از «محمد بن منصور طوسی» نقل کرده که «او گفت که: معروف مرا گفت که: چون تو را به خدای تعالی حاجتی باشد بگو یا رب به حق معروف کرخی که حاجتم روا کن که در حال اجابت کند»[84]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص269.. وی مدعی بود که اگر به دریا قدم گذارد، دو طرف دریا کنار رفته و از وسط آن عبور خواهد کرد[85]بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص206..

    منابع و مآخذ

    1. ابن‌ ابی‌ یعلی‌، محمد، طبقات الحنابله، عبدالرحمن بن احمد ابن رجب، ۴ج، دارالمعرفه، بیروت، چ1، بی‌تا
    2. ابن القضاعی، علی بن احمد، ترک الاطناب فی شرح الشهاب، 1ج، شیروانی، محمد، دانشگاه تهران، چ1، 1343
    3. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، تحقیق یحیی مراد، ج1، کتب عربیه، بی‌جا، چ1، بی‌تا
    4. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، ۸ج، دارالفکر، بیروت، چ2، بی‌تا
    5. ابن فهد حلی، احمد بن محمد، التحصین فی صفات العارفین، 1ج، انتشارات مدرسه امام مهدی، ایران قم، 1406ق
    6. ابن ندیم، ندیم بن محمد بن اسحاق، الفهرست، ۱ج، دارالمعرفه، بیروت، چ1، بی‌تا
    7. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفه الصفوه، تحقیق ابراهیم محمد رمضان و سعید محمد لحام، ۴ج، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ3، ۱۴۲۳ق
    8. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب معروف الکرخی وأخباره، تحقیق عبدالله الجبوری، 1ج، دارالکتب العربی، بی‌تا
    9. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، ‌مناقب آل أبی طالب (ع)، تحقیق یوسف بقاعی، ۵ج، دارالأضواء، بیروت، چ2، ۱۴۱۲/۱۹۹۱
    10. ابن‌ملقن، عمر بن علی، طبقات الأولیاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، ۱ج، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ2، ۱۴۲۷/۲۰۰۶
    11. ابونعیم اصفهانی، عبدالله بن احمد، حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء، تحقیق کمال یوسف حوت، ۱۱ج، قاهره، دار أم القری، چ1، بی‌تا
    12. آملی، حیدر بن علی، تفسیر المحیط الأعظم والبحر الخضم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم، تحقیق محسن موسوی تبریزی، ۷ج، نور علی نور، قم، چ3، ۱۳۸۵/۱۴۲۲
    13. باخرزی، یحی بن احمد، اوراد الاحباب وفصول الاداب، تحقیق ایرج افشار، 2ج، دانشگاه تهران، چ2، 1383
    14. بهبهانی کرمانشاهی، محمدعلی بن وحید، خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه، ۲ج، قم، مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، بی‌تا
    15. تابنده گنابادی، سلطان حسین، قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی، 1ج، انتشارات حقیقت، تهران، چ4، 1395
    16. تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم، 1ج، انتشارات حقیقت، تهران، چ1، 1384
    17. تابنده گنابادی، علی، خورشید تابنده، 1ج، انتشارات حقیقت، تهران، چ2، 1377
    18. تدین، عطاءالله، جلوه‌های تصوف و عرفان در ایران و جهان، 1ج، انتشارات تهران ، چ1، 1374
    19. جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الأنس، تحقیق عبدالحمید مولوی و ویلیام‌ ناسو لیس و مولوی غلام عیسی، ۱ج، کلکته، [بی‌نا]، بی‌تا
    20. معروف الحسنی، هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، ۱ج، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد مقدس، چ2، ۱۳۷۵
    21. حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، ۱ج، [بی‌جا]، [بی نا]، بی‌تا
    22. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح «تجرید الإعتقاد خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی»، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ۱ج، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم، چ4، ۱۴۱۳
    23. خاوری، اسدالله، ذهبیه: تصوف علمی-آثار ادبی، 1ج، دانشگاه تهران، چ2، 1383
    24. خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد (أو مدینه السلام)، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، ۲۴ج، دارالکتب العلمیه، بیروت، چ1، ۱۴۱۷/۱۹۹۷
    25. خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، ۸ج، اسلامیه، تهران، چ1، ۱۳۵۶–۱۳۵۵
    26. خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواه، ۲۴ج، قم، [بی نا]، چ5، ۱۳۷۲/۱۴۱۳
    27. ذوالفقاری، حسن، آراء و عقاید معروف کرخی، مطالعات عرفانی، 1384، شماره2
    28. رجائی بخارایی، احمدعلی، منتخب رونق الجالس وبستان العارفین وتحفه المریدین، 1ج، دانشگاه تهران، چ1، 1354
    29. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، 1ج، امیرکبیر، تهران، چ8، 1377
    30. زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، 1ج، امیرکبیر، تهران، چ5، 1376
    31. زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، 1ج، امیرکبیر، تهران، چ4، 1376
    32. سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، ۱ج، دارالکتب العلمیه، بیروت، چ1، ۱۴۲۴/۲۰۰۳م
    33. شاه ولی، نعمت الله بن عبد الله، دیوان کامل حضرت شاه نعمت الله ولی، تحقیق محمد حماصیان و عباس خیاط زاده، ۱ج، خدمات فرهنگی کرمان، ۱۳۸۰
    34. شاه ولی، نعمت الله بن عبد الله، رسائل، به اهتمام و تصحیح سید جواد نوربخش، چاپ خانقاه نعمت اللهی
    35. عزالدین کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه، تحقیق جلال الدین همایی، ۱ج، سخن، تهران، چ1، ۱۳۹۴
    36. عطار نیشابوری، فریدالدین محمد بن ابراهیم، تذکره الأولیاء، تحقیق رینولد الین نیکلسون، ۱ج، مطبعه لیدن، چ1، ۱۹۰۵م
    37. عطار نیشابوری، فریدالدین محمد بن ابراهیم، لسان الغیب‏، حسین حیدرخانی مشتاقعلی‏، 1ج، انتشارات سنائی، تهران‏، چ1، 1376
    38. عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد، تمهیدات، 1ج، عفیف تحقیق عسیران، [بی‌نا]، [بی‌جا]، چ1، بی‌تا
    39. ‏عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد، شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البلدان، 1ج، تحقیق عفیف عسیران، دار بیبلیبون، پاریس، 1962م
    40. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، 1ج، انتشارات زوار، تهران، چ1، 1389
    41. القشیری‏، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن، الرساله القشیریه، تحقیق عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف‏، 1ج، انتشارات بیدار، قم-ایران، چ1، 1374
    42. قمی، عباس، الکنی والألقاب، ۲ج، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم، چ2، ۱۴۲۹
    43. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۳ج، نجف اشرف، [بی‌نا]، بی‌تا
    44. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، عین الحیاه، تحقیق مهدی رجایی، ۲ج، أنوار الهدی، قم، چ1، ۱۳۸۲
    45. معصوم‌علی‌شاه، محمدمعصوم بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، تحقیق محمدجعفر محجوب، 1ج، سنایی، تهران، چ1، بی‌تا
    46. میبدی، رشیدالدین احمد بن محمد، کشف الاسرار وعده الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله بن محمد انصاری)، تصحیح علی اصغر حکمت، ۱۰ج، امیر کبیر، تهران، چ5، ۱۳۷۱
    47. ناشناخته، هزار حکایت صوفیان، تحقیق حامد خاتمی پور، 2ج، انتشارات سخن، تهران، چ1، 1390
    48. نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الأولیاء، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، ۱ج، بیروت، المکتبه الثقافیه، چ1، ۱۴۱۱/۱۹۹۱
    49. نخشبی، ضیاءالدین، سلک السلوک، تحقیق غلامعلی آریا، 1ج، انتشارات زوار، تهران، چ1، 1382
    50. نسفی، عزیزالدین بن محمد، بیان التنزیل، تحقیق علی‌اصغر میرباقری فرد، ۱ج، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چ1، ۱۳۷۹
    51. نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، 1ج، تهران ، یلدا قلم، چ1، 1379ش
    52. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، ۳۰ج، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، بیروت، چ1، ۱۴۰۸–۱۴۰۹
    53. الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف، ۱ج، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۸
    54. هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، تحقیق قاسم انصاری، و والنتین آلکسی یویچ ژوکوفسکی، ۱ج، طهوری، تهران، چ4، ۱۳۷۵
    55. همایی، جلال الدین، تاریخ اصفهان رجال و دانشمندان، تحقیق ماهدخت بانو همایی، 2ج، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چ1، 1396
    56. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان وعبره الیقظان فی معرفه ما یعتبر من حوادث الزمان، تحقیق خلیل منصور، ۴ج، دارالکتب العلمیه، بیروت، چ1، ۱۴۱۷/۱۹۹۷

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص231؛ سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص۸۳-۸۴؛ ذوالفقاری، حسن، آراء و عقاید معروف کرخی، ص۶۶.
    2نوربخش در کتاب «چهار پیر طریقت» می‌نویسد: «پدرش معروف بن فیروزان صابئی از اهالی نهروان از قرای واسط بود» [نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص81].
    3سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص84.
    4ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج5، ص231؛ قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج3، ص110؛ قشیری، عبدالکریم، رساله القشیریه، ص28؛ تدین، عطاءالله، جلوه‌های تصوف و عرفان در جهان، ص105؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص241.
    5تابنده گنابادی، علی، خورشید تابنده، ص41؛ تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، ص60.
    6سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص84.
    7عطار درباره معروف کرخی می‌‏نویسد: «از بغداد می‌رفت مکه تا از آب زمزم بخورد و این کار به یک روز صورت می‌‏گرفته است». [عطار نیشابوری، فریدالدین، لسان الغیب، ص119].
    8قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه فی علم التصوف، ص297؛ سلمی، عبدالرحمن، طبقات‌الصوفیه، ص85.
    9«ابوالعباس محمد بن صبیح عجلی سماک» متوفی 183ق از زهاد زمان خود و معاصر هارون الرشید بود.
    10معروف کرخی از «یحیی بن المری» (متوفی 233ق) و «احمد بن حنبل» (متوفی 241ق) نیز حدیث روایت کرده است. [ابن جوزی، عبدالرحمن، بن علی، صفوه الصفوه، ج2، ص214.]
    11نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص85.
    12ابن ندیم، ندیم بن محمد بن اسحاق، الفهرست، ص234.
    13ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب معروف الکرخی وأخباره، ص56.
    14«سأل محمد بن صالح الأرمینی لأبی محمد علیه السلام عن قوله تعالی (لله الامر من قبل ومن بعد) فقال: الامر من قبل أن یأمر به ومن بعد أن یأمر، فقلت فی نفسی: هذا قوله (ألا له الخلق والامر) فنظر إلیّ وتبسم ثم قال: له الخلق والامر. قال أبوهاشم: خطر ببالی إلی القرآن مخلوق أم غیر مخلوق، فقال أبومحمد: یا أبا هاشم، الله خالق کل شئ وما سواه مخلوق». [ابن شهرآشوب، محمد بن علی، ‌مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج3، ص535.]
    15ذوالفقاری، حسن، آراء و عقاید معروف کرخی، ص۶۶.
    16ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، ص137.
    17زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص58.
    18معصوم علیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، ج2، ص306.
    19عطار نیشابوری درباره معروف می‌نویسد: «آن همدم نسیم وصال، آن محرم حریم جلال، آن مقتدای صدر طریقت، آن رهنمای راه حقیقت، آن عارف اسرار شیخی، قطب وقت معروف کرخی – رحمه اللّه علیه – مقدّم طریقت بود و مقتدای طوایف و مخصوص به انواع لطایف بود و سید محبّان وقت بود و خلاصه عارفان عهد. بل که اگر عارف نبودی، معروف نبودی. کرامت و ریاضت او بسیار است و در فتوّت و تقوی آیتی [بود] و عظیم لطفی و قربی داشته است و در مقام انس و شوق به غایت بوده است.» [عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص269.]
    20هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، متن، ص141.
    21یافعی، عبدالله، مرآت الجنان، ص23؛ نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص86.
    22قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، ص41.
    23شاه ولی، نعمت الله بن عبد الله، رسائل شاه نعمت الله، ج3، ص101.
    24بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص199.
    25ابن‌ ابی‌ یعلی‌، محمد، طبقات الحنابله، ج1، ص383.
    26بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص200.
    27سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه ص: 82.
    28ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۳۱.
    29سلمی، عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، ص۸۳-۸۶.
    30ابن شهرآشوب، محمد بن علی، ‌مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج‏4، ص361.
    31حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص396؛ حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، ص۲۰۴.
    32آملی، سید حیدر بن علی، تفسیر المحیط الأعظم، ج۱، ص۵۱۹-۵۲۰.
    33خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج8، ص136.
    34خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال، ج19، ص253.
    35علامه مجلسی می‌نویسد: «معروف کرخی معلوم نیست که به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رسیده باشد. و اینکه می‌گویند دربان حضرت بوده است البته غلط می‌باید باشد، زیرا که جمیع خدمتکاران و ملازمان آن حضرت را از سُنی و شیعه در کتاب‌های رجال ما ضبط کرده‌اند و سُنیان متعصبی که به خدمت آن حضرت تردد داشته‌اند و روایت حدیث می‌کرده‌اند، نامشان را ذکر کرده‌اند. اگر این مرد دربان آن حضرت می‌بود، البته نقل می‌کردند.» [مجلسی، محمدباقر، عین الحیات، ص۴۶۵.]
    36نور بخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص84.
    37معروف الحسنی، هاشم، تشیع و تصوف، ص45.
    38معصوم‌علی‌شاه، محمدمعصوم، طرایق الحقایق، ج۲، ص۲۹۹.
    39خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات، ج۸، ص۱۳۶.
    40نوربخش، جواد، چهار پیرطریقت، ص84.
    41زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص۱۱۳.
    42مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج3، ذیل واژه «معروف بن فیروزان کرخی».
    43نبهانی، یوسف ابن اسماعیل، کرامات الاولیاء، ج٢، ص۴٩٠.
    44الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف، ص۹۹.
    45جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس ص 39 و 38؛ خوئی، ابوالقاسم، معجم الرجال، ج18، ص231 و 232.
    46خاوری، اسدالله، ذهبیه: تصوف علمی_آثار ادبی، ص۱۷۱.
    47هاشمی، ایوب، نقد و بررسی خرقه‌گیری معروف کرخی از امام رضا علیه السلام، مجموعه مقالات برهان مبین، مقاله17.
    48ابن فهد حلی، احمد بن شمس الدین محمد، التحصین فی صفات العارفین، ص11؛ نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، ج11، ص387.
    49کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه ومفتاح الکفایه، مقدمه، ص30.
    50همایی، جلال الدین، تاریخ اصفهان (رجال و دانشمندان)، ج2، ص1016-1014.
    51زرین‌کوب می‌نویسد: «اینکه صوفیه مقرر نموده تا خرقه‌ای خاص را حتما باید از دست قطب و شیخ گرفت، و برای آن اسناد متصل جعل کرده‌اند، تمامش کذب و محال است.» [زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص١۵.]
    52تابنده گنابادی، سلطان حسین، قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی، 1365.
    53عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص273.
    54عین القضات، همدانی، عبدالله بن محمد، تمهیدات، متن، ص256؛ نسفی، عزیزالدین بن محمد، بیان التنزیل، متن، ص263.
    55عین القضات همدانی، عبدالله بن محمد، شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البلدان، رساله شکوی‏ الغریب، ص31.
    56ابن‌ ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، ص283.
    57عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص328.
    58عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص274.
    59میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار وعده الأبرار، ج‏10، ص؛ 330نخشبی، ضیاءالدین، سلک السلوک، ص33.
    60غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ص351.
    61ابونعیم اصفهانی، عبدالله بن احمد، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج‏8، ص363.
    62باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب وفصوص الآداب، ص336.
    63عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص99.
    64عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص326.
    65عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص327.
    66عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص273.
    67بهبهانی کرمانشاهی، محمدعلی بن وحید، خیراتیه در ابطال صوفیه، ج2، ص239.
    68نوربخش، جواد، چهارپیر طریقت، ص84 و ص104.
    69ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفوه الصفوه، ج2، ص320.
    70ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب معروف کرخی، ص166.
    71ابن ملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، ص582.
    72نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص84.
    73ابن القضاعی، ابوالحسن علی‌بن‌احمد، ترک الاطناب و شرح الشهاب، ص760.
    74عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص223.
    75«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی بْنِ مَنْدَهٍ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ مَنْصُورٍ، قَالَ: کَانَ حَجَّامٌ یَأْخُذُ مِنْ شَارِبِ مَعْرُوفٍ وَکَانَ مَعْرُوفٌ یُسَبِّحُ، فَقَالَ الْحَجَّامُ: لَا یَتَهَیَّأُ أَخْذُ الشَّارِبِ وَأَنْتَ تُسَبِّحُ، فَقَالَ مَعْرُوفٌ: أَنْتَ تَعْمَلُ وَأَنَا لَا أَعْمَلُ؟» [ابونعیم اصفهانی، عبدالله بن احمد، حلیه الأولیاء و طبقات الاصفیاء، ج6، ص362.]
    76ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفه الصفوه، ج1ص183.
    77عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص325.
    78خاتمی پور، حامد، هزارحکایت صوفیان، ص148.
    79رجائی، احمدعلی، منتخب رونق المجالس وبستان العارفین، ص225.
    80قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، ص42.
    81عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص271.
    82بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص207.
    83میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج‏2، ص357؛ نوربخش، جواد، چهار پیر طریقت، ص92.
    84عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ص269.
    85بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، ج13، ص206.