پرش به محتوا
خانه » مبانی و اعتقادات » عاشورا در تصوف

عاشورا در تصوف

    ماه محرم و روز عاشوراء در تقویم فرهنگی-مذهبی اهل سنت، عیدی خجسته و مبارک است. بسیاری از صوفیان نیز – هم به جهت تعلقات مذهبی و هم عرفانی-طریقتی – ماه محرم و روز عاشوراء را عیدی مبارک دانسته و شادمانی و پایکوبی و جذبه را به عزاداری و گریه کردن ترجیح می‌دادند.

    گونه‌شناسی مخالفان عزاداری

    سابقه مخالفت با عزاداری سیدالشهداء علیه السلام عمدتا از جانب این گروه‌ها بود:

    1. بنی‌امیه و بنی‌مروان و نواصب؛ [1]امام علیه السلام می‌فرماید: «بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت … ادامه پاورقی
    2. غالیان؛

    «میمون طبرانی» از غلات «نصیریه» در کتاب «مجموع الاعیاد»، بخشی را به «عید عاشور» اختصاص داده و می‌گوید: «عوام در عاشورا مشکی می‌پوشند و محزون هستند. اما اهل توحید، عاشورا را مسرورند و متبرک می‌دانند… زیرا حسین علیه السلام نیز مانند عیسی علیه السلام کشته نشد. [سپس برای تأیید مطلبش می‌گوید:] سیدنا الخصیبی «مؤلف کتاب الهدایه الکبری» نیز همین مطلب را به صورت شعر سروده است…» در ادامه نیز شعر خصیبی را می‌آورد.[2]الطبرانی، میمون بن قاسم، مجموع الأعیاد، ص۱۱۰.

    امام صادق علیه السلام در روایتی تصریح دارند که ضرر این راویان برای شیعه، از قاتلان سیدالشهداء علیه السلام بیشتر است و می‌فرمایند: «کسی که گمان کند امام حسین علیه السّلام کشته نشده قطعا پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و علی علیه السّلام و ائمّه بعد ایشان علیهم السّلام را تکذیب کرده است»[3]راوی می‌گوید: (از امام صادق علیه السلام) پرسیدم: پس چرا مخالفینِ شیعه روز عاشورا را روز برکت نامیده‌اند؟ امام … ادامه پاورقی

    1. فرقه‌هایی از صوفیان؛

    در این نوشتار دیدگاه صوفیه به اختصار تبیین می‌شود.

    اقسام رویکرد صوفیه

    بسیاری از صوفیان در طول تاریخ، ماه محرم و روز عاشورا را مبارک و میمون دانسته و با گریه کردن و عزاداری بر سیدالشهداء علیه السلام مخالف بودند. رسمی که ریشه در آموزه‌های بنی‌امیه دارد. چنانچه در زیارت عاشورا می‌خوانیم «یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّهَ» بنی‌امیه روز عاشورا را مبارک و عید قرار داد.

    اما این واکنش صوفیه مبتنی بر مبانی مختلفی بوده است:

    1. رویکرد حدیثی و استناد به روایات جعلی
    2. رویکرد عرفانی و نظریه فناء فی الله
    3. رویکرد اخلاقی-روانی و مذمت گریه کردن
    4. رویکرد کلامی مبتنی بر نظریه عدالت صحابه
    5. رویکرد مذهبی و مذمت روش شیعه
    6. رویکرد عقیدتی مبتنی بر بدعت‌گذاری

    1. رویکرد حدیثی) روایات مجعول

    بسیاری صوفیان مشهور تاریخ (بر اساس روایاتی که عمدتا نواصب و بنی‌امیه جعل و ترویج کرده‌اند) ماه محرم[4]می‌دانیم که هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله در دهۀ نخست ربیع الاول بوده، لذا نخستین ماه سال قمری، ربیع … ادامه پاورقی را در تاریخ بشر، ماهی نیکو می‌دانستند و معتقد بودند سلسله رویدادهای مبارکی برای انبیاء و اولیاء در روز عاشوراء از ماه محرم رخ داده است؛ مثل پذیرفته شدن توبه حضرت آدم، ساکن شدن کشتی حضرت نوح، شکافته شدن دریا برای بنی‌اسرائیل و غیره.[5]میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج1، ص485؛ غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج1، ص756؛ ابن عربی، … ادامه پاورقی

    حکیم ترمذی، رشیدالدین میبدی، محمد غزالی، ابوطالب مکی و ابونعیم اصفهانی این روایات را نقل کرده و عاشورا را عید دانسته‌اند.[6]صنعانی می‌نویسد: معاویه قبل از حادثه عاشورا روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و … ادامه پاورقی

    ابوسعید ابوالخیر و عاشورا

    نقل است که ابوسعید ابوالخیر از مشایخ بزرگ تصوف خراسان در قرن چهارم و پنجم، در روز عاشوراء، به منظور شادمان ساختن فقرای نیشابور، طبقی از حلوا و شیرینی و نان و آب برای آن‌ها می‌فرستاد.[7]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء (الوسطانی)، ص814.

    ابن عربی و عاشورا

    ابن عربی در آثار مختلف خود درباره برکت روز عاشورا سخن گفته و حتی آن را در کنار دیگر اعیاد اسلامی مثل روز جمعه و عرفه و مباه مبارک رمضان قرار می‌دهد. [8]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج3، ص290. وی تاکید زیادی بر صوم روز عاشورا داشته و درباره پاداش آن می‌گوید: «من صام یوم عاشوراء کان لصاحبه مشهدان و تجلیان.»[9]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج۹، ص۳۰۱. یا «صیام یوم عاشوراء کفاره عن السنه التی قبله.»[10]ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج۹، ص۳۰۳.

    پاسخ

    ماه محرم و روز عاشوراء در تعالیم ثقلین، ماه عزاست. اهل بیت علیهم السلام فرموده‌اند کسی که این روز را مبارک بداند با آل زیاد محشور می‌شود: «فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ». [11]کلینی، کافی، محمد بن یعقوب، ج4، ص147. طبق سنت و رسم رایج در فرهنگ اسلامی، مسلمانان در روزهای عید روزه گرفته و شادی می‌کنند و نه در ایام حزن و ماتم و غم. اهل بیت علیهم السلام روایات فراوانی در مخالفت با «روزه روز عاشورا» دارند. امام صادق علیه السلام در پاسخ به شخصی که از حکم روزه روز عاشورا سوال کرده بود، از روزه عاشورا، نهی می‌کنند و می‌فرمایند:

    «یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَی حَوْلَهُ عُرَاهً، أَفَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ.»[12]«روز عاشورا، روزی است که مصیبت حسین و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر … ادامه پاورقی

    در نقل دیگری با صراحت بیشتر فرموده‌اند:

    «إِنَّ آلَ أُمَیهَ (عَلَیهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ) وَ مَنْ أَعَانَهُمْ عَلَی قَتْلِ الْحُسَینِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ، نَذَرُوا نَذْراً إِنْ قُتِلَ الْحُسَینُ (عَلَیهِ السَّلَامُ) وَ سَلِمَ مَنْ خَرَجَ إِلَی الْحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلَامَ)، وَ صَارَتِ الْخِلَافَهُ فِی آلِ أَبِی سُفْیانَ، أَنْ یتَّخِذُوا ذَلِک الْیوْمَ عِیداً لَهُمْ، وَ أَنْ یصُومُوا فِیهِ شُکراً.»[13]«بنی‌امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین … ادامه پاورقی

    2. رویکرد عرفانی) فناء فی الله

    امام حسین علیه السلام با شهادت خویش، در ذات حق تعالی فانی و مضمحل شد، پس باید برای این اتفاق مبارک و ترفیع مقام، شادمانی کرد. لذاست که حسین الهی قمشه ای می‌گوید: «روز عاشورا در خیابان می‌رقصیم.»[14]بیانات الهی قمشه‌ای درباره رقص در عزای امام حسین سلام الله علیه yun.ir/6rk8y.

    مولوی و عاشورا

    مولوی طبق این مبنا می‌گوید عزاداری شیعیان به خاطر جهل و نادانی آن‌ها به مقام سیدالشهداء علیه السلام است:

    ناله و نوحه کند اندر بکا*****شیعه، عاشورا برای کربلا

    پس عزا بر خود کنید ای خفتگان*****ز انکه بد مرگی است این خواب گران

    در ادامه می‌گوید در این روز باید دست افشانی و پایکوبی کنیم:

    روح سلطانی ز زندانی بجست*****جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست

    چون که ایشان خسرو دین بوده‌اند*****وقت شادی شد چو بشکستند بند[15]مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، ص847.

    مولوی در کتاب مثنوی معنوی در جسارتی آشکار به مقام سیدالشهداء علیه السلام آورده است:

    هین مدو گستاخ در دشت بلا*****هین مران کورانه اندر کربلا[16]مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، ص334.

    (کورکورانه مرو در کربلا*****تا نیفتی چون حسین اندر بلا)[17]نسخه بدل. ر.ک: بهبهانی کرمانشاهی، محمدعلی بن وحید، خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه، ج۲، ص۴۵.

    علامه جعفری در نقد اشعار مولوی می‌نویسد:

    «آنچه که جلال الدین با نظر به چشم‌انداز کاری که درباره انسانیت (هیومانیسم) محض، یا انسانی–الهی، پیش گرفته بود، می‌توانست از داستان کربلا بهره‌برداری کند، مطالب زیر را که شمه‌ای از عناصر و واحدهای داستان مزبور (تاریخ واقعه کربلا) است، مطرح نموده و حقایق فراوانی را از واقعیت‌های قطعی، نه از قصه‌های تمثیلی و ثابت نشده، به فرهنگ مطلوب بشری عرضه کند»[18]جعفری، محمدتقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج۱۳، ص307.

    از جمله اشعار کربلایی معروف، این ابیات منسوب به مولوی در دیوان شمس به (تصحیح بدیع الزمان فروزانفر) است:

    کجایید ای شهیدان خدایی*****بلاجویان دشت کربلایی

    کجایید ای سبک‌روحان عاشق*****پرنده‌تر ز مرغان هوایی

    کجایید ای شهان آسمانی*****بدانسته فلک را درگشایی…[19]مولوی، جلال الدین، دیوان کبیر شمس، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، ص1004.

    نقد و برررسی

    دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده، تشویش و اغلاق نُسخ، هنوز به تصحیح قابل اعتمادی نرسیده است. «بدیع الزمان فروزانفر»، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه جلد اول دیوان کبیر آمده – می‌توان دریافت که وی نسخه «فذ» یعنی نسخه قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل اینکه کامل‌ترین نُسخ و تعداد اشعار آن از همه بیشتر بوده، در استنساخ، مبنای کار قرار داده است. بنابراین مبنا و روش فروزانفر، انتخاب حجیم‌ترین نسخه بوده است و نه معتبر‌ترین و قدیمی‌ترین آن، که البته این روش مورد نقد نسخه‌شناسان و ادیبان دیگری مثل «مجتبی مینوی» قرار گرفته است.[20]مجتبی مینوی در مقاله «لزوم اهتمام در چاپ کردن کتاب مولانا به طریق تصحیح انتقادی»، دیوان تصحیح شده توسط … ادامه پاورقی

    از سوی دیگر، تعلیقات بدیع الزمان فروزانفر درباره این ابیات (کجائید‌ ای شهیدان خدایی)، نشان می‌دهد که آن‌ها در نسخه‌های معتبر و قدیمی «قو»(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، «قح»(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و «عد»(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد، و به قول مجتبی مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی‌توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه‌های مولوی بهره جست.[21]مولوی، جلال الدین، کلیات شمس (دیوان کبیر)، ج۶، ص۵۶ و ص۵۷، غزل شماره ۲۷۰۷.

    شمس تبریزی و عاشورا

    شمس تبریزی نیز کسانی را که بر سیدالشهدا علیه السلام می‌گریستند تمسخر کرده و می‌گفت:

    «شمس خُجَندی بر خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گریست، ما بر وی گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی می‌گرید.»[22]شمس تبریزی، شمس تبریزی، مقالات شمس، ص271.

    تصوف حوزوی و عاشورا

    یکی از مکاتب تصوف حوزوی موسوم به «جریان علامه طهرانی» یا «لاله زاری» نیز این رویکرد را داشت. آن‌ها درباره مرشد خود می‌گویند:

    «در تمام دهه عزاداری… حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمی‌شد. سراسر ابتهاج و مسرّت بود، می‌فرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جان باخته غصّه می‌خورند و ماتم و اندوه بپا می‌دارند. این روز تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت است. مردم خبر ندارند، و چنان محبّت دنیا چشم و گوششان را بسته، که بر آن روز تأسّف می‌خورند و همچون زن فرزند مرده می‌نالند.»[23]طهرنی، محمد حسین، روح مجرد، ص79.

    پاسخ

    در پاسخ به مبنای عرفانی فناء فی الله می‌گوییم: این سخن یک مغالطه است زیرا گریه بر متوفی، همیشه به خاطر عاقبت به سوء شدن او نیست.

    توضیح اینکه: گریه شیعه در عزای سیدالشهداء علیه السلام به خاطر این نیست که عاقبت امام به خیر ختم شده باشد یا به شر، چه اینکه اهل بیت علیهم السلام در دنیا نیز مقام «لقاء الله» را درک کرده‌اند، بلکه به خاطر مصیبت عظم و سترگی است که بر دین اسلام و جامعه مسلمین وارد شده است.

    گریه شیعیان به جهت محروم شدن از آن شخصیت و ظلمی است که بر آل الله رفته است. انسان با گریه بر امام حسین علیه السلام خود را شریک غم آل الله می‌کند. همانطور که اهل بیت علیهم السلام در عزای سیدالشهداء عزا برپا می‌کردند، شیعه آن‌ها نیز در غم و شادی‌شان شریک بوده و عزا می‌گیرد و آشکارا به صاحب عزا اعلام می‌کند که اگر در آن زمان زنده بود، با سپاه کفر می‌جنگید و به امام خود ملحق می‌شد.

    پس با این گریه، خود را به کمال و سعادت و معرفت می‌رساند نه اینکه بخواهد نفعی به شهید دشت کربلا رسانده باشد. این گریه، تعظیم شعائر الله است و موجب بقای شیعه در طول این زمان دراز شده است.

    ضمن اینکه فطرت و ذات انسان او را به گریه در مصیبت فقدان عزیزی وا می‌دارد، چنانچه رسول خدا صلی الله در مرگ فرزندش ابراهیم گریست و نیز برای برخی صحابه عزاداری نمود.

    حال می‌پرسیم: وقتی صریحا در زیارت عاشورا می‌خوانیم «هَذَا یَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَروَان بِقَتلِهِمُ الحُسَین صلوات الله علیه» چرا باید در عمل، خود را مشابه آل‌زیاد و آل‌مروان و بنی‌امیه کنیم و برای کار خود مبنا و نظریه بتراشیم؟

    3. رویکرد اخلاقی-روانی) مذمت گریه کردن

    برخی دیگر از صوفیان، اساسا با گریه و عزاداری مخالف هستند، تفاوتی نمی‌کند برای چه کسی و به چه علتی باشد. بلکه آن‌ها در هر شرائطی به دنبال حال جذبه هستند و می‌گویند این جذبه انسان را به مقام فناء می‌رساند: «جذبه من جذبات الحق تربی علی أعمال الثقلین.» {یک جذبه رحمانی با عمل جن و انس برابری می‌کند.}[24]سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ص365.

    این دسته از صوفیان حتی اگر مجالس بزرگداشتی نیز برای امام حسین علیه السلام برپا کنند، فضای مجلس را با ضرب آهنگ موسیقی آکنده کرده و مخاطبین خود را به هیجان و وجد می‌آورند، به گونه‌ای که وجد و جذبه و هیجان، بر فضای ماتم و غم غلبه می‌کند.

    رویکرد مذکور را در برخی فرقه‌های قلندریه و اهل فتوت در طول تاریخ می‌توان مشاهده کرد. این نوع مواجه صوفیه با وقایع عاشوراء آسیب‌های زیادی را متوجه هیئات مذهبی و عزاداری عاشورایی کرده است که ورود ابزار و آلات موسیقی به این مجالس را باید از جمله این آفات دانست.

    4. رویکرد کلامی) عدالت صحابه

    یکی از مبانی دینی اهل سنت، باور به عدالت جمیع صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله است. یعنی حتی اگر آن‌ها با همدیگر مخالفت کرده باشند، ما نباید این مخالفت‌ها را برملا کنیم. تعدادی از مشایخ صوفیه بر اساس همین مبنا، عزاداری و مقتل‌خوانی را تحریم کرده بودند زیرا به مبنای «عدالت صحابه» خدشه وارد می‌کرد.

    غزالی و عاشورا

    ابوحامد غزالی صوفی می‌گوید: «خواندن مقتل حسین علیه السلام و نقل آن حرام است، زیرا سبب برانگیختن بغض مردم نسبت به صحابه و اشکال گرفتن بر ایشان می‌شود.»[25]قال الغزالی و غیره من العلماء رحمهم اللّه: «یحرم علی الواعظ و غیره روایه مقتل الحسین و حکایاته، و ما جری بین … ادامه پاورقی

    وی درباره‎ منع لعن یزید چنین می‌‎نویسد: «فرضاً که یزید قاتل حسین باشد، اما اگر توبه کرده و بعد مرده، لعن او جایز نیست، مانند کافر که اگر توبه کند لعنش جایز نیست و معلوم نیست یزید از قتل سیدالشهدا(ع) توبه نکرده ‎است.»[26]غزالی، ابوحامد محمد، إحیاء علوم الدین، ج۹، ص ۱۹-۲۰.

    عبدالقادر گیلانی نیز همین رویکرد را اتخاذ کرده است.[27]گیلانی، عبدالقادر، فتوح الغیب، ص141 و 286: «الرابعه: أن یجتنب أن یلعن شیئا من الخلق. الخامسه: أن یجتنب الدّعاء علی … ادامه پاورقی

    5. رویکرد مذهبی) مذمت روش شیعه

    چندی از صوفیه به علت تعصب در دشمنی با تشیع و شیعیان، عزاداری آن‌ها را نیز نقد می‌کردند. آن‌ها معتقدند چون این عزاداری به رسم و سلوکی برای شیعیان تبدیل شده است، صوفیان اهل سنت باید از این اعمال دوری کنند.[28]طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص137. محمد غزالی با اتخاذ این رویکرد می‌گوید: «إیاه ثم إیاه أن یشتغل ببدع الرافضه و نحوهم، من الندب و النیاحه و الحزن.»[29]غزالی، محمد، مکاشفه القلوب المقرب إلی علام الغیوب، ص469.

    حکیم ترمذی در آثار خود، درمورد روزه گرفتن در روز عاشورا و اظهار فرح و شادمانی کردن اهل و عیال سخن می‌گوید.[30]ترمذی، محمد بن علی، کیفیه السلوک الی رب العالمین، ص186[31]ر.ک: ترمذی، محمد بن علی، جواب کتاب من الری، ذیل ثلاثه مصنفات، به کوشش بیرند راتکه، بیروت، مطبعه الکاثولیکیه، … ادامه پاورقی

    6. رویکرد عقیدتی) بدعت تراشی

    برخی دیگر معتقدند عزاداری برای سیدالشهداء علیه السلام در تعالیم دینی وارد نشده است، لذا یک بدعت است و هر بدعتی را باید ترک کرد.

    عبد القادر گیلانی و عاشورا

    عبدالقادر گیلانی پایه گذار فرقه قادریه عزاداری شیعیان برای سیدالشهداء علیه السلام را بدعت می‌شمارد و به برپایی جشن و سرور در عاشورا و استفاده از البسه نو و دیدار و تبریک‌گویی به یکدیگر با شیرینی‌جات فتوا می‌دهد.[32]گیلانی، عبدالقادر، السفینه القادریه، ص156. «یتخذ یوم فرح و سرور»[33]گیلانی، عبدالقادر، الغنیه، ص46 به نقل از محلاتی، ذبیح الله، سیوف البارقه، ص88 و قمی، عباس، سفینه البحار، ج6، ص270. او بعد از توبیخ کسانی که روز عاشورا را به خاطر شهادت سیدالشهداء علیه السلام، روز عزا قرار داده‌اند، درباره این نظریه در قالب یک اشکال و جواب، اینگونه می‌آورد:

    «اشکال می‌کنند که سزاوار است که مردم به خاطر فقد حسین علیه السلام در مصیبت و ماتم به سر برند، اما شما عامه، این روز را روز شادی و شادمانی قرار داده‌اید، و در این روز، دستور می‌دهید که مردم از در وسعت با خانواده خود برخورد کنند و بر ضعفا و مساکین انفاق و صدقه اعطا نمایند، که این اعمال جایز نیست از سوی جماعت مسلمین در حق حسین روا داشته شود؟ ( عبدالقادر گیلانی در پاسخ می‌گوید) اشکال کننده به اشتباه رفته و اعتقادش قبیح و فاسد است زیرا خداوند شهادت را برای سبط پیامبر در اشرف ایام برگزیده تا کرامت وی چند برابر گردد و به منزلت خلفاء راشدین که شاهدان به شهادت هستند برسد، و اگر جایز باشد که مردم روز مرگ حسین را روز مصیبت و عزا بدانند، بهتر آن است که روز دوشنبه را که پیامبر و ابوبکر از دنیا رفته‌اند روز عزا و ماتم قرار دهند… اگر روز عاشورا، روز ماتم و عزا بود، شایسته بود که صحابه نیز چنین سیره‌ای می‌داشته و در آن روز عزاداری می‌کردند زیرا آن‌ها به آن مصیبت از ما نزدیک‌تر بودند (اما آن‌ها چنین کاری نکردند).»[34]گیلانی، عبدالقادر، الغنیه، ص46: «و قد طعن قوم علی صیام هذا الیوم العظیم و ما ورد فیه من التعظیم و زعموا انه لا … ادامه پاورقی

    پرداختن به عاشوراء

    برخی از شعرا و نویسندگان صوفیه در طول تاریخ با انگیزه‌ها و مقاصد متفاوت، به پاره‌ای از وقایع عاشورا و حوادث دشت کربلا اشاره کرده‌اند. شماری از آن‌ها مثل حسین بن منصور حلاج، می‌کوشیدند با مشابهت سازی‌های نابه جا و تشبیه خود به امام حسین علیه السلام، در برانگیختن عواطف مسلمین نسبت به خویش اقدام کرده باشند. حلاج درباره خود می‌گوید:

    من حسین وقت و نا اهلان، یزید و شمر من*****روزگارم جمله عاشورا و منزل کربلا[35]حلاج، حسین بن منصور، دیوان منصور حلاج، ص7.

    مستملی بخاری در «شرح التعرف»، [36]مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج1، ص198. ابوالحسن هجویری در « کشف المحجوب» و عطار نیشابوری در «تذکره الاولیاء»[37]عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص340. و برخی دیگر از صوفیان متقدم، به برخی وقایع عاشورا اشاره‌ای کوتاه می‌کنند و حتی برخی از آن‌ها مثل نجم الدین کبری[38]نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر، فوائح الجمال و فواتح الجلال(ترجمه)، ص221. و عبدالرحمن جامی[39]واعظ کاشفی، علی بن حسین، رشحات عین الحیات، ص200. و عبدالرزاق کاشانی[40]کاشانی، عبد الرزاق، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ص92. و غیره به زیارت امام حسین علیه السلام در کربلا نیز می‌رفتند. «هجویری» درباره سیدالشهداء علیه السلام می‌نویسد:

    «از محقّقان اولیاء بود و قبله اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصّه بر درستی حال وی متّفقند، کی تا حقّ ظاهر بوُد مر حقّ را متابع بوَد، چون حقّ مفقود شد شمشیر برکشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزّ و جلّ نکرد نیارامید و رسول را عم اندر وی نشان‌هائی بود کی او بدان مخصوص بود.»[41]هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ص90.

    آسیب‌ها و چالش ها

    تحریف حقائق عاشورا

    ورود نویسندگان صوفیه به حیطه وقایع و تاریخ عاشورا آسیب‌های زیادی به دنبال داشته است. روحیه ولنگاری صوفیه در نقل و ضبط منقولات، عدم توجه به اعتبار مرویات تاریخی و حدیثی و مبنای مشروعیت جعل حدیث و تحریف تاریخ در سیره متصوفه، سبب ورود حجم زیادی از مجعولات و مکذوبات به حیطه حوادث عاشورا شد.

    سردمدار این مجعولات نیز یک صوفی اهل سنت نقشبندی به نام ملاحسین واعظ کاشفی (910ق) نویسنده کتاب « روضه الشهداء» بود. این کتاب حقائق تاریخی عاشورا را به شکل افسانه‌ای و اسطوره‌ای درآورده است. در این کتاب جعلیات زیادی درباره عاشوراء وجود دارد که بعدها به آثار سایر شیعیان مثل کتاب «اسرار الشهاده» تالیف «فاضل دربندی» و غیره راه یافت.

    شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد:

    «قبل از این کتاب (روضه الشهداء)، مردم به منابع اصلی مراجعه می‌کردند…. [اما] چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوان‌ها] که اغلب بی‌سواد بودند و به کتاب‌های عربی مراجعه نمی‌کردند، همین کتاب را می‌گرفتند و در مجالس از رو می‌خواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین (علیه السلام) را ما «روضه خوانی» می‌گوییم… من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسم‌ها جعلی است، یعنی در میان اصحاب امام حسین (علیه السلام) اسم‌هایی را می‌آورد که اصلًا چنین آدم‌هایی وجود نداشته‌اند، در میان دشمن‌ها اسم‌هایی می‌برد که همه جعلی است، داستان‌ها را به شکل افسانه درآورده است.»[42]مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج1، ص82-84.

    تفسیر عرفانی از عاشوراء

    آسیب دیگر، ورود آموزه‌ها و تعالیم صوفیه به ادبیات عاشورائی و سپس رخنه در باورهای شیعی بود. صوفیانی مثل محمدحسن صفی علیشاه در مثنوی زبده الاسرار، وقایع کربلا و حرکات سیدالشهداء علیه السلام را مطابق برخی از اندیشه‌های خود چون فناء فی الله و تقابل عقل و عشق و غیره تفسیر کردند. تفسیر عرفانی از عاشوراء که به نوعی از تقابل عقل و عشق و ذبح عقل به پای عشق دامن می‌زد، بعدها به یکی از تفاسیر مهم تبدیل شده و نزد برخی از شیعیان نیز مقبول افتاد.

    به عنوان مثال، صفی علیشاه می‌گوید وقتی امام حسین علیه السلام به میدان آمد تا جنازه علی اکبر را برگرداند، در کمال تعجب فرزند خود را پیدا نکرد، در همین اثنا، فرزند ندا داد که ای پدر، من را نمی‌یابی چون فانی فی الله شده‌ام و دیگر زمان و مکان ندارم:

    زد صدا او را به آواز جلی*****کت نبینم در کجایی یا علی؟

    گفت:‌ ای شه در بیابان فنا*****نیستم دیگر مکان و حد و جا

    از مکان و لامکان بیرون شدم*****عین ذات حضرت بی‌چون شدم

    صفی علیشاه می‌گوید وقتی امام حسین علیه السلام، فرزند خود را در عالم کثرات و خلایق پیدا نکرد، به عالم وحدت که همان ذات خداست، رفت و فرزندش را در ذات خدا پیدا کرد. چون امام حسین علیه السلام قبلا به مقام فناء رسیده بود، به هر دو عالم وحدت و کثرت احاطه داشت:

    چون علی را اندر این کثرت نیافت*****هِشت کثرت را و در وحدت شتافت

    دید در صحرای وحدت واردش*****متصل با ذات پاک واحدش[43]صفی علیشاه، محمدحسن، زبده الاسرار، ص87.

    ارتکاب محرمات

    برخی فرق صوفیه معاصر نسبت به برپایی مجالس عزاداری برای سیدالشهداء علیه السلام اهتمام دارند و از این جهت فرصت به حساب می‌آیند اما در عین حال، غالب مجالس آن‌ها آمیخته با محتوای نادرست و بعضا حرام است، مانند ترویج کلمات و اعمال غلوآمیز درباره اهل بیت علیهم السلام مانند هو کشیدن، استفاده از اشعار و احادیث مجعول، استفاده از موسیقی و غناء، انجام اعمالی مثل فرو کردن سیخ در بدن و غیره…

    صوفیان معاصر و مجالس عزاداری

    امروزه غالب مجالس عزاداری سیدالشهداء علیه السلام تحت نفوذ رهبران شریعت و علمای شیعه است. به همین خاطر برخی فرق صوفیه (رهبران طریقت) بیشتر به دنبال محدود کردن این مجالس و کاستن از دامنه نفوذ آن و جایگزین کردن آن‌ها با مجالس ذکر و سماع هستند. سلطان حسین گنابادی می‌نویسد: «مجالس روضه و هزینه آن را محدود کنند که این مجالس در مواضع معین با هزینه کم و وعاظ مهم منعقد شود.»[44]گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت، چاپ چهارم، ص225.

    او درباره برخی انواع عزاداری‌ها می‌گوید:

    «منابر کنونی و حال اکثر روضه‌خوان‌های این زمان و این قبیل مجالس، به ظاهر ثوابی بر آن مترتّب نیست… تشویق به گریه می‌نمایند ولی شرایط و علل آن را بیان نمی‌کنند… از حرکات خلاف شرع و عقل از قبیل زنجیر زدن، پشت را مجروح نمودن، آهن به بدن کوبیدن، تیغ زدن که در اواخر مرسوم شده، تشویق نموده بلکه آن‌ها را عبادت می‌گویند.»[45]گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت، چاپ چهارم، ص218.

    منابع و مآخذ

    1. ­ ابن عربی، محیی الدین، فصوص الحکم، 1جلد، دار إحیاء الکتب العربیه قاهره، چاپ اول، 1946م
    2. ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف، المکتب الحدریه، 1385ق
    3. ابن حجر هیثمی، احمد بن‌ محمد، الصواعق‌ المحرقه، بی‌نا، تهران، بی‌تا
    4. ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، دار الصادر، بیروت، چاپ اول، بی‌تا
    5. ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، تصحیح عثمان یحیی، 14جلد، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1994م
    6. ابو نعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، دار ام القراء للطباعه و النشر، قاهره، چاپ اول، بی‌تا
    7. افلاکی، احمد بن اخی ناطور، مناقب العارفین، [بی‌نا]، آنکارا، چاپ اول، 1959م
    8. جامی، عبدالرحمن، نفحات الأنس، تصحیح ولیام ناسولیس، ناشر مطبعه لیسی، چاپ کلکته، 1858م
    9. جعفری، محمدتقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین محمد بلخی، چاپ هفدهم، 15جلد، موسسه تدوین و نشر آثار علامه محمدتقی جعفری، تهران، 1396ش
    10. جعفری، محمدتقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین محمد مولوی، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۵۳ ش
    11. حلاج، ­حسین بن منصور، دیوان الحلاج، تصحیح محمد باسل عیون السود، 1جلد، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ دوم، 2002م
    12. سلمی، ابوعبدالرحمن محمد، طبقات الصوفیه، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1424ق
    13. سلمی، ابوعبدالرحمن محمد، مجموعه آثار سلمی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1369ش
    14. شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات شمس تبریزی، تصحیح و تعلیق محمد علی موحد، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1375ش
    15. صفی علیشاه، محمدحسن، مثنوی زبده الاسرار، بی‌نا، بی‌تا، بی‌جا
    16. صنعانی، عبدالرزاق، مصنف عبدالرزاق، منشورات المجلس العلمی، بی‌تا
    17. طبرانی، میمون بن قاسم، مجموع الاعیاد، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا
    18. طبسی، نجم الدین، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، منشورات عهد، بی‌تا
    19. عطار نیشابوری، فرید الدین، تذکره الأولیاء، محمد الاصیلی الوسطانی، تصحیح محمد ادیب الجادر، دار المکتبی، دمشق، 1430ق
    20. غزالی، ابوحامد محمد، احیاء علوم الدین، ترجمه موید الدین محمد خوارزمی، تهران، علمی و فرهنگی، 1374ش
    21. کاشانی، عبدالرزاق، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، مجید هادی زاده، میراث مکتوب، تهران، 1380ش
    22. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8جلد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407ق
    23. گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، نشر حقیقت، تهران، چاپ چهارم، 1372ش
    24. گیلانی، عبدالقادر، الغنیه لطالبی طریق الحق، شرکه القدس للتصدیر، مصر، 1427ق
    25. گیلانی، عبدالقادر، الفتح الرّبانی، محمد جعفر مهدوی، احسان، 1380ش
    26. گیلانی، عبدالقادر، رسایل گیلانی، عبدالقادر، ترجمه حیدر شجاعی، تهران، مولی، 1393ش
    27. گیلانی، عبدالقادر، سرّ الاسرار و مظهرالانوا ر، خالد عدنان و محمد غسان، مسلم زمانی و کریم زمانی، نی، 1385ش
    28. گیلانی، عبدالقادر، فتوح الغیب، حواری نسب، کردستان، 1380ش
    29. گیلانی، عبدالقادر، وصایا و مکتوبات، جمیل ابراهیم حبیب، حمید مهدوی، کردستان، 1383ش
    30. مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب التصوف، 5جلد، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ اول، 1363،
    31. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، صدرا، بی‌تا
    32. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (حماسه حسینی) ج۱۷، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷
    33. مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417ق
    34. مولوی بلخی، جلال الدین محمد، کلیات شمس(دیوان کبیر)، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر، دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۳ ش
    35. مولوی بلخی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، 1جلد، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی-تهران، چاپ اول، 1373ش
    36. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، تصحیح علی اصغر حکمت، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1371ش
    37. هجویری، ابوالحسن علی، کشف المحجوب، تصحیح و.ژوکوفسکی، 1جلد، طهوری، تهران، چاپ چهارم، 1375ش

    پاورقی ها

    پاورقی ها
    1امام علیه السلام می‌فرماید: «بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابوسفیان شود، روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند.» [ر.ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص677].
    2الطبرانی، میمون بن قاسم، مجموع الأعیاد، ص۱۱۰.
    3راوی می‌گوید: (از امام صادق علیه السلام) پرسیدم: پس چرا مخالفینِ شیعه روز عاشورا را روز برکت نامیده‌اند؟ امام علیه السّلام گریستند و سپس فرمودند: «هنگامی که امام حسین علیه السّلام شهید شدند، مردم در شام، خود را به یزید نزدیک نمودند و از اخبار کربلا حکایت می‌کرده و بابت آن جوائز مالی دریافت می‌کردند و از جمله اخباری که برای او جعل و وضع نمودند، وقایع این روز بوده و اینکه این روز، روز برکت است و این اسم را به خاطر آن انتخاب کردند تا مردم از جزع و گریه و مصیبت و حزن، به فرح و سرور و تبرُّک عدول نمایند که خداوند بین ما و ایشان حاکم باشد.» سپس امام علیه السّلام فرمودند: «آنچه این قوم انجام دادند ضررش بر اسلام و اهل اسلام به مراتب کمتر است از آنچه که گروهی دیگر جعل و وضع نمودند. آن گروه مودّت و محبّت ما را آئین خود قرار داده و چنین پنداشتند که به امامت ما قائل و به موالات ما اهل بیت مُتدَینند. اما توهّم کرده‌اند که امام حسین علیه السّلام شهید نشده و امر آن حضرت همچون عیسی بن مریم علی نبینا و آله علیه و علیهم السّلام بر مردم مُشتَبه گردید. در نتیجه به عقیده ایشان سرزنش و ملامتی بر بنی‌امیه نیست. کسی که گمان کند امام حسین علیه السّلام کشته نشده قطعا پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و علی علیه السّلام و ائمّه بعد ایشان علیهم السّلام را تکذیب کرده است.» [صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، باب ١۶٢، حدیث١.]
    4می‌دانیم که هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله در دهۀ نخست ربیع الاول بوده، لذا نخستین ماه سال قمری، ربیع الاول است. اما از آنجا که از دوران جاهلیت، ماه محرم – که پس از اعمال حج بوده – ماه نخست سال بوده است، عمر بن خطاب نیز پس از تعیین هجرت پیامبر به عنوان مبدأ تاریخ، همان ماه محرم را آغاز سال قرار داد ولذا در بین اهل سنت، محرم ماه اول سال است.
    5میبدی، رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج1، ص485؛ غزالی، محمد، ترجمه احیاء علوم الدین، ج1، ص756؛ ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه(عثمان یحیی)، ج۳، ص۲۹۰؛ ترمذی، محمد بن علی، ختم الاولیاء، ص77؛ مکی، ابوطالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب، ج1، ص118؛ ابو نعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج1، ص349.
    6صنعانی می‌نویسد: معاویه قبل از حادثه عاشورا روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمی‌خواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست. [صنعانی، عبد الرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج4، ص29، ح7850].
    7عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء (الوسطانی)، ص814.
    8ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج3، ص290.
    9ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج۹، ص۳۰۱.
    10ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، ج۹، ص۳۰۳.
    11کلینی، کافی، محمد بن یعقوب، ج4، ص147.
    12«روز عاشورا، روزی است که مصیبت حسین و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر زمین افتاده بودند. آیا در چنین روزی، روزه می‌گیرند؟ سوگند به پروردگار که چنین کاری هرگز، روا نیست.» [کلینی، کافی، محمد بن یعقوب، ج4، ص147].
    13«بنی‌امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابوسفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند.» [شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص677].
    14بیانات الهی قمشه‌ای درباره رقص در عزای امام حسین سلام الله علیه yun.ir/6rk8y.
    15مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، ص847.
    16مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، ص334.
    17نسخه بدل. ر.ک: بهبهانی کرمانشاهی، محمدعلی بن وحید، خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه، ج۲، ص۴۵.
    18جعفری، محمدتقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج۱۳، ص307.
    19مولوی، جلال الدین، دیوان کبیر شمس، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، ص1004.
    20مجتبی مینوی در مقاله «لزوم اهتمام در چاپ کردن کتاب مولانا به طریق تصحیح انتقادی»، دیوان تصحیح شده توسط فروزانفر را در ترازوی انتقاد گذاشته است. [ر.ک: مینوی، مجتبی، لزوم اهتمام در چاپ کردن کتاب مولانا به طریق تصحیح انتقادی، مجله آینه میراث، ۱۳۸۱، سال۵، شماره۱، ص۹۲].
    21مولوی، جلال الدین، کلیات شمس (دیوان کبیر)، ج۶، ص۵۶ و ص۵۷، غزل شماره ۲۷۰۷.
    22شمس تبریزی، شمس تبریزی، مقالات شمس، ص271.
    23طهرنی، محمد حسین، روح مجرد، ص79.
    24سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ص365.
    25قال الغزالی و غیره من العلماء رحمهم اللّه: «یحرم علی الواعظ و غیره روایه مقتل الحسین و حکایاته، و ما جری بین الصحابه من التشاجر و التخاصم، فإنه مهیج علی بغض الصحابه، و الطعن فیهم.» [ابن حجر هیثمی، احمد بن‌ محمد، الصواعق‌ المحرقه، ص۲۵۷].
    26غزالی، ابوحامد محمد، إحیاء علوم الدین، ج۹، ص ۱۹-۲۰.
    27گیلانی، عبدالقادر، فتوح الغیب، ص141 و 286: «الرابعه: أن یجتنب أن یلعن شیئا من الخلق. الخامسه: أن یجتنب الدّعاء علی أحد من الخلق و إن ظلمه فلا یقطعه بلسانه، و لا یکافئه بقول و لا فعل، فإنّ هذه الخصله ترفع صاحبها إلی الدّرجات العلی…».
    28طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص137.
    29غزالی، محمد، مکاشفه القلوب المقرب إلی علام الغیوب، ص469.
    30ترمذی، محمد بن علی، کیفیه السلوک الی رب العالمین، ص186
    31ر.ک: ترمذی، محمد بن علی، جواب کتاب من الری، ذیل ثلاثه مصنفات، به کوشش بیرند راتکه، بیروت، مطبعه الکاثولیکیه، 1992م.
    32گیلانی، عبدالقادر، السفینه القادریه، ص156.
    33گیلانی، عبدالقادر، الغنیه، ص46 به نقل از محلاتی، ذبیح الله، سیوف البارقه، ص88 و قمی، عباس، سفینه البحار، ج6، ص270.
    34گیلانی، عبدالقادر، الغنیه، ص46: «و قد طعن قوم علی صیام هذا الیوم العظیم و ما ورد فیه من التعظیم و زعموا انه لا یجوز صیامه لأجل قتل الحسین بن علی علیهما السلام فیه و قالوا ینبغی أن تکون المصیبه فیه عامه علی جمیع الناس لفقده و أنتم تأخذونه یوم فرح و سرور و تأمرون فیه بالتوسعه علی العیال و النفقه الکثیره و الصدقه علی الضعفاء و المساکین و لیس هذا من حق الحسین علی جماعه المسلمین، و هذا القائل خاطیء و مذهبه قبیح فاسد، لأن الله اختار لسبط نبیه الشهاده فی أشرف الأیام و أعظمها و أجلها و أرفعها عنده لیزیده بذلک رفعه فی درجاته و کرامه مضافه الی کراماته و یبلغه منازل الخلفاء الراشدین الشهداء بالشهاده، و لو جاز أن یتخذ یوم موته مصیبه لکان یوم الاثنین أولی بذلک إذ قبض الله فیه نبیه و کذلک أبو بکر الصدیق قبض فیه و هو ما روی هشام بن عروه عن أبیه عن عائشه (رضی الله عنها) قالت: قال أبوبکر لی:‌ ای یوم توفی النبی صلی الله علیه و اله و سلم فیه؟ قلت: یوم الاثنین، قال رضی الله عنه: انی أرجو أن أموت فیه، فمات فیه، و فقدُ رسول الله و فقد أبی بکر الصدیق أعظم من فقد غیرهما و قد اتفق الناس علی شرف یوم الاثنین و فضیله صومه و انه تعرض فیه و فی یوم الخمیس أعمال العباد، و کذلک عاشوراء لا یتخذ یوم مصیبه و لأن یوم عاشوراء أن یتخذ یوم مصیبه لیس بأولی من أن یتخذ یوم عید و فرح و سرور لما قدمنا ذکره و فضله من انه یوم أنجی الله فیه أنبیاءه من أعدائهم و أهلک فیه أعداءهم الکفار من فرعون و قومه و غیرهم و انه خلق السماوات و الأرض و الأشیاء الشریفه فیه و آدم و غیر ذلک، و ما أعد الله لمن صامه من الثواب الجزیل و العطاء الوافر و تکفیر الذنوب و تمحیص السیئات فصار عاشوراء مثل بقیه الأیام الشریفه کالعیدین و الجمعه و عرفه و غیرها، ثم لو جاز أن یتخذ هذا الیوم یوم مصیبه لاتخذته الصحابه و التابعون لأنهم أقرب الیه منا و أخص به».
    35حلاج، حسین بن منصور، دیوان منصور حلاج، ص7.
    36مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج1، ص198.
    37عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الأولیاء، ص340.
    38نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر، فوائح الجمال و فواتح الجلال(ترجمه)، ص221.
    39واعظ کاشفی، علی بن حسین، رشحات عین الحیات، ص200.
    40کاشانی، عبد الرزاق، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ص92.
    41هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ص90.
    42مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج1، ص82-84.
    43صفی علیشاه، محمدحسن، زبده الاسرار، ص87.
    44گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت، چاپ چهارم، ص225.
    45گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت، چاپ چهارم، ص218.