فرقه «اویسیه» یا «شاه مقصودی» یکی از فرق نوظهور تصوف است که همراستا با مدرنیته و عرفانهای غربی، به دنبال بازتعریف سنتهای تصوف بر محور ارزشها و اصول مدرنیسم و غربی است و از اسلام سنتی و فقاهتی فاصله زیادی گرفته است. سیمای شیوخ، آموزهها و باورهای اویسیه شباهتی به مسلمانان ندارد و بیشتر به مکتبهای عرفانی نوپدید غربی نزدیک است، زیرا تکیه آنها بر اعمالی مانند مدیتیشن و مراقبه و… است و منازل و اماکن آنها به مدرنترین شکل ممکن ساخته شده است.
فهرست
تاریخچه
اویسیه عدهای از صوفیهاند که حدودا یک قرن پیش اظهار وجود کردند و برخلاف روش و سیره مخصوص صوفیه، اویسیه را که دارای فرقه نبودهاند، منسوب به حضرت اویس قرنی (علیهالسّلام) کرده و فرقهای را تاسیس کردهاند[1]واحدی، سید تقی، ازکوی صوفیان تا حضور عارفان، طبع سوم، ۱۳۷۷، ص۲۴۳. که در آن، سالکی را اویسی گویند که مراد و پیری ندارد و از روحانیت رسول اکرم یا یکی از بزرگان طریقت، کسب فیض میکند.
از آنجائیکه اویس قرنی بدون آنکه به دیدار پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نایل آید، به آن حضرت ایمان آورد و از جانب آن حضرت نیز بشارتی در حق او داده شد، صوفیان به کسانی که بدون رسیدن به حضور مرشدی از روحانیت او کسب فیض کنند، اویسی گویند.[2]گولپنپارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق سبحانی، ص۱۱۷.
با آنکه صوفیانی از دیگر سلسلههای خانقاهی در ایران قرن ۱۳ق – مانند معصوم علیشاه شیرازی[3]معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج۱، ص۵۱ -۵۲. از سلسله نعمت اللهیه – برخلاف این گروه، تبلیغ میکردهاند و اویس قرنی را مجذوب دانسته، و به حکم مجذوبیت، امکان ارشاد و نشر سلسله را از جانب او مردود میشمردهاند،[4]نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ج۱، ص۱۹۰. با اینهمه، جلال الدین عنقا (۱۲۶۴- ۱۳۲۳ق) سلسله اویسیه جدید را در ایران تأسیس کرد[5]مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳. و اتباع او بر این باور شدند که نشر سلسله اویسیه توسط جلال الدین عنقا، ادامه و استمرار سلسله اویسیهای است که نجم الدین کبری در سده ۷ق آن را تجویز و تصویب میکرده است.[6]محسنی، منوچهر، تحقیق در احوال و آثار نجمالدین کبری اویسی، ج۱، ص۷۲-۷۴.
فرقه اویسیه در ابتدا یکی از شاخههای ذهبیه و نوربخشیه بود که بعدها اقطاب این فرقه به ویژه صادق عنقا (که برخی او را پایهگذار اصلی فرقه میدانند) ادعای استقلال کرده و فرقه «اویسیه» را به وجود آوردند که بیشتر به یک فرقه خاندانی و طائفهای شبیه است.
این فرقه تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، جریانی پویا و پیشتاز بود که جمعی از درباریان پهلوی را نیز جذب خود کرده بود اما پس از انقلاب، از ترس افشای اسناد رابطه آنها با دربار، اقطاب و مشایخ برجسته آنها به آمریکا کوچ کردند و فعالیت خود را به قاره آمریکا و اروپا گسترش دادند و مدرسهای به نام « مدرسه تصوف اسلامی» در راستای ترویج مسلک خود راهاندازی نمودند. از جمله اعمال رایج در این فرقه، برگزاری برنامههای مدیتیشن، یوگا و مراقبه مختلط در قالب کلاسهای هفتگی و ارتباط دختر و پسر به عنوان یار طریقتی است.
رهبران و مشایخ
جلال الدین علی ابوالفضل عنقا (1266 -1322ق) یکی از دراویش ذهبیه در کسوت روحانیت بود. داییاش « قریش قزوینی» (م1279ق) از مشایخ ذهبیه بوده و خود نیز دست ارادت به « سید حسین دزفولی» از مشایخ ذهبیه داده و از او اجازهنامهای برای ارشاد گرفته بود.[7]صادق عنقا در مقدمه «انوار قلوب السالکین»، شرح احوالات جدش «ابوالفضل عنقا» را نگاشته است، از جمله مینویسد: … ادامه پاورقی
نورالدین مدرسی چهاردهی آورده است که جلال الدین، طبق اذعان خودش در «مثنوی انوار قلوب السالکین»، ابتدا بر محور اذکار سلسله ذهبیه سلوک میکرد.[8]مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص314. مشهور است که او در درس مشایخ سلاسل مختلف حاضر شده و مدتی نزد هر یک تلمذ میکرد تا جایی که صادق عنقا مدعی میشود او از طریق «محمد جاسبی» و «سید حسین موسوی دزفولی»، در دو طریقه معروفیه و ذهبیه سلوک کرده و اجازه ارشاد داشت. این درحالی است که چنین عملی نزد صوفیان روا نیست.
اقطاب این فرقه نیز قطبیت را در نسل خود حفظ و موروثی کردند. بعد از ابوالفضل عنقا، فرزندش محمد عنقا و سپس فرزند محمد، صادق و سپس فرزند صادق، یعنی نادر عنقا به قطبیت رسید. قطب کنونی فرقه نیز نادر ملقب به «صلاح الدین علی» است که ساکن آمریکا میباشد.
مهمترین آثار
در این فرقه کتابهای صادق عنقا مورد توجه بیشتری است، از جمله کتابهای: دیوان غزلیات، از جنین تا جنان، رساله ارشاد نامه، رساله مراقبه و شهود، علوم غریبه، هیپنوتیزم-میناتیسم-اسپریتیسم، کف بینی و قیافهشناسی و قرائت افکار و تله پاتی، تجلیات، پدیده فکر.
آثار ابوالفضل عنقا نیز در رده دوم اهمیت قرار دارد مانند: مثنوی انوار القلوب، رساله در اثبات نبوت خاصه و ولایت خاصه، عقاید حقه در اصل دین و مذهب، حقایق المناقب، مثنوی اشارات الحسینیه.
نشریه عرفان علم روان
این فرقه نشریهای به نام «عرفان علم روان» منتشر میکند که در آن به بیان افکار التقاطی خود به نام «بحثهای عرفان و روان انسان» میپردازد.
مراکز فعالیت
اویسیه، اگرچه در مناطقی از ایران نیز فعالیت دارند، اما تمرکز جمعیتی و تبلیغی فرقه در کشورهای دیگری مثل آمریکا، کانادا، آلمان، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، سوئد، استرالیا، نیوزیلند و… است.
نمادهای فرقهای
صادق عنقا آرم مخصوصی را که عبارت بود از دو هلال سر تبرزین که مقابل هم قرا رگرفته است، برای این فرقه انتخاب کرد. این نماد را ترکیبی از «الف» «لام» «میم» در ابتدای سوره بقره دانستند.
سایر نمادهای اویسیه:
روشهای جذب
این فرقه از روشهای متنوعی برای جذب مریدان بهره میبرد از جمله:
مراقبه و مدیتیشن: برگزاری کلاسهای مراقبه و مدیتیشن از اهم آموزههای طریقتی اویسیه است و مخاطب، با هدف رسیدن به آرامش و معنویت و عرفان، جذب این کلاسها و سپس فرقه میشود.
تاسیس مدارس و مراکز علمی فرهنگی: این فرقه در چند خانقاه آمریکا و کانادا دارای مدارس ابتدایی با عنوان کلاس فارسی میباشند. این کلاسها شامل دروس فارسی، علوم ریاضی و انشاء، تشویق شاگردان برای شرکت در فعالیتهای هنری و آموزش اجرای سرود، دکلمه، نمایش، رقص و آشنا کردن شاگردان با شعر و موسیقی ایرانی میباشد. هر ساله در زادروز محمد عنقا (تحت عنوان روز کودک) شاگردان به گردش علمی برده میشوند. همچنین جشنهایی توسط مدرسه فارسی برگزار میشود که شاگردان و مدعوین را با فرهنگ ایرانی (البته با رویکردی صوفیانه) بیشتر آشنا میکنند.
برگزاری مجالس رقص و سماع: گروهی موسوم به «زنده دلان» تحت رهبری نادر عنقا در کشورهای مختلف، از طریق نوازندگی و برپایی فستیوالهای مختلف و فعالیت در موضوعات مختلف فرهنگی و مذهبی، به ترویج این فرقه میپردازند.
سلسله
سلسله طریقتی محمد عنقا که در کتاب «انوار قلوب السالکین» آمده است، به «خاندان نائینی» میرسد که از شخصیتهای برجسته فرقه نوربخشیه در ایران بودند و عبارتند از: «محمد عنقا، جلال الدین میرابوالفضل عنقا، عبدالقادر جهرمی، محمدحسن نائینی (کوزه کنانی)، عبدالوهاب نائینی، میرشمس الدین محمد، میرمحمد علی، میرمحمدتقی شاهی سبزواری، محمد مومن سدیری سبزواری، محمد کارندهی، محمدرضا سدیری، حسن سدیری، محمدعلی جوینی، محمد سبزواری، کمال الدین جوینی، حسن ابرقوئی جان بخش، شاه قاسم فیض بخش و غوث اعظم سیدمحمد نوربخش…، اویس قرنی، امام علی علیه السلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه واله»[9]باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، ص20.
صادق عنقا در بیان رشتههای طریقتی اویسیه چند شاخه ذکر کرده[10]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص266. که مدعی است یکی از آنها به سلاطین صفویه میرسد.
اهم باورها و آموزه ها
اسلام، ایمان و عرفان
در وبگاه رسمی این فرقه، درباره عدم لزوم اسلام آوردن برای سیر و سلوک عرفانی مطالب قبال توجهی درج شده است، از جمله اینکه: «آیا برای طِی طریق در عرفان، باید مسلمان شد؟ خیر… مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی آموزنده ثبات است، نه تغییر.»[11]http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html انجمن تصوف، سؤال و جواب.
نادر عنقا در کتاب «تئوری “من”» میگوید:
«عرفان، واقعیت دین میباشد و مقصود من از این کلام، شناخت خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با عقل و دل و جان میباشد تا جائیکه دیگر غیر در میان نبوده و فقط معشوق باقی باشد.»[12]Hazrat Salaheddin Ali Nader Angha (2002), Theory “I”, M.T.O. Shahmaghsoudi®. p. 121. Print.؛ http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html؛
همچنین اویسیه درباره رابطه عرفان و اسلام میگویند عرفان یعنی علم به اینکه «واقعیت وجودی انسان در اصل همان حقیقت و ذات الهی است که در کنه وجودی او مستر میباشد.»[13]http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html
درباره کیفیت فراگیری اصول عرفان گفتهاند:
«هدف از به کارگیری روشهای عملی در تصوّف، رسیدن به معنویت و خودشناسی میباشد. چنانچه سالک در هنگام به کارگیری هریک از شیوههای عبادی ذیل، کلّیه توجه و حواس خویش را به روی قلب متمرکز نماید، به معنویت و نهایتاً به کشف حقیقت درونی دست مییابد. شیوههای عبادی عبارتند از تمرکز، ذکر، نماز، روزه.»
«تمرکز ترکیبی است از هنر جمعیت، تواناییهای درونی در کانون آگاهی (تجمع)، همراه با حرکاتی متعادل و هماهنگ (موازنه)، به منظور ایجاد تعادل و هارمونی در بدن و ذهن. طبق تعالیم عرفانی، ساختمان بدن انسان دارای ۱۳ خازن مغناطیسی میباشد، که مهمترین این مراکز در قلب جای دارد.از طریق تمرکز و به وسیله تمریناتی از قبیل تنفس عمیق و حرکت تمرکزی که موازنه نام دارد، میتوان این مراکز انرژی را فعال و هماهنگ ساخت.»[14]http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html.
معرفت شناسی
معرفت شناسی فرقه اویسیه نیز مانند سایر فرق صوفیه، مبتنی بر کشف و شهود است. نادر عنقا مینویسد: «عرفان به معنی شناخت و معرفت و آگاهی است و در طریق عارفان، به معنی معرفت صفات و ذات خداوند در کشف عوالم غیبی و مشاهدات قلبی و دریافتهای باطنی است.»[15]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص11.
در سایت رسمی این فرقه، مبانی معرفت شناسی فرقه بر محور «اصل هماهنگی»، با زبان امروزی تبیین شده است:
«برای دریافت حقایق عالیتر از حدود حسّی، نیروی فوقالعادهتری از حواس و قوا لازم است… مشکل، عدم هماهنگی است… ما به علّت به کارگیری حواس در محدوده، فقط قادر به تجربه و تشخیص بخشی از آن انرژی مطلق میباشیم. حصول هماهنگی از طریق جمعیّت قوا و تمرکز آن در مرکزیّت “من”… میسّر میباشد. تمرکز قوا در مرکزیّت قلب است که هماهنگی لازم و جنبش حیاتی را موجب میگردد. براساس تعالیم عرفان، به کارگیری روشهایی خاص از قبیل تمرکز، ذکر (یاد حُسنِ رُخِ دوست) و نماز، ما را قادر میسازد که به قوا و انرژی خود تجمّع و مرکزیّت داده و به هماهنگی فطری موجود در خود دست یافته، جهات لطیفِ موجودیّتِ خود را شناخته و از یک تعادل و توازن، در زندگی خود بهرهمند شویم.»[16]http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html؛ Molana Salaheddin Ali Nader Angha, Theory “I” (Riverside, CA: M.T.O. Publications, 2002): pp.110-112.
خداشناسی
خدا شناسی[17]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص23. و مبانی توحیدی[18]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص24. فرقه اویسیه مبتنی بر نظریه وحدت وجود و موجود است:[19]- Ali Nader Angha, Theory “I”: The Inner Dimension of Leadership (Riverside, CA: M.T.O. Shahmaghsoudi Publications, 2002) , 166. «در اسلام، واقعیّت و هویّت ثابت وجودی انسان و به عبارتی «من» حقیقی او، در اصل همان حقیقت و ذات الهی است.»[20]Ali Nader Shah Angha, Sufism and Knowledge (Washington D.C.: M.T.O. Shahmaghsoudi Publications, 1996) , 20-21.
محمد عنقا نیز درباره «اتحاد واجب و ممکن» مطالبی دارد که از نظر خودش، «سرّ الاسرار» تلقی میشود و نباید آنها را برای مردم فاش کرد:
« واجب، حقیقت امکان است و ممکنات مظاهر واجبند، یعنی صفات عین ذات است و هرچه است حقیقت است اما افشاء اسرار ربوبیت، به علت تنگی افهام، روا نیست که افشاء سرّ الربوبیه کفر، چه بحر توحید، کما ینبغی در ظرف لفظ و حدّ بیان نمیگنجد و عقل به محاسبه حد و عدد حقیقت آن را در نمییابد:
در میان هفت دریا تخته بندم کردهاند*****باز میگویند دامن تر مکن هشیار باش
عن الحسین بن المنصور الحلاج:
سقونی و قالوا: لا تغنّ، و لو سقوا*****جبال حنین ما سقیت لغنّت
در وحدت حقیقی، شائبه کثرت نیست، اگرچه ذات حق و وجود مطلق به لباس تعیّن و کثرت ظهور فرمود.
هر دیده که بر فطرت اول باشد*****با آنکه به نور حق مکحل باشد
بیرون ز تو هرچه بیند اندر عالم*****نقش دومین چشم احول باشد
وجود اندر کمال خویش ساری است*****تعینها وجود اعتباری است
امور اعتباری نیست موجود*****عدد بسیار و یک چیز است معدود
اتانی هواه قبل ان اعرف الهواء*****فضادف قلبی خالیا فتمکنا[21]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص13.
صادق عنقا در کتاب «چنته» سعی دارد نظریه وحدت وجود را قول سایر مکاتب عرفانی نیز بداند و از آنجائی که او احاطه بیشتری نسبت به عرفان هندو دارد، از اقوال عارفان هندو بیشتر بهره گرفته است.[22]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص283.
فناء فی الله
از مهمترین اصول این فرقه، باور به فناء فی الله[23]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص88. به عنوان هدف و مقصد سیر و سلوک صوفیانه است.[24]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص308.
محمد عنقا درباره فناء فی الله میگوید:
«فنای در حضرت باری و فقیر ملک انکساری، خواجه عبدالله انصاری فرماید: انا و انت اوست، چون مرد، درویش باشد یا در صفت خیویش باشد، مرد انا به صفت قدم باشد بیعلت این خواطر و بیشرکت آدمی باشد تا مرد در صفت هستیش باشد، میگوید من منم، مرا به من راه نیست، و چون مرد به صفت نیستی شود، و حق گوید من منم، کس از من آگاه نیست، حال آگاهی است نه گمراهی، اگر مرد کشته جبار است در اینجا سخن بسیار است.»[25]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص20.
ولایت و قطبیت
باور به ولایت نوعیه و اکتسابی (نظریه انسان کامل عرفانی) و قطبیت از دیگر اندیشههای مهم دراویش اویسیه است.[26]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص9. اویسیه معتقدند هرکس به مقام فناء دست یابد، برترین ولی عصر شده و شایستگی قطبیت را پیدا میکند: «شرط قطبیت در آن جوانمرد جمع است که حقیقت فناء فی الله و بقای بالله دریافته باشد که وقتی قوس صعود را به نقطه ازلی رسانید، نهد حق بر سرش تاج خلافت. که به حکم إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَه[27]البقره: 30. چون خلیفه در حکم مستخلف عنه است، هست یاو از حق و در هر کار آلت دست خداست که دستش فوق دستهاست، یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدیهِم[28]الفتح: 10. و اما سائر مشخصات یا قرائن و امارات این ماموریت الهی و آثار مترتبه بر آن از کرامات و خوارق عادات متفرعات اصل وجودی و هویت عالی و اعلای او هستند:
هرکه خواهد همنشینی با خدا*****گو نشیند در حضور اولیاء
چون حضرت ذات، بسط قدرت دارد و نمیتوان گفت عالم هستی فاقد مرتبه قطبیت و مظهریتی صاحب چنین مقام است، پس طالبان خداجو اگر بپای چنین مظهریتی سربسپارند، دست به دست خدا داده و در سیر سلوک طریق، در پناه رفیق اعلی به منزل حقانی و ملکوتی خود خواهند رسید.»[29]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص49.
تبعیت از قطب و مرشد
در فرقه اویسیه نیز مانند دیگر فرق صوفیه، تاکید زیادی بر تبعیت مرید از مراد و پیر میشود[30]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص25. و اساسا وصول به حق را بدون دستگیری مرشد و تبعیت محض از او، امکان پذیر نمیدانند. در این فرقه، مرید ابتدا باید تلاش کند فانی در استاد خود شود و از فناء فی الشیخ به مقام فناء فی الله برسد، در غیر این صورت راهی به حق نخواهد داشت:[31]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص27. «راهرو به آئینه غیبی عیبنما نیازمند است، یعنی پیشوایی شایسته و با صفا میباید که خود را در او ببیند و نقد خویش را به آن محک غیبی بسنجد و الا خودپسندی مانع است.»[32]عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص43.
تناسخ
تناسخ اصلی پذیرفته شده و مورد اجماع در عرفانهای شرق آسیا میباشد و ارتباط اویسیه با موضوع تناسخ نیز، هم از جهت تاثیرپذیری از این عرفانها و هم از رهگذر مکاشفات خودشان میباشد. محمد عنقا معتقد است که تناسخ فی الجمله قابل تصدیق است و او در مکالمهای که با ارواح داشته است به این حقیقت پی برده است.[33]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص152.
علوم غریبه و جادو
باور به سحر و جادو و چشمبندی در این فرقه رواج بسیاری دارد[34]عنقا، صادق، اوزان و میزان، ص2؛ عنقا، صادق، سر الحجر، ص48. مخصوصاً در کتاب «از جنین تا جنان» از ارتباط با ارواح گرفته تا احضار روح توسط مدیوم (حتّی استفاده از میز و صفحه و فنجان که در دوران مدرن به چشم خرافه به آن نگریسته میشود) سخن گفته میشود.[35]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص142.
رهبران اویسیه از مدیومهای ماهر[36]استفاده از واسطه روحی یا مدیوم روشی است که ادعا میشود برقراری ارتباط بین ارواح مردگان و انسانهای زنده را … ادامه پاورقی به حساب میآیند و در آثار خود بارها اشاره کردهاند که اهل احضار ارواح و جنیان هستند و دستورالعملهای احضار را نیز آموزش میدهند: «با دقت هرگاه سوژه و مدیوم قادری توانست قوای اتری و مواد فلکی خود را به قدرت کفایت خارج و حاضر کرده متمرکز نماید میتواند با موجودات فلکی که همجنس و همطراز با آنهاست مربوط شده آثار آنها را به خود بگیرد»[37]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص278.
از این پدیده و روش در اصطلاحات جدید با تعبیر «اسپریتیسم» و «اسپریتوآلیسم» یاد میشود. آنها معتقدند بسیاری از آموزههای خود را از گفتههای ارواح پیشین اخذ کردهاند.[38]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص150. مثلا درباره سرآغاز خلقت انسان و علت پیدایش او، به «نظریه تکامل داروین» رسیده و میگوید: «به سوژههای مغناطیسی بسیار ورزیده مراجعه کرده و آنها را به خوابهای عمیقتر و زندگیهای دورتر بردیم و دیدیم عموما طرز زیست ابتدای خود را در زمین، یک طریقه بهیمی [حیوانی] نشان داده که به تدریج سیر ارتقائی نموده و به بشر امروزه شبیه شدهاند.»[39]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص280.
کرامت
در فرقه اویسیه موضوع کرامت و ادعای انجام امور خارق العاده، جایگاه برجستهای دارد و رهبران این فرقه بارها دعوای اظهار کرامت از خود داشته و مطالب متعددی در این زمینه نوشتهاند. در کتاب «از جنین تا جنان» آمده است که در بیداری، امام حسین علیه السلام را دیده و ایشان به او طوماری به نشانه آزادی عنایت کردهاند؛ و در جایی دیگر مدعی دریافت علوم غریبه از طریق معصومین علیهم السلام شده است[40]عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص11.. ادعای خلع بدن، تصرف در تکوینیات، تصرف در ذهن مردم، غیبگویی، تغییر مقدرات، اخبار از آینده و طی الارض از مواردی است که کرارا در آثار آنها بازگو شده است.[41]عنقا، صادق، اوزان و میزان، ص135؛ عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص145 و 146.
نفی خواطر
یکی از شیوههای رایج در سلاسل صوفیه برای گشودن چشم سوم و دستیابی به قوه کشف و شهود، نفی خواطر و تمارین تمرکزی ذهن است. فرقه اویسیه به ویژه پس از پیوند با عرفانهای شرقی و یوگا، تاکید بسیاری بر امر تمرکز داشته و آن را برای رسیدن به معنویت و آرامش و اشراق و علم حقیقی، ضروری میشمارد. صادق عنقا در کتاب «پدیدههای فکر»، این مسئله را به تفصیل مطرح کرده و شرح میدهد.[42]عنقا، صادق، پدیدههای فکر، ص24.
مبانی سلوکی و ریاضتی
سیر و سلوک در فرق و سلاسل صوفیه، معمولا مبتنی بر چله نشینی، ریاضت و مراقبههای فکری است. ریاضت رایج آنها نیز غالبا بر محور « تروک اربعه» به اضافه ذکر میچرخد. فرقه اویسیه نیز منازل و مقامات و حالات مختلف عرفانی را بر محور همین تروک، تعریف کرده است:
1-ذکر) که در تمام اوقات، ذاکر از مذکور غافل نماند.
2- فکر) دوام تمرکز در حصول علم تحیر.
3- سهر یا بیداری) جسم و روح را در بیداری تعلیم و توجه در وقت قرار دهد.
4- جوع یا گرسنگی) برای دریافت حقیقت، ابن الوقت و مشتاق بوده و دماغ و قلب را در کشف و مشاهده حاضر نگاه دارد.
5- صمت یا سکوت) از فکر و تفرقه و اختلاط بپرهیزد و گوهر پاکی وجود را از آلایش مصفا دارد.
6-صوم) جسم و دماغ و قلب است. ظاهرا از واردات ذهنی و تصورات خارجی و باطنا از امیال و هوس و آرزوها و غیر، پرهیزگار است.
7- خلوت یا تنهائی) عبادت خالصانه در ظاهر و باطن، خلاصی از شوائب و اضافات است.
8-خدمت یا اطاعت) که فناء در حقیقتِ استاد و نهایتاً فنای در حقیقت هستی یعنی خداوند است.[43]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص26 الی 28.
هفت مرحله سیر و سلوک
در منابع اویسیه، سیر و سلوک عرفانی را در هفت مرحله تا وصول به فناء فی الله ترسیم کردهاند:
1.مرحله اول: قوت طبیعی؛ که مربوط به حیات طبیعی او مثل خوردن و آشامیدن و خوابیدن و غیره میباشد. در این مرحله سالک میباید که مقدار نگهدارد و اوسط باشد و مقام و اختصاصات خود را از زندگی حیوانی و نباتی جدا سازد و به اقل مایحتاج طبیعی از غذا و خواب و لذات، قناعت نماید.
2.مرحله نفس: در این مرحله، سالک میباید که ترک تعلقات و وابستگیها نموده و به خلوت و تنهائی شائق باشد. شریعت را با توبه و اخلاص رعایت کند و به سعی در این مرحله از جهان خیالات و تصورات رهائی یابد.
3.مرحله قلب: قلب در این مقام، مرحله تحویل و تحول و انقلاب از مادون به عالی است و قلب محل گشایش دروازده غیب بر روی سالک صادق است.
4. مرحله روح: قلب که به عبارتی حد فاصل بین نفس و روح است، در این مرحله سالک از علائق زمینی و احساسی تخلیه شده و به مرحله روحانی پا میگذارد.
5.مرحله سرّ: در این خانه، سالک به شناخت حقیقت نائل میگردد و به هرجا که مینگرد جز خدا نمیبیند:
ذره و شمس به حق گشت عیان*****غیر حق کیست به پیدا و نهان
6.مرحله خفی: در این مرحله سالک جز خدا نبیند و جز خدا نشنود و خود را فانی حق بیند و عارف و معروف یکیست، حجابها برخیزد و حقیقت حیات عیان گردد:
داند این آنکه به حق آگاه است*****لا اله الا الله است
7.مرحله اخفی: در این مرحله که سالک قوس نزول و قوس صعود به هم رسانده، از فنای خویش نیز خبر ندارد و به مقام خلیفه اللهی نائل میگردد. این کمال عارف است در سیر و سلوک که زمین و آسمان در آن نگنجد…[44]عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص30.
ذکر و فکر
« ذکر» و « فکر» از دیگر اعمال و آموزههای مهم این فرقه است:[45]http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html انجمن تصوف، مقالات. «مشکل عمده در جهت جمعیّت قوا، مشغولیّت ذهنی و عدم تمرکز فکری میباشد. شاگرد مکتب عرفان سعی بر این دارد که با شناخت چگونگی عملکرد مغز و قوای فکری، موجبات آرامش و آمادگی لازم جهت برخورداری از تعالیم عملی مکتب عرفان از قبیل تمرکز و ذکر عبادت را فراهم آورد… مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی طرق مختلفی را جهت کاهش امواج نامأنوس و پارازیتهای فکری و تشدید امواج مطلوب جهت جمع قوا در مرکزیّت عقده حیاتی قلب توصیه و تعلیم مینماید. هنگامیکه مغز انسان در هماهنگی واقع شد، انسان قادر خواهد بود که از طریق اتّحاد دل و دماغ، واقعیّت موجودیّت خود را شناخته و به مراتب عالیتری از معنویت عروج کرده و علم الهی را دریافت نماید.»[46]http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html.
تاویل احکام و متون
فرقه اویسیه در زمان حاضر فاصله زیادی از احکام و آداب شریعت اسلام گرفته است اما در عین حال، همچنان خود را یک فرقه صوفیه مسلمان میدانند. آنها برای عمل نکردن به احکام شریعت، رویکرد قدیمی صوفیه را دنبال میکنند که همان تاویل متون دینی و نصوص است. از نظر اویسیه، ظاهر آیات و روایات اسلامی، مخصوص عوام است و پوسته دین را نشان میدهد اما باطن آنها مخصوص خواص و اولیاء است.
دو نمونه از تاویل احکام در فرقه اویسیه به شرح ذیل است:
جهاد
یکی از آموزههای شریعت اسلام، بحث جهاد با کفار و مشرکین است که فرقه اویسیه با نگاه باطنی خود، به تاویل «جهاد» روی آوردهاند. درباره جهاد گفتهاند:
«واقعیت جهاد و معانی عمیق و روحانی آن مبرّی از هر گونه جهات منفی میباشد و حقیقت آن بر خلاف مفاهیم و برداشتهای سطحی و غلط مرسوم در جوامع کنونی است. جهاد یک وظیفه و تکلیف دینی جهت پرورش قابلیت درونی و عروج روحانی بوده و به طور کلی ربطی به جنگ و خشونت ندارد. هدف از جهاد، غلبه بر نفس و تزکیه و عروج آن میباشد. نفس در پستترین مرتبه، نمایانگر موجودیت سرکش و صفات غریزی انسان و کبر و خودخواهی اوست که همواره انسان را به سوی پستی سوق داده و مانع عروج معنوی او میگردد. سفر خودشناسی، مستلزم مبارزه دائمی با نفس و تزکیه آن میباشد.»
در ادامه با استناد ذوقی به برخی آیات و روایات مینویسند: «در اسلام، جهاد یکی از ارکان فروع دین است که هر مسلمانی موظّف به اجرای آن میباشد. فروع دین جهت تزکیه نفس وضع گردیده است.»[47]سایت شاه مقصودیه.
حجاب
رهبران اویسیه درباره حجاب نیز رویکرد تاویلی اتخاذ کردهاند. آنها حجاب را پوشش درونی در تمام لحظات سلوک میدانند. اویسیه حجاب ظاهری را اجباری ندانسته و آن را مخصوص زنانی با طبقه اجتماعی خاص بیان میکنند و با رد آیات و روایات و استدلالهای دینی درباره حجاب، آن را وسیله و ابراز عقیده سیاسی در برخی کشورها معرفی کرده و و بر این باورند که هیچ دستورالعملی مبنی بر حجاب در قرآن کریم وجود نداشته و دلیلی بر پوشش سر و صورت زنان موجود نمیباشد.[48]http://islamicsufism.org؛http://www.mto.org/islam/fa/veil_ignorance.html.
نگارخانه
تصاویری از محمد عنقا
جلسهای در خانقاه دالاس آمریکا
منابع و مآخذ
- باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، 1ج، امین، تهران، چ1، 1353ش
- سرافراز اویسی، مرتضی، شباهنگ، 1ج، بینا، چ1، 1349ش،
- عسکری، حسین، دائره المعارف تشیع، عنقای طالقانی، محمد، 15ج، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، بهاء الدین خرمشاهی و کامران فانی، تهران، نشر شهید سعید محبی، بیتا،
- عنقا، صادق، اصول فقر و تصوف، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1365ش
- عنقا، صادق، اوزان و میزان، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1361ش،
- عنقا، صادق، چنته جهان عارف، 1ج، انتشارات مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1358ش،
- عنقا، صادق، زوایای مخفی حیاتی، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1359ش،
- عنقا، صادق، سر الحجر، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، 1359ش
- عنقا، علی، کنز السلوک و رازنامه، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، چ2، 1363ش
- عنقا، محمد، از جنین تا جنان، 1ج، مکتب اویسی شاه مقصودی، تهران، چ5، 1358ش
- مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، 1ج، اشراقی صفار، تهران، چ3، 1390ش،
- معصومعلیشاه، محمدمعصوم بن زینالعابدین، طرائق الحقائق، محمدجعفر محجوب، 1ج، سنایی، تهران، چ1، بیتا،
- نصر، سیدحسین، جلوههای معنویت در جهان اسلام، 1ج، ترجمه فاطمه شاه حسینی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1392ش،
- الهامی، داود، فرقههای: ذهبیه و اویسیه و خاکساریه، 1ج، تابان، تهران، چ1، 1384ش،
پاورقی ها
↑1 | واحدی، سید تقی، ازکوی صوفیان تا حضور عارفان، طبع سوم، ۱۳۷۷، ص۲۴۳. |
---|---|
↑2 | گولپنپارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق سبحانی، ص۱۱۷. |
↑3 | معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج۱، ص۵۱ -۵۲. |
↑4 | نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ج۱، ص۱۹۰. |
↑5 | مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳. |
↑6 | محسنی، منوچهر، تحقیق در احوال و آثار نجمالدین کبری اویسی، ج۱، ص۷۲-۷۴. |
↑7 | صادق عنقا در مقدمه «انوار قلوب السالکین»، شرح احوالات جدش «ابوالفضل عنقا» را نگاشته است، از جمله مینویسد: «سپس به جذباتِ ذوالجلال، از درس و قیل و قال منصرف و به مسالک کمال متوجّه گشتند. «تا سخن آوازه دل در نداد*****جانْ تنِ آزاده به گِل در نداد» به حلقه ارادتمندانِ قطب الاوتاد مصدر اهلِ رشاد سید السّند حضرتِ آقا سید محمّد قریش قریشی قزوینی ذهبی، منسلک گردید». ر.ک: [عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص137]. |
↑8 | مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص314. |
↑9 | باقری نمینی، محمدقادر، تذکره اقطاب اویسی، ص20. |
↑10 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص266. |
↑11 | http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html انجمن تصوف، سؤال و جواب. |
↑12 | Hazrat Salaheddin Ali Nader Angha (2002), Theory “I”, M.T.O. Shahmaghsoudi®. p. 121. Print.؛ http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html؛ |
↑13 | http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html |
↑14 | http://www.sufiassociation.org/farsi/faq.html. |
↑15 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص11. |
↑16 | http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html؛ Molana Salaheddin Ali Nader Angha, Theory “I” (Riverside, CA: M.T.O. Publications, 2002): pp.110-112. |
↑17 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص23. |
↑18 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص24. |
↑19 | - Ali Nader Angha, Theory “I”: The Inner Dimension of Leadership (Riverside, CA: M.T.O. Shahmaghsoudi Publications, 2002) , 166. |
↑20 | Ali Nader Shah Angha, Sufism and Knowledge (Washington D.C.: M.T.O. Shahmaghsoudi Publications, 1996) , 20-21. |
↑21 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص13. |
↑22 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص283. |
↑23 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص88. |
↑24 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص308. |
↑25 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص20. |
↑26 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص9. |
↑27 | البقره: 30. |
↑28 | الفتح: 10. |
↑29 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص49. |
↑30 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص25. |
↑31 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص27. |
↑32 | عنقا، صادق، چنته جهان عارف، ص43. |
↑33 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص152. |
↑34 | عنقا، صادق، اوزان و میزان، ص2؛ عنقا، صادق، سر الحجر، ص48. |
↑35 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص142. |
↑36 | استفاده از واسطه روحی یا مدیوم روشی است که ادعا میشود برقراری ارتباط بین ارواح مردگان و انسانهای زنده را واسطه میشود. تمرین کنندگان به عنوان «مدیوم» یا «واسطه روح» شناخته میشوند. |
↑37 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص278. |
↑38 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص150. |
↑39 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص280. |
↑40 | عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص11. |
↑41 | عنقا، صادق، اوزان و میزان، ص135؛ عنقا، محمد، از جنین تا جنان، ص145 و 146. |
↑42 | عنقا، صادق، پدیدههای فکر، ص24. |
↑43 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص26 الی 28. |
↑44 | عنقا، نادر، کنز السلوک و رازنامه، ص30. |
↑45 | http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html انجمن تصوف، مقالات. |
↑46 | http://www.sufiassociation.org/farsi/articles.html. |
↑47 | سایت شاه مقصودیه. |
↑48 | http://islamicsufism.org؛http://www.mto.org/islam/fa/veil_ignorance.html. |